پیشنهاد‌های عباس نعمتی فر (٣١٥)

بازدید
١٤٣
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

( پس از جست‏ و جو و تلاش ) پیداکردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

کشتی حضرت نوح ( ع )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کشتی حضرت نوح ( ع )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

( اتاق یا خانه ) شیک و مبله ( با امکانات کافی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

انتخاب کردن ( کسی برای یک کار یامسئولیت ) مقرر کردن ( زمان یا مکان وقوع چیزی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

قیمت ( چیزی را ) اعلام کردن، ( به مشتری برای انجام کاری ) قیمت دادن

پیشنهاد
١

چیزی داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

گناه کبیره و نابخشودنی ( مگر اینکه فرد قبل از مرگ توبه کند )

پیشنهاد
٢

مردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

زندگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

1. فانی، مرگ‏ پذیر 2. ( جراحت یا زخم یا خطر یا صدمه یا ضربه ) جدی و نابودکننده 3. ( دشمن ) خونی، ( دشمن ) جانی و همیشگی 4. ( ترس و وحشت ) شدید 5. ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

روند تصویب قانون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

تعیین کننده، سرنوشت ساز In the end, money will be the deciding factor. I had the deciding vote.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

1. ( آدم ) سر به هوا، چلمن، دست و پا چلفتی 2. ( کار یا اظهارنظر ) ناشیانه، ناجور، برخورنده 3. ( شیء ) سنگین و زمخت، بدترکیب و بددست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

سمج و غیرمنطقی shrill demands/protests He hated the shrill demands of the children.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

1. کورمال کورمال حرکت کردن blunder about/around: Someone was blundering about in the kitchen. blunder into/past/through etc something: Phil came blu ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

1. اشتباه فاحش ( و ناشی از بی توجهی ) 2. مرتکب اشتباه احمقانه شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ترسناک، نگران کننده She couldn’t put off the dreaded moment forever. After years of toil, scientists disclosed that they had made progress in contro ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

با سختی و به آرامی حرکت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

ترغیب کردن، جذب کردن، وسوسه کردن، اغوا کردن، مجاب کردن، تشویق کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

مصور کردن ( کتاب و مجله و . . . ) Over a hundred diagrams, tables and pictures illustrate the book. She has illustrated several children’s books. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

( غذای ) چرب و چیلی و سنگین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

برج های دوازده گانه، صور فلکی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

شکلک کاغذی یا چوبی ( بچه گانه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مهر تایید، تاییدیه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

حسن نیت، خیرخواهی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

1. ( به سرعت یا ناگهان، جایی را ) ترک کردن Sorry, but I’ll have to shoot off before the end of the meeting. I have to shoot off to my next appointme ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اخراج کردن، بیرون انداختن، بیرون کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

جلای وطن، میهن راندگی ( به دلایل سیاسی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

( کسی که جایگاه یا قدرت ) برتر ( را دارد ) cotton, monarch of the textile world The bout was fought to determine who would be the monarch of the rin ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

کاملاً مناسب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

خصلت، ویژگی، خصیصه

پیشنهاد
١٤

( وجود یا وقوع چیزی را ) مسلم فرض کردن ( و قدر آنها را ندانستن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

( جمعیت کثیری ) سرزده ( و بدون دعوت ) آمدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

قید کردن، مشخص کردن، تصریح کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

بسیار موفق، پررونق شکوفا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ساده و بی پیرایه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ساده ( و غیرجذاب ) Her hair was short and severe. a rather severe red - brick building She wore a severe black dress, and plain black shoes. I don ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

به شدت خسته کردن Even a short walk exhausted her. Don't exhaust yourself. We'll clean up for you. She was exhausted by running up the steep hill.

پیشنهاد
١٠

قدر ندانستن، از کسی انتظار بی جا داشتن

پیشنهاد
١١

چیزی را مسلم فرض کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

سرسختانه جنگیدن و مقاومت کردن، مصمم برای رسیدن به موفقیت یا رهایی از یک وضعیت دشوار تلاش کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

( روی دعوتنامه نوشته می شود و یعنی ) لطفاً پاسخ دهید ( که در میهمانی حضور می یابید یا خیر )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٩

قرار عاشقانه بدون آشنایی قبلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

( نگاه کردن یا توجه کردن و ) انتظار ( وقوع چیزی را ) کشیدن، چشم انتظار بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

داستان ( تخیلی و پرماجرا )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

کاملا خیساندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

( ارتش ) مامور بهداری ارتش، بهدار، امدادگر پزشکی جبهه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

مهم نیست چقدر . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

سخت و اذیت کننده