bushy

/ˈbʊʃi//ˈbʊʃi/

معنی: انبوه، پر پشت
معانی دیگر: پوشیده از بته و خاربن، بته زار، پربته، بته مانند، پرمو و فرچه مانند، جاروبکی، پشمالو و گسترده، پاچه بزی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: bushier, bushiest
مشتقات: bushily (adv.), bushiness (n.)
(1) تعریف: resembling a bush; thick and shaggy.
متضاد: sleek, wispy
مشابه: shaggy

- a bushy beard
[ترجمه گوگل] ریش پرپشت
[ترجمه ترگمان] ریش پرپشت بلندی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: overgrown with bushes.

- a bushy yard
[ترجمه گوگل] یک حیاط سرسبز
[ترجمه ترگمان] حیاط bushy داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. bushy country
سرزمین پربته

2. bushy eyebrows
ابروهای پاچه بزی،ابروان پرپشت

3. a bushy tail
دم پشمالو

4. His eyebrows were thick and bushy.
[ترجمه گوگل]ابروهایش پرپشت و پرپشت بود
[ترجمه ترگمان]ابروهایش پرپشت و پرپشت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bushy plants develop from fleshy, stout rootstock.
[ترجمه گوگل]گیاهان بوته دار از پایه های گوشتی و تنومند رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]گیاهان پرپشت از ساقه گوشتی و چاق زیر زمینی رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The best bushy plant is Egeria or Elodea densa.
[ترجمه گوگل]بهترین گیاه بوته ای Egeria یا Elodea densa است
[ترجمه ترگمان]بهترین گیاه وزوزی Egeria یا Elodea densa است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With his dome, bushy eyebrows and wide if not always convincing smile, he was a commanding figure.
[ترجمه گوگل]او با گنبد، ابروهای پرپشت و لبخند پهن و اگر نگوییم همیشه قانع کننده، شخصیتی فرمانده بود
[ترجمه ترگمان]با آن dome و ابروهای پرپشت و گشاد، اگر همیشه لبخندی قانع کننده نداشته باشد، قیافه آمرانه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It has bushy cliffs on both sides that lean like hairy ghosts over the unknown waters.
[ترجمه گوگل]در دو طرف آن صخره های پرپشتی دارد که مانند ارواح مودار بر روی آب های ناشناخته خم می شوند
[ترجمه ترگمان]صخره های bushy در هر دو طرف وجود دارد که مانند ارواح پشمالو روی آب های ناشناخته خم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They were hard pin-points of slate blue beneath bushy eyebrows.
[ترجمه گوگل]زیر ابروهای پرپشت، نقاط سختی از رنگ آبی تخته سنگی بودند
[ترجمه ترگمان]ان ها در زیر ابروهای پرپشت و پرپشتش به رنگ آبی تیره بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His bushy black brows, liberally sprinkled with grey, moved up and down in time to the music.
[ترجمه گوگل]ابروهای سیاه پرپشت او که به طور گسترده با خاکستری پاشیده شده بود، به موازات موسیقی بالا و پایین می رفت
[ترجمه ترگمان]ابروهای پرپشت و سیاهش با liberally به هم پاشید و به موقع به سوی موسیقی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The outward tips of his bushy eyebrows were tilted upwards slightly, giving him a demonic appearance.
[ترجمه گوگل]نوک بیرونی ابروهای پرپشت او کمی به سمت بالا متمایل شده بود و ظاهری شیطانی به او می داد
[ترجمه ترگمان]نوک ابروهایش اندکی به سمت بالا کج شده بودند و ظاهر شیطانی او را به او می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His long bushy eyebrows, mingling with his coarse black hairline, made him appear to have no forehead at all.
[ترجمه گوگل]ابروهای پرپشت بلندش که با خط موی درشت مشکی اش در هم آمیخته بود باعث می شد به نظر برسد که اصلا پیشانی ندارد
[ترجمه ترگمان]ابروهای پرپشت و پرپشتش درهم آمیخت و با موهای سیاه و خشن او درهم آمیخت و به نظر رسید که اصلا پیشانی اش ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The black beard, for example, and the overly bushy eyebrows.
[ترجمه گوگل]برای مثال ریش مشکی و ابروهای بیش از حد پرپشت
[ترجمه ترگمان]مثلا ریش سیاه و ابروهای پرپشتش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To obtain good bushy plants, keep pinching out the tips.
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن گیاهان بوته دار خوب، نکات را مدام در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]برای به دست آوردن گیاهان وزوزی خوب، نکات زیر را حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He had thick bushy eyebrows.
[ترجمه گوگل]ابروهای پرپشت و پرپشتی داشت
[ترجمه ترگمان]ابروهای پرپشت بلندی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. White beard, formidable mustache, and bushy white eyebrows did nothing to make him look grandfatherly.
[ترجمه گوگل]ریش سفید، سبیل مهیب، و ابروهای سفید پرپشت هیچ کاری برای پدربزرگ جلوه دادن او نداشتند
[ترجمه ترگمان]ریش سفید و سبیل پرپشت و ابروهای پرپشت سفیدش هیچ کاری نمی کرد که او را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انبوه (صفت)
gross, luxuriant, aggregate, dense, thick, bushy, voluminous, collective, rank, multitudinous, thick-set, floccose

پر پشت (صفت)
dense, rich, thick, bushy, lush, exuberant, thick-set, steady

انگلیسی به انگلیسی

• tangled, shaggy, coarse
bushy hair or fur grows very thickly.

پیشنهاد کاربران

زور گو
= Bossy
Big eyebrows with lots of hair
پرپشت
Bushy eyebrows
ابروهای پرپشت😉

بپرس