پیشنهاد‌های افشین حاجی طرخانی (٨٨٤)

بازدید
٢٨٦
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مکرراً

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

علاوه بر معنی بالا معنی زیر نیز می دهد: to show that something is completely false or wrong نشان دادن اینکه چیزی کاملاً نادرست است. https://www. m ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خرس دورگه قطبی - گریزلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣٦

چه برسد به . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٧

آقای رضا، اون owe هست به معنی بدهکار.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Adjective ( anatomy ) On the underside of a digit سطح زیرین یک انگشت https://www. wordsense. eu/subdigital/ https://dictionary. university/Subdigi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

اصطلاح: 1 - بهای چیزی را پرداخت کردن، ( معمولاً هزینه ی گران دیگری ) 2 - به سوی چیزی جهش کردن https://idioms. thefreedictionary. com/spring for

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

what become of something چه بر سر . . . آمد، چه اتفاقی برایش رخ داد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرد کودن dimwit

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

canine tooth دندان نیش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

پیری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

فرد رک و راست. صادق و بی شیله پیله.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح: مسکوت ماندن چیزی، راکد ماندن چیزی https://idioms. thefreedictionary. com/leave it at that

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

اصطلاحی عامیه عمدتاً در امریکا برای اطلاق به فردی خیلی عادی، معمولی، ساده، غیر مشهور، غیر ثروتمند و غیر نیرومند. http://www. learnersdictionary. co ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

سفت و سخت. مثال: قوانین سفت و سخت hard - and - fast rules https://www. ldoceonline. com/dictionary/hard - and - fast

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیلی نزدیک به چیزی یا کسی بودن https://www. merriam - webster. com/dictionary/in the shadow of

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

جناب علیزاده: پارس، پرده، پول، پل و پارچه از ریشه - پارت - هستند به معنی - بخشی از چیزی - پارس یعنی - بخشی از سرزمین ایران - پارچه یعنی - تکه - ی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خیلی نزدیک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

پهنه ( زمین )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اصطلاح: از چیزی مطمئن بودن https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/to - know - something - for - a - fact

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

خیلی متقاوت بودن از چیزی https://www. merriam - webster. com/dictionary/far removed from

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به وفور https://www. ldoceonline. com/dictionary/liberally

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

1 - زندگی با پول و غذای کم 2 - صرفه جویی در غذا و پول https://www. ldoceonline. com/dictionary/eke - out

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرخطر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تمهیدات زندگی روشی که یک شخص نحوه و مکان زندگی خود را ترتیب می دهد. https://www. ldoceonline. com/dictionary/living - arrangements

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اصطلاح: عمل مقابله به مثل، تلافی، جبران https://idioms. thefreedictionary. com/return the favor

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

as many as ( idiom ) —used to suggest that a number or amount is surprisingly large. Examples: As many as 60 students competed for the prize. T ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنگلهای انبوهی که شاخه های بلند درختانش تشکیل سقف داده و نور کمی وارد آنها می شود. سایبان جنگل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

https://idioms. thefreedictionary. com/lose touch with reality

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

یگانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دامنه وسیع، بسیار متنوع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

اصطلاح: جا افتادن، پذیرفته شدن بین عامه مردم https://www. ldoceonline. com/dictionary/be - here - to - stay

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

زمامداران، مسئولان، حاکمان، قدرت ها و. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) چیزی آزار دهنده یا هولناک که نادیده گرفتنش سخت است. در فارسی هم تقریباً این عبارت را داریم: درست جلوی صورت کسی بودن https://idioms. t ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

When things turn ugly وقتی یک منازعه و اختلاف، شدت می گیرد یا به خشونت کشیده می شود. ‘When things turn ugly’ is an English expression that describe ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

( اصطلاح ) : پذیریش سختی و بدبختی پذیریش مجازاتی که کسی مستحقش است. https://idioms. thefreedictionary. com/take lumps

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

( اصطلاح ) : 1 - تفاوت زیاد از چیزی 2 - فاصله زیاد از چیزی https://idioms. thefreedictionary. com/a far cry from

پیشنهاد
١

( اصطلاح ) : کاملاً مخالفت/رد کردن با کسی یا چیزی https://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/fly - in - the - face - of - something

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

به طریقی. یک جوری، به نحوی برای بیان چیزی که از آن مطمئن ولی از جزئیاتش و نحوه اش بی خبریم. https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/o ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

وحشتناک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

( اصطلاح ) : به همراه https://www. merriam - webster. com/dictionary/in the company of

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

( اصطلاح ) : جایی را ترک کردن، از چیزی مثل خطر دوری کردن، پنهان شدن. از چیزی حذر کردن. https://www. ldoceonline. com/dictionary/make - yourself - s ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اوقات تنگ دستی، بی پولی یا سختی. https://idioms. thefreedictionary. com/lean times

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : از هر جهت، همه جا، از مناطق مختلف بسیاری https://www. merriam - webster. com/dictionary/far and wide https://www. macmillandictionary. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تنها کسی نیست که

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

نوزاد، بچه تازه متولد شده یا کوچک https://idioms. thefreedictionary. com/little bundle of joy

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای بیان چیزی که هنوز رخ نداده ( جمله منفی می شود ) مثال: This could mean she was a young adult yet to have her first offspring این می توانسته بد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

جای دست، اثر دست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

تا / تا قبل از . . . . up to sunday تا یکشنبه / تا قبل از یکشنبه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

سلول های میله ای یا استوانه ای چشم برای دید در شب. rod cells