تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

عاطل و باطل بودن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

با چیزی بازی کردن و وررفتن مخصوصا انگشتان دست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

همان معنی nothing much رو می دهد به معنی کار خاصی و برنامه خاصی ندارم .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی را با یک روش وحشیانه کشتن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

غصه خوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

غصه نخور، نگران نباش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

متاخر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱. بلند صدا، دما و غیره ۲. اتفاقی یه چیزی یا کسی رو پیدا کردن ۳. رسیدن به جایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

در تماس و ارتباط بودن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

من رو تنها بذار.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

من رو تنها بذار.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

من رو تنها بذار.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

من رو تنها بذار.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دیدی بهت گفتم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پایین آوردن قیمت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

نظر در مورد یک شخص یا چیز.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترک کردن با عجله

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

نظر اجمالی انداختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به درک، برام مهم نیست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

آروم باش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

آروم باش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

عقب افتاده back taxes مالیات عقب افتاده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

تلفن زدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بینی سربالا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تنومند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ته ریش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

پرپشت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

صبر کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تکون نخور، جوم نخور.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کر کری خواندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

من زیر سرم بودم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

از پا در آوردن کسی یا چیزی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به قطع یقین.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

با اطمینان توانستن گفتن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ضبط کردن از طریق فیلم یا عکس.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

چون ، زیرا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

به شدت A bine dry well یک چاه کاملا خشک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کسی که همیشه از دست دیگران ناراحت است و آماده دعوا است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی که عقده ای هست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کم کم وابستگی خود را به چیزی کم کردن مثلاً شیر یا یک ماده خطرناک.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوباره به هم وصل کردن مثلاً در ظرف سس را دوباره در خود ظرف سس گذاشتن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جدا کردن مثلاً در ظرف سس را از خود سس جدا کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

دوشاخه رو به برق زدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

گوش من سنگینه ( مشکل شنوایی دارم )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

هوس چیزی رو کردن مثلاً ساندویچ.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سنگا رو باهم وا کردن، سوء تفاهم ها رو برطرف کردن، هم حرف زدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

یکی از معادل های fucking است. bloody angry خیلی عصبانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

یکی از معادل های fucking است. blooming angry خیلی عصبانی

پیشنهاد
٤

منظور جهنم hell است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در انیمیشن soul یعنی یک جهان قبل یا بعد.