پیشنهادهای ak (١,٤٢٩)
در متن پلیسی یعنی اشاره و سرنخ
شکست خوردن
بازی های حذفی
بازی گرگم به هوا
من چیکاره هستم
Put hair up موهای خود را بستن
حالت معلق
Get turn around گم شدن
تزریق دوز اول واکسن
سوزن یا آمپول زدن.
هم رای، متفق القول.
فقط یک ثانیه زمان میبره یعنی اینکه خیلی زود انجامش میدم.
خیلی باهوش
ماهرانه، عالی، خیلی خوب He play a mean game if chess او ماهرانه شطرنج بازی می کند
ورزشکار
پزشک
گوشی را به دست کسی دادن.
داشتم I was about to call you داشتم بهت زنگ میزدم
چشمان براق و درخشان
ضعیف کردن مثلا چشم
جسارت، پررویی، بی شرمی دل و جرات
کلاه سر کسی گذاشتن.
بازیگوشی کردن.
تمدید گواهینامه.
منظوری نداشتم.
داری تیکه میندازی؟
خوشمزه
خوشمزه
حواسم به توئه
حواست به منه؟
چیزی که توضیح دادنش خیلی نیاز به حرف زدن داره و کار سختیه.
لبخند زورکی
یک فرایند ناخوشایند و رنجه آور.
برخلاف میل باطنی
قلدری کردن
میدان تیراندازی
در زبان عامیانه یعنی آدم خوشحال.
آدم خوشحال
در زبان عامیانه یعنی آدم خوشحال.
دو هفته، چهارده روز
حقوق کافی و مناسب.
کم حرف
مهمانی
آماده شدن برای یک شرایط خطرناک.
از شدت چیزی کم شدن
پارچه کشباف
وضو یا غسل
کم کم کاهش یافتن و کم شدن.
ماشین رو استارت زدن و روشن کردن.
عاطل و باطل بودن.