hard and fast

/ˈhɑːrdəndˈfæst//hɑːdəndfɑːst/

معنی: سخت گیر، سخت ومحکم، ثابت، غیر قابل تغییر وانحراف
معانی دیگر: (به ویژه در مورد مقررات) خمش ناپذیر، ثابت و شدید، سفت و سخت، لازم الاجراء

جمله های نمونه

1. Our factory has a hard and fast rule against smoking.
[ترجمه آذر] کارخانه مان مقررات سفت و سختی علیه سیگار کشیدن ندارد
|
[ترجمه گوگل]کارخانه ما یک قانون سخت و سریع در برابر سیگار کشیدن دارد
[ترجمه ترگمان]کارخانه ما یک قانون محکم و محکم علیه سیگار کشیدن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There are no hard and fast rules, but rather traditional guidelines as to who pays for what.
[ترجمه گوگل]هیچ قانون سخت و سریعی وجود ندارد، بلکه دستورالعمل های سنتی در مورد اینکه چه کسی برای چه چیزی هزینه می کند وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]قوانین سخت و محکم وجود ندارد، بلکه دستورالعمل های سنتی است که برای چه کسی هزینه آن را می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This situation isn't hard and fast.
[ترجمه گوگل]این وضعیت سخت و سریع نیست
[ترجمه ترگمان]این وضعیت سخت و سریع نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There are no hard and fast rules when it comes to choosing a typeface.
[ترجمه گوگل]هیچ قانون سخت و سریعی برای انتخاب تایپ فیس وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]زمانی که برای انتخاب یک قلم به کار می رود، قوانین سخت و محکم وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You can't lay down hard and fast rules.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید قوانین سخت و سریع وضع کنید
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی قانون های سخت و سریع رو زیر پا بذاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This distinction isn't hard and fast.
[ترجمه گوگل]این تمایز سخت و سریع نیست
[ترجمه ترگمان]این تمایز سخت و سریع نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are no hard and fast rules about the use of hyphens in English.
[ترجمه گوگل]هیچ قانون سخت و سریعی در مورد استفاده از خط فاصله در زبان انگلیسی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]قوانین سخت و سریعی در مورد استفاده از hyphens در زبان انگلیسی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are no hard and fast rules for planning healthy meals.
[ترجمه گوگل]هیچ قانون سخت و سریعی برای برنامه ریزی وعده های غذایی سالم وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ قانون محکم و محکم برای برنامه ریزی وعده های غذایی سالم وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There are no hard and fast rules about this.
[ترجمه گوگل]هیچ قانون سخت و سریعی در این مورد وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در این مورد هیچ قانون محکم و محکم وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In our office building there is a hard and fast rule against smoking.
[ترجمه گوگل]در ساختمان اداری ما یک قانون سخت و سریع در برابر سیگار کشیدن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در دفتر ما، یک قانون سخت و محکم علیه سیگار کشیدن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are no hard and fast rules about what to wear to classes.
[ترجمه گوگل]هیچ قانون سخت و سریعی در مورد لباس پوشیدن در کلاس ها وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ قانون محکم و محکم در مورد این که چه چیزی باید برای کلاس ها استفاده شود وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But there are no hard and fast rules about the physique of a racing cyclist.
[ترجمه گوگل]اما هیچ قانون سخت و سریعی در مورد فیزیک یک دوچرخه سوار مسابقه ای وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]اما هیچ قانون محکم و محکم در مورد هیکل یک دوچرخه سوار در حال مسابقه وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, this is not a hard and fast rule and there are numerous exceptions.
[ترجمه گوگل]با این حال، این یک قانون سخت و سریع نیست و استثناهای متعددی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، این یک قانون سخت و محکم نیست و استثناهای فراوانی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are really no hard and fast rules for decorating.
[ترجمه گوگل]واقعا هیچ قانون سخت و سریعی برای تزیین وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]واقعا هیچ قانون محکم و محکم برای تزیین وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. These are just guidelines, not hard and fast rules.
[ترجمه گوگل]اینها فقط دستورالعمل هستند، نه قوانین سخت و سریع
[ترجمه ترگمان]اینها فقط دستورالعمل های هستند، نه قوانین سخت و محکم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سخت گیر (صفت)
hard, difficult, astringent, strict, stern, demanding, intransigent, exacting, squeamish, severe, fastidious, hard and fast, hard-bitten, hard-handed, unrelenting, priggish

سخت ومحکم (صفت)
stern, cast-iron, hard and fast

ثابت (صفت)
stable, permanent, firm, constant, lasting, true, loyal, fixed, pat, fiducial, immovable, hard and fast, changeless, invariable, inalterable, steady, resolute, indelible, staid, equable, immobile, incommutable, invariant, irremovable, thetic, thetical

غیر قابل تغییر و انحراف (صفت)
hard and fast

انگلیسی به انگلیسی

• strict, impossible to change
hard and fast rules cannot be changed.

پیشنهاد کاربران

درست و حسابی
لازم الاجرا
سفت و سخت.
مثال: قوانین سفت و سخت hard - and - fast rules
https://www. ldoceonline. com/dictionary/hard - and - fast

بپرس