تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همون hide and seek هست که بمعنی قایم موشک بازی کردن Hide:قایم شدن Seek:دنبال چیزی گشتن، پی چیزی بودن، جست و جو کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تجدید نظر کردن، نظر خود را پس گرفتن، بازنگری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حرف مفت زدن، چرند گفتن، مضخرف گفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رها کردن، ول کردن، آزاد کردن Releas him guys

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بشکن زدن با انگشتان Whenever i hear this song, i wanna snap my fingers

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی خیال، خونسرد، ریلکس، آروم Someone who doesn't know how to react Relax

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جرعت، جربزه، جیگر داشتن I need enough gut to tell her that i love her

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خسته، خسته شدن از، وا دادن I'm sick of waiting for miracle

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

An expression of annoyance or disappointment ( like we say pif in farsi )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جشن، مراسمی باشکوه، کنسرت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باهم درست حرف بزن، خوب حرف بزن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از اول، از همون ابتدا I didn't like that shoes from the get go

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خرابه، مشکل داره Broken

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

چشم، به روی چشم، حتما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترشرو، عصبانی، دلخور، کینه Ypu don't have to get huffy I'm just trying to help

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پاچه خواری، خایه مالی Don't get all slobbery, no one likes a kiss ass!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تیر کشیدن، درد، قلنج When i got twinge in my neck i turn my neck around

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی خیال شو، بس کن، ادامه نده، کشش نده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به معنی آره و بله هست بعضی وقتا برای جلب توجه هم میشه مثل: هی، هی تو Aye u

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرفتن، اسیر کردن، بازداشت کردن Seize him!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ور زدن، پر حرفی کردن، تند و سریع و پشت سر هم حرف زدن، وراجی کردن، هذیان گفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از دست دادن زمان و وقت، تاخیر کردن Don't dally my friend, we've got a lot to do

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

هدف، مسئولیت my objective was to mop the house but now it's your turn

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دست خط، طرز نوشتن I can write as well but my penmanship isn't good enough

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرف تو خالی، حرف یامفت، مزخرف، چرند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در جریان بودن، در جریال حل شدن، در راه انجام شدن !The game is afoot

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ولرم و نیم گرم، خیلی داغ نیست و از دهن افتاده This tea is tepid

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

unpleasant رومخ، ناپسند، نا خوشایند، زننده، بد، ناجور، ناراحت کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به جایی رفتن، برای انجام کاری رفتن Head to bed now, I'll wash the dishes

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پر حرفی، وراجی، یاوه گویی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حواسا جمع! حواسا اینجا چشا اینجا رو ببینه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودم به شخصه. . . I myself ain't interested in playing tennis

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به معنی آلوده و کثیف هم میباشد بعضی اوقات This water is too murky for me

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بسیارظریف، بسیار ریز