اسم پسر با حرف ا - صفحه 3

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

آرتام/ārtām/

دارای نیروی راستی، والی فریگه در زمان کوروش پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی
آردین/ārdin/

مقدس، ( آرد= آرت = مقدس، ین ( نسبت ) )، منسوب به آرد و آرت، آرد و آرت، به معنای مقدس


پسر

فارسی
امیر خسرو/a.-khosro(w)/

ترکیب دو اسم امیر و خسرو ( فرمانروا و پادشاه )، امیر و پادشاه عظیم الشأن، ( اَعلام ) امیر خسرو دهلو ...


پسر

عربی، پهلوی
آرون/ārvan/

صفت نیک، فضیلت، خصلت پسندیده، خوی خوش، خصلت حمیده، صفت نیک و خصلت پسندیده


پسر

فارسی
ایلقار/il qār/

عهد و پیمان، عهد بستن


پسر، دختر

ترکی
احتشام/ehtešām/

شکوه و شوکت داشتن، جلال، بزرگی، شکوه، عظمت، ( در قدیم ) بزرگداشت، تکریم، ( درقدیم ) تکبر، غرور، بزر ...


پسر

عربی
ایمن/imen/

آسوده خاطر، در امان، محفوظ، ( در قدیم ) با آسودگی خاطر


پسر

عربی
امیرناصر/a.-nāser/

ترکیب دو اسم امیر و ناصر ( فرمانروا و یاری کننده )، از نام های مرکب، ا امیر و ناصر


پسر

عربی
اکتای/oktāy/

نامدار، مشهور، بزرگ زاده، بزرگ منش، ( اَعلام ) نام پسر چنگیز، نام سومین پسر و جانشین چنگیز خان


پسر

ترکی، مغولی

تاریخی و کهن
آمیار/āmyār/

همکار، یاور


پسر

کردی
ارس/aras/

نام رودی در مرز شمالی ایران، ( اَعلام ) نام رودخانه ای بزرگ که از کوه های هزار ترکیه سرچشمه می گیرد ...


پسر

فارسی

طبیعت
امیرقاسم/a.-qāsem/

ترکیب دو اسم امیر و قاسم ( فرمانروا و قسمت کننده )، از نام های مرکب، امیر و قاسم


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امیرصادق/a.-sādeq/

ترکیب دو اسم امیر و صادق ( پادشاه و راستگو )، امیر و پادشاه راستگو، حاکم درستکار، حاکم و سردار راست ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امیرمصطفی/a.-mostafā/

ترکیب دو اسم امیر و مصطفی ( پادشاه و برگزیده )، امیر و پادشاه برگزیده شده، حاکم انتخاب شده


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
آریاز/āriyāz/

رهبر، راهنما، ( در اوستایی ) رهنما، ( اَعلام ) نام بزرگی پارسی در زمان هخامنشیان، نام یکی از سردارا ...


پسر

فارسی، اوستایی

تاریخی و کهن
امیرکیا/a.-kiyā/

ترکیب دو اسم امیر و کیا ( پادشاه و سرور )، امیر و پادشاه بزرگ و سرور


پسر

فارسی، عربی
اسفند/esfand/

پاک، مقدس، ماه دوازدهم سال شمسی، ( اوستایی )، ( در گاه شماری ) ماه دوازدهم از سال شمسی، ( در گیاهی ...


پسر

اوستایی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
ادنا/adnā/

کمترین، نازلترین، جزئی ترین، ( ادنی )، از واژه های قرآنی، پایین تر، پایین ترین، به فتح الف


دختر، پسر

عربی، فارسی
ارشاک/aršāk/

ارشک، مرد بزرگ، نام موسس سلسله اشکانی، ( در بعضی از منابع ) دلیر مرد و مبارز، ( اَعلام ) ) نام مؤسس ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
امیرآریا/a.-āriyā/

ترکیب دو اسم امیر و آریا ( فرمانروا و نجیب )، از نام های مرکب، ه امیر و آریا


پسر

فارسی، عربی
امین مهدی/a.-mahdi/

ترکیب دو اسم امین و مهدی ( امانتدار و هدایت شده )، شخصی که درستکار و هدایت شده است


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
آوید/āvid/

خرد، عقل، دانش، [در زبان اوستایی کلمه های «آوید، وید، ویدا» هر سه به یک معنی به کار رفته است]، عقل ...


دختر، پسر

اوستایی، فارسی
ارحام/arhām/

بستگان، اقوام، نزدیکان، ( جمع رحم )، خویشان، کسان، منسوبان به ویژه منسوبان نَسَبی، [این واژه اگر «ا ...


پسر

عربی
آتبین/ātbin/

نفس کامل و انسان نیکوکار، صاحب گفتار و کردار نیک، از شخصیت های شاهنامه، به معنی از خاندانِ «آثویه»، ...


پسر

اوستایی، سانسکریت، فارسی

تاریخی و کهن
آذرنوش/āzar nuš/

نوش آذر، نام آتشکده دوم، ( اَعلام ) ) ( در شاهنـامه ) «نوش آذر» آمده و آن نام آتشکده ای است در بلخ ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
امیرعبدالله/a.-abdollāh/

ترکیب دو اسم امیر و عبدالله ( پادشاه و بنده خدا )، امیر و پادشاهی که بنده ی خداست


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
آماندا/āmāndā/

در امان تو، در پناه تو، در امان


دختر، پسر

ترکی
امیرمجتبی/a.-mojtabā/

ترکیب دو اسم امیر و مجتبی ( پادشاه و برگزیده )، از نام های مرکب، ا امیر و مجتبی، امیر و پادشاه برگز ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امیرپرهام/a.-parhām/

ترکیب دو اسم امیر و پرهام ( فرمانروا و فرشته خوبی )، از نام های مرکب، ه امیر و پَرهام


پسر

فارسی، عربی
ارسان/arsān/

پهلوان مشهور، همسر نرسی پادشاه ساسانی، ( اَعلام ) والی منسوب از طرف داریوش سوم که حاکم ناحیه ی دربن ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آیدن/āyden/

آیدین، روشن، مانند ماه درخشان، ( = آیدین )، و، روشن و آشکار، شفاف، صاف، معلوم، واضح، روشنفکر، نام ش ...


دختر، پسر

ترکی
اعلا/aelā/

برتر، بالاتر، بلندتر، نامی از نام های خدای تعالی، سوره ی هشتاد و هفتم از قرآن کریم، برگزیده از هر چ ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
آروان/ārvān/

آرین، آریایی، ایرانی، آرین ( ایرانی، ایران )، ( اَعلام ) ) نام روستایی در قزوین، ) نام یکی از طایفه ...


پسر

لری
آرسس/ārses/

نام پسر اردشیر سوم، پادشاه ساسانی، ( اَعلام ) نام پادشاه ایران و پسر اردشیر سوم ( اخس ) که به دست ب ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آرشاک/āršāk/

ارشک، ( = اشک و ارشک )


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارشا/aršā/

چالاک و گریز پا، دلیرمرد، ( عربی )، آهو بره ای که قوی گردد و همپای مادر بدود، [در ایران باستان ارشا ...


پسر، دختر

عربی، فارسی

طبیعت
امیرمرتضی/a.-mortazā/

ترکیب دو اسم امیر و مرتضی ( فرمانروا و برگزیده )، از نام های مرکب، امیر و مرتضی


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امین طاها/a.-tāhā/

ترکیب دو اسم امین و طاها ( امانتدار و نام پیامبر )، از نام های مرکب، ی امین و طاها ( طه )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
آیریک/āyrik/

آریایی، ایرانی، [آیر = آریا، ایران، یک /، ik / ( پسوند نسبت ساز ) ] آریایی


پسر

فارسی
ایلماز/il māz/

پایدار، جاویدان، ماندگار، کسی که در محدوده زمان نمی گنجد، ( به مجاز ) جاودانه


پسر

ترکی
امیرحیدر/a.-heydar/

ترکیب دو اسم امیر و حیدر ( فرمانروا و شیربیشه )، از نام های مرکب، امیر و حیدر


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
آرال/ārāl/

نام دریاچه ٔ بزرگ مشهور به دریای آرال، ( اَعلام ) از دریاچه های بزرگ جهان، در جنوب شرقی قزاقستان و ...


پسر

ترکی

طبیعت
امیرمتین/a.-matin/

ترکیب دو اسم امیر و متین ( فرمانروا و با وقار )، امیر و پادشاه محکم و استوار و با وقار


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
آتا/ātā/

پدر، جد، سرپرست، ریش سفید، ( اَعلام ) نام پادشاهی در دامنه های شمالی جبال «نیشپو» که در جنوب آن «دا ...


پسر

ترکی
الوند/alvand/

اروند، دارای تندی و تیزی، نام کوهی در جنوب همدان، تندمند و دارای تندی و تیزی، ( اَعلام ) ) نام کوهی ...


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی

طبیعت
اروند/arvand/

تند، تیز، چالاک، دلیر، فر، شکوه، ( در تفسیر پهلوی، arvand )، شأن و شوکت، ( اَعلام ) ) نام رودِ دجله ...


پسر

فارسی، اوستایی

طبیعت
امیربهمن/a.-bahman/

ترکیب دو اسم امیر و بهمن ( فرمانروا و نیک اندیش )، از نام های مرکب، ه امیر و بهمن


پسر

فارسی، عربی
اردیان/ardiyān/

مقدس، [ارد، ی ( میانجی )، ان ( نسبت ساز ) ]، [ارد + ی ( میانجی ) + ان ( نسبت ساز ) ]


پسر

فارسی

مذهبی و قرآنی
امیرحسان/a.-hesān/

ترکیب دو اسم امیر و حسان ( فرمانروا و نیکروی )، امیر و پادشاه نیکوان، امیر و فرمانروای نیکو رویان


پسر

عربی
امیروالا/a.-vālā/

ترکیب دو اسم امیر و والا ( فرمانروا و دارنده ی مقام )، امیر و پادشاه دارنده ی مقام و مرتبه ی مهم، ا ...


پسر

فارسی، عربی
امیرپویان/a.-puyān/

ترکیب دو اسم امیر و پویان ( فرمانروا و شتابان )، از نام های مرکب امیر و پویان


پسر

فارسی، عربی
آریامن/āriyā man/

آرامش دهنده، خوشبختی دهنده، ( اَعلام ) نام فرمانده ی ناوگان خشایارشاه که سرداری رشید و شجاع در جنگ ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
امیرکیوان/a.-keyvān/

ترکیب دو اسم امیر و کیوان ( فرمانروا و پادشاه گیتی )، از نام های مرکب، ) امیر و کیوان


پسر

فارسی، عربی
آلپای/ālpāy/

پهلوان زیبارو همچون ماه، جوانمرد شجاع، ماه روی پهلوان


پسر

ترکی

کهکشانی
امیرفرهنگ/a.-farhang/

ترکیب دو اسم امیر و فرهنگ ( فرمانروا و آداب و رسوم )، امیر دانشمند و فرهیخته، پادشاه دارای علم و مع ...


پسر

فارسی، عربی
امیرسهیل/a.-sohil/

ترکیب دو اسم امیر و سهیل ( فرمانروا و نام یک ستاره )، از نام های مرکب، ( امیر و سهیل


پسر

عربی
امیرمهیار/a.-mahyār/

ترکیب دو اسم امیر و مهدیار ( فرمانروا و ماهیار )، از اسامی مرکب، امیر و مهیار


پسر

فارسی، عربی
امیرپوریا/a.-puriyā/

ترکیب دو اسم امیر و پوریا ( فرمانروا و بسیار دارنده )، از نام های مرکب، ( امیر و پوریا


پسر

فارسی، عربی
امیرآرشام/a.-āršām/

ترکیب دو اسم امیر و آرشام ( فرمانروا و نیرومند )، ( به مجاز ) امیر قدرتمند و پر زور


پسر

فارسی، عربی
اوژن/ožan/

به زمین افکننده، از بین برنده دشمن، ( در قدیم ) اوژندن، افکندن، اوژننده، افکننده، اندازنده


پسر

فارسی
امیرمعز/a.-mo‛ez(z)/

ترکیب دو اسم امیر و معز ( فرمانروا و عزت دهنده )، امیر و پادشاه گرامی دارنده


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امیریزدان/a.-yāzdān/

ترکیب دو اسم امیر و یزدان ( فرمانروا و خداوند )، از نام های مرکب، ( امیر و یزدان


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
آروند/ārvand/

شأن و شوکت و فر و شکوه، ( = اروند )، اورند و اورنگ


پسر

فارسی
امیررهام/a.-rohām , a.-rohhām/

ترکیب دو اسم امیر و رهام ( فرمانروا و پرنده شکست ناپذیر )، از نام های مرکب، ی امیر و رهام


پسر

فارسی، عربی
آرین مهر/āriyan mehr/

ترکیب دو اسم آرین و مهر ( آریایی و محبت )، ( آرین = آریائی، مهر= محبت، دوستی، خورشید، آفتاب )، مهر ...


پسر

فارسی
امیرطاهر/a.-tāher/

ترکیب دو اسم امیر و طاها ( فرمانروا و پاک )، امیر و پادشاه پاک و پاکیزه، امیر و پادشاه بی گناه و مع ...


پسر

عربی
امیرهاشم/a.-hāšem/

ترکیب دو اسم امیر و هاشم ( فرمانروا و خردکننده )، امیر و پادشاه شکننده و خرد کننده، حاکم و فرمانده ...


پسر

عربی
ارد/ard/

نام دو تن از شاهان اشکانی، ( اَعلام ) نام دو تن از شاهان اشکانی ) ارد اول [، پیش از میلاد] که در زم ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
امیرعماد/a.-emād/

ترکیب دو اسم امیر و عماد ( فرمانروا و تکیه گاه )، از نام های مرکب، ی امیر و عِماد


پسر

عربی
امین عباس/a.-abbās/

ترکیب دو اسم امین و عباس ( امانت دار و شجاع )، شجاع و دلیر، درستکار و امانتدار، عباسِ درستکار و اما ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ارکین/arkin/

آزاد، مستقل


پسر

ترکی
امیرسپهر/a.-sepehr/

ترکیب دو اسم امیر و سپهر ( پادشاه و آسمان )، از نام های مرکب، ی امیر و سپهر


پسر

فارسی، عربی
امیریل/a.-yal/

ترکیب دو اسم امیر و یل ( امیر قوی و شجاع، امیر پهلوان )، امیر قوی و شجاع


پسر

فارسی، عربی

تاریخی و کهن
آتین/ātin/

جدید، نو، موجود شده، پیدا گردیده، به هم رسیده، در لغت زند و پازند به معنی موجود شده و پیدا گردیده و ...


دختر، پسر

اوستایی، پهلوی
ارجمند/arjmand/

باارزش، گرامی، گرامی و عزیز، دارای قدر و منزلت، محترم، بزرگوار، شریف، قیمتی، گران بها، مهم، با اهمی ...


پسر

فارسی
ایلا/ilā/

درختان، نام پهلوانی از لشکر افراسیاب، ایلا و ایله در قاموس کتاب مقدس به معنی درختان آمده، ( اَعلام ...


دختر، پسر

عربی، فارسی

تاریخی و کهن
اجلال/ejlāl/

بزرگ و محترم داشتن، گرامی داشتن، بزرگ داشتن، تجلیل، شوکت و جلال، بلندی مقام، کبریا و عظمت پروردگار


پسر

عربی
آرتمن/ārteman/

فرزند داریوش و برادر خشایارشاه، ( = آرتابازان ) ( اَعلام ) نام فرزند داریوش و برادر بزرگ خشایارشاه، ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آتور/ātur/

آتش، نام فرشته ای در ایران باستان، آذر، ( اَعلام ) ) یک بخش از تقویم قدیمی ایرانی که مغهای دوران پا ...


پسر، دختر

پهلوی، اوستایی

تاریخی و کهن
ارجان/arjān/

محل سکونت آریاها، نام قدیم بهبهان، ( = ارگان )، آریاگان، ( اعلام ) نام قدیم بهبهان که آریاگان و ارگ ...


پسر

فارسی
امیرشهریار/a.-šahr(i)yār/

ترکیب دو اسم امیر و شهریار ( فرمانروا و بزرگ شهر )، از نام های مرکب، ی امیر و شهریار


پسر

فارسی، عربی
امیر یحیی/a.-yahyā/

ترکیب دو اسم امیر و یحیی ( فرمانروا و تعمید دهنده )، از نام های مرکب، امیر و یحیی


پسر

عربی، عبری

مذهبی و قرآنی
امیرآراد/a.-ārād/

ترکیب دو اسم امیر و آراد ( فرمانروا و بخشنده )، از نام های مرکب، ه امیر و آراد


پسر

فارسی، عربی
آرنا/ārnā/

نهر و رودخانه، نام روستایی در نزدیکی نقده


دختر، پسر

ترکی، فارسی

طبیعت
ایلشن/il šan/

منسوب به الشن، شادی بخش ایل، رهبر، ( = الشن )، ( اِلشن


پسر

ترکی
احمدطاها/a.-tāhā/

ترکیب دو اسم احمد و طاها ( پسندیده تر و نام پیامبر اسلام )، از نام های مرکب، ( احمد و طاها ( طه )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ایرمان/irmān/

مهمان، ( در قدیم )، پیشوای دینی، مهمان یا مهمان ناخوانده، ( به مجاز ) دنیا


پسر

فارسی
امیرحجت/a.-hojjat/

ترکیب دو اسم امیر و حجت ( فرمانروا و پیشوا )، از نام های مرکب، ه امیر و حجت


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امینا/aminā/

زن درستکار، ( مرکب از امین، الف اسم ساز ) زن درستکار، امین ( عربی ) + ا ( فارسی ) مورد اعتماد، امین


دختر، پسر

فارسی، عربی
ارجاسب/arjāsb/

دارنده ی اسب با ارزش، دارنده ی اسب پر بها و با ارزش، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) پادشاه اساطیری توران ...


پسر

پهلوی، اوستایی

تاریخی و کهن
امیرجعفر/a.-jaefar/

ترکیب دو اسم امیر و جعفر ( فرمانروا و رود )، از نام های مرکب، ه امیر و جعفر


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
آریابد/āriyābod/

رئیس قوم آریایی، ( آریا، بُد/، bod/ ( پسوند محافظ یا مسئول ) )، مهتر و بزرگ قوم آریائی، نگهبان نژاد ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
امیرشهاب/a.-ša(e)hāb/

ترکیب دو اسم امیر و شهاب ( فرمانروا و پاره ای از آتش )، از نام های مرکب، ی امیر و شهاب


پسر

عربی
امیربهرام/a.-bahrām/

ترکیب دو اسم امیر و بهرام ( فرمانروا و پیروزمند )، از نام های مرکب، ه امیر و بهرام


پسر

فارسی، عربی
آذرخش/āzaraxš/

صاعقه، برق، نام نهمین روز از ماه آذر، [آذرگشسب را هم گاه آذرخش گفته اند]، [این واژه تصحیفِ «آذرجشن» ...


دختر، پسر

فارسی
امیربردیا/a.-bardiyā/

ترکیب دو اسم امیر و بردیا ( پادشاه و برازنده )، از نام های مرکب، امیر و بردیا


پسر

فارسی، عربی
الیاد/elyād/

یاد ایل، ( ترکی ـ فارسی ) ( = ایلیاد )، ایلیاد، ال ( ترکی ) + یاد ( فارسی )، ایلیاد به یاد ایل


پسر

ترکی، فارسی
امیرمهبد/a.-mahbod/

ترکیب دو اسم امیر و مهبد ( فرمانروا و نگهدارنده ماه )، از نام های مرکب، امیر و مهبد


پسر

فارسی، عربی
امین الدین/aminoddin/

امانت دار دین، آن که در دین امانت نگاه دارد، هر کسی که دین خدا را چنان که هست به مردم بیاموزد، ( در ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امیراعلا/a.-aelā/

ترکیب دو اسم امیر و اعلا ( فرمانروا و برتر )، از نام های مرکب، ه امیر و اَعلا


پسر

عربی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر