پیشنهادهای علی راد (٤٨٢)
مرجع، مبنا، محل رجوع، پایه، آدرس
محصّل، شاگرد، طلَبِه، تلمیذ، جویای دانایی، جویندهٔ دانش
Lumpen، عوام فریب، پوپولیست، متظاهر سیاسی
عوام فریب
قرار داد، مستقر کرد
بفرما، دیدی؟، تایید، اوکی
کمک، یاری، اتکا، مدد
حمایت مالی دانشجوی شایسته
ریکاوری، convalescent
عاشقانه
جَست
دید، نگاه، زاویه دید
رهبران، رؤسا، مسؤولان، مقامات، حاکمان، کدخدایان
دادوستد، تبادل، اشتراک
تنگِ هم
لوازم، لازمه ها، نیازها، مواردِ لازم
نیمسال
نشان، علامت، آرم، شناسه، نشانه، کارت شناسایی، نشانِ شناسه، آرمِ شناسایی
بی
dementia، زوال عقل، جنون، دیوانگی، الزایمر، محجوریت
لشگر نادرست و �لشکر� درست است
مرز کشور، محل تلاقیِ سربازانِ دو سرزمین در جنگ
با هیبت، ترسناک، پُرهیبت، باشکوه، پُرشکوه، عظیم
چندلحظه، لَختی، چندگاهی
مترادف بیشتر: افزون تر، زیادتر، اغلب، اکثر، . . . متضاد بیشتر: کمتر مدیر محترم؛ �به ندرت� را از برابر ( مترادف ) حذف و به مخالف ( متضاد ) اضافه کنی ...
حضور دور و بَر، بودن در اطراف، گشتن در اطراف
خوردن، نوشیدن
مشکل
خصوصیات، صفت ها
راستی، ناگفته نماند، گفته باشم، این را هم بگم، بهرحال، همین طور
نوا، نجوا
حول و حوش
حتّی، حتی
هارمونی
غُرزدن
مُحقَّق = تحَقُق یافته، واقعیت یافته، انجام شده، شکل گرفته، پایان یافته، انجام گرفته، انجام یافته
اغلب
بالارفتن
ناهمسانی
کم توانی، ناتوانی
آبی تیره
هم
مطار، میدان هوایی هردو حاکی از جنبهٔ مثبت جایی در صنعت هوانوردی است که به پرواز اشاره دارد اما متاسفانه واژهٔ فارسیِ معادلِ آن ها به �فرود�آمدن توجه ...
درباره اشتقاق این کلمه آراء مختلف آورده اند: پاوْل هُرن در �اساس اشتقاق فارسی� آن را از پیشوند �آ� �خواند� ( از فعل خواندن ) مرکب دانسته؛ رَدْلُف �خو ...
متن
ساکن، مقیم
حتا، حتّا
چشمگیر
پایه
پیش آغاز