اسم عربی - صفحه 24

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

شافی/shafi/

شفا دهنده، نجات دهنده


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
شعرا/šeerā/

دو ستاره در صورت فلکی، ( = شِعری )، ( در نجوم ) دو ستاره در صورت فلکی کلب اکبر و کلب اصغر


دختر

عربی

کهکشانی
شعف/šaeaf/

شادی، خوشحالی، شادمانی


دختر

عربی
صلا/salā/

نماز، ( در قدیم ) دعوت کردن از کسی یا کسانی برای انجام کاری یا برای غذا خوردن


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
طائر/taer/

پرنده


پسر

عربی

پرنده، مذهبی و قرآنی
عترت/etrat/

خویشاوندان، نزدیکان


دختر

عربی
عدیل/adil/

بی همتا


پسر

عربی
عشا/ešā/

آغاز تاریکی بعد از غروب آفتاب، ( در قدیم ) زمانِ میان غروب آفتاب و طلوع فجر، شبانگاه، شامگاه


دختر

عربی
عطرآگین/a(e)trāgin/

دارای بوی خوش، معطر، خوشبو، ( به مجاز ) دلپذیر و خوش


دختر

فارسی، عربی
غفران/qofrān/

بخشایش و آمرزشِ گناهان، آمرزیدن، آمرزش


پسر

عربی
فیروزمند/firuzmand/

پیروزمند، موفق، کامروا


پسر

فارسی، عربی
جمهور

پادشاه هند که نامش در شاهنامه امده است، عامّه مردم


پسر

عربی
جوشن/jo(w)šan/

زره، لباس ویژه جنگ، نوعی لباس جنگی قدیمی شبیه زره، ( به مجاز ) محافظت کننده از خطر و آسیب


پسر

عربی
جیحون/jeyhun/

رود، دریا، آمودریا، رود بزرگ، نام رودی در آسیای میانه، ( عربی )، نام رودخانه ای در آسیای میانه


پسر، دختر

عربی، فارسی

طبیعت
حریف/harif/

هم پیشه، همکار، هماورد، هم پیاله، دوست، ( در قدیم ) همنشین و معاشر، یار، ( در قدیم ) معشوق


پسر

عربی
حزین

اندوهگین، غمگین، لقب یکی از شاعران قرن دوازدهم، حزین لاهیجی


پسر

عربی
حسینیه/hoseiniyeh/

خوب، نیکو


دختر

عربی
حصین/hasin/

استوار و محکم، مستحکم، محکم، استوار


پسر

عربی
حفیظ/hafiz/

حافظ نگهبان، هوشمند و یادگیرنده


پسر

عربی
حمام

کبوتر


پسر

عربی
حمرا/hamra/

سرخ رنگ


دختر

عربی
حمیم/hamim/

خویشاوند نزدیک، دوست و همراه بسیار صمیمی، آب جوشان جهنم


پسر

عربی
رزین دخت

رزین ( عربی ) + دخت ( فارسی ) دختر موقر و متین


دختر

فارسی، عربی
رفیدا/rafidā/

نام مردی در منظومه ویس و رامین، ( رَفید، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به رفید، یار و یاور، مساعد و کمک ...


دختر، پسر

فارسی، عربی
رقیه ثنا/r.-sanā/

ترکیب دو اسم رقیه و ثنا ( دعا و ستایش )، از نام های مرکب، رقیه و ثنا


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
رقیه خاتون/roghayye-khatun/

ترکیب دو اسم رقیه و خاتون ( دعا و لقب زنان اشراقی )


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
رقیه زهرا/roghayye-zahra/

ترکیب دو اسم رقیه و زهرا ( دعا و روشن تر )


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
رنانه/rannāne/

بسیار پرطنین، بسیار طنین انداز و پر سر و صدا


دختر

عربی
رهام الدین/rehāmoddin/

بارانِ دین، ( به مجاز ) نعمت و بخشش دین


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رهامیر/rohamir/

ترکیبی از اسم های رهام و امیر


پسر

فارسی، عربی
حنین/hanin/

نام یکی از غزوه های پیامبر در مسیر مکه به طائف، ( عربی ) ( مصغر حِنّ )، به معنی «جماعتی کوچک از جنّ ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
حور/hur/

زن زیبای بهشتی


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
حی/hay/

از نام های خداوند


پسر

عربی
خوش لقا

خوش ( فارسی ) + لقا ( عربی ) خوش صورت، زیبا


دختر

فارسی، عربی
داعی/dāei/

دعاکننده، طلب کننده، خواهنده، کسی که مردم را به دین و مذهب خود دعوت کند، دعاگو، دعوت کننده، ( در حق ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
درا/dor®ā/

منسوب به در، ( مجاز ) قیمتی و گران قیمت، ( در = مروارید، لؤلؤ، ا ( پسوند نسبت ) )، ( عربی ـ فارسی ) ...


دختر

فارسی، عربی
درفش/de(a)rafš/

علم، پرچم، درفش کاویانی در داستان های ملی ایران، پرچمی که کاوه از پیشبند چرمین خود ساخت و مردم در ز ...


پسر

عربی، پهلوی

تاریخی و کهن
دره/dorre/

مروارید بزرگ، یک دانه مروارید


دختر

عربی
ریتاج/ritaj/

در بزرگ، دروازه


دختر

عربی
ریحانه زینب/r.-zeynab/

ترکیب دو اسم ریحانه و زینب ( گیاهی خوشبو و زینت پدر )، از نام های مرکب، ریحانه و زینب


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
ریسلا/risla/

متحول شده


دختر

عربی
ریهام/riham/

باران


دختر

عربی

طبیعت
زائر، زایر

عربی زیارت کننده


پسر

عربی
زائره/zā’ere/

مونث زائر، زیارت کننده، ( مؤنث زائر یا زایر )


دختر

عربی
زامیر/zamir/

آواز


دختر

عربی
زلفعلی

زلف ( فارسی ) + علی ( عربی ) مرکب از زلف ( گیسو، موی بلند ) + علی


پسر

فارسی، عربی
زهرا بانو/zahra-banu/

بانوی درخشان و نیکو


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
زهرا یاس/zahra-yas/

ترکیب دو اسم زهرا و یاس ( نیکو و نام گلی خوشبو )


دختر

فارسی، عربی
زهرامریم/z.-maryam/

ترکیب دو اسم زهرا و مریم ( نیکو و زن پارسا )


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
زهراناز/zahra-naz/

درخشنده و نازنین، ترکیبی قشنگ از نام زهرا


دختر

فارسی، عربی
زیرجد

نام سنگی قیمتی به رنگ سبز مایل به زرد


دختر

عربی
زینال/zinal/

مخفف زین العابدین


پسر

عربی
زینب گل/z.-gol/

زینبِ چون گل زیبا و لطیف، مرکب از زینب و گل


دختر

فارسی، عربی

گل
زینت الشریعه/zinatoššariee/

موجب زیبایی دین، موجب زیبایی و آراستگی دین، زینت شریعت


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
زینعلی

مرکب از زین ( آراستگی، زیبایی ) + علی


پسر

عربی
زییده

مصغر زبده، برگزیده کوچک، نام چندتن از زنان معروف عرب از جمله همسر هارو الرشید


دختر

عربی
دها/dahā/

جودت رأی، زیرکی و کاردانی، تیزهوشی، هوشمندی، ( عربی ) ( در قدیم ) زیرکی


پسر

عربی
راحم/rāhem/

کسی که رحمت می آورد، رحم کننده، بخشاینده، آمرزنده، مهربان، ( در قدیم ) رحمت آورنده، دل سوزاننده


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
راسخ/rasekh/

برقرار، استوار، پابرجا


پسر

عربی
راضی/razi/

خشنود، قانع


پسر

عربی
رامح/rāmeh/

صاحب نیزه، نیزه زن


پسر

عربی
راوی/rāvi/

نقل کننده ی حدیث و حکایت، ( در قدیم ) آن که شعر شاعری را در بارگاه حاکمان یا در بازار برای مردم می ...


پسر

عربی
راکع/rāke‛/

رکوع کننده، خم شونده، سرفرودآورنده، فروتنی کننده


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رایحه/rāyehe/

بوی خوش، بوی خوب، بو


دختر

عربی
ردا/rada/

عقل یا خرد، به کسر ر، چادر، رو انداز، در اصطلاحات رزمی شمشیر یا کمان، همچنین عقل یا خرد


دختر

عربی
رزین/razin/

محکم، استوار، متین، باوقار، ساکت، آرام، موقر، سنگین، خوش نظر، خوش فکر، نیک رأی، ( اَعلام ) نام دو ر ...


دختر، پسر

عربی
رغد/raghad/

خوش و فراخ


دختر، پسر

عربی
رقیب/raqib/

آن که می کوشد در به دست آوردن امتیازی، از یک یا چند نفر پیشی بگیرد، آن که با یک یا چند نفر درباره ی ...


پسر

عربی
رمان/roman/

انار


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
رمزی/ramzi/

منسوب به رمز، به صورت رمز، نهانی، پوشیده، ( اَعلام ) ) شیخ محمّد هادی رمزی کاشانی: شاعر [قرن هجری]، ...


پسر

فارسی، عربی
زعفران

گیاهی علفی، چند ساله، و از خانواده زنبق که گلهای پاییزی سفید یا بنفش دارد


دختر

عربی
زکی

پاک، طاهر، پارسا


پسر

عربی
سابق

مربوط به گذشته، پیشین، مقدم، پیشی گیرنده، سبقت گیرنده، نام چندتن از شخصیتهای تاریخی از جمله نام یکی ...


پسر

عربی
ساحر/saher/

سحرکننده، افسونگر


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
ساحره/sahere/

سحر کننده، افسونگر


دختر

عربی
ساعی/sāei/

کوشش کننده، کوشا، ( در قدیم ) گرد آورنده ی زکات


پسر

عربی
ساقه/sāqe/

بخشی از پیکر گیاهان، ( در گیاهی ) بخشی از پیکر گیاهان که معمولاً بالای سطح زمین رشد می کند و برگ، گ ...


دختر

عربی

طبیعت
سالک/sālek/

رونده، راه رو، آن که راهی را طی کند، ( در تصوف ) آن که مراحل سلوک عرفانی را معمولاً با ارشاد پیری م ...


پسر

عربی
سایر

سیرکننده، رونده


پسر

عربی
سبزه قبا

سبزه ( فارسی ) + قبا ( عربی ) پرنده ای به رنگ آبی لاجوردی و دم آبی مایل به سبز


دختر

فارسی، عربی
سدید/sadid/

درستکار و مطمئن، قابل اعتماد، استوار و راست، درست، محکم و استوار، ( اَعلام ) لقب منصور ابن نوح ساما ...


پسر

عربی
سلام/salam/

درود، آرزوی خیر و تندرستی، از نام های پروردگار


پسر

عربی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
سلطان

پادشاه، به صورت پیشوند و پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند سلطان مراد، سلطا ...


پسر

عربی
سلطنت/saltanat/

پادشاهی، فرمانروایی


دختر

عربی
سالارمهدی/s.-mahdi/

ترکیب دو اسم سالار و مهدی ( رهبر و هدایت شده )، از نام های مرکب، سالار و مهدی


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
سامتین/samtin/

زر و جواهر


دختر

عربی، عبری
سامیرا/samira/

سمیرا، زن بزرگوار، نام عمه شیرین در داستان خسرو و شیرین ترجمه عربی مهین بانو است، وسیله ای که با آن ...


دختر

عربی
سبوحا/so(a)bbuhā/

پاک و منزه، [سبوح = پاک و منزه، ا ( پسوند نسبت ) ]، منسوب به سبوح


دختر

فارسی، عربی
ستایش زهرا/s.- zahrā/

ترکیب دو اسم ستایش و زهرا ( ستودن و روشن تر )، از نام های مرکب، ستایش و زهرا


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
سحرنوش/sahar nosh/

دوستدار سحر و روشنایی، صبوحی کننده، سحر ( عربی ) + نوش ( فارسی )


دختر

فارسی، عربی
سحورا/sahora/

غذایی که هنگام سحر میخورند


دختر

عربی
سدیدالدین

محکم و استوار در دین


پسر

عربی
سعدون/sadun/

خوشبخت


پسر

عربی
سلاله زهرا/s.-zahrā/

ترکیب دو اسم سلاله و زهرا ( فرزند و نیکو )، از نام های مرکب، ه سلاله و زهرا


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
سمیح/samih/

بخشنده، بلندنظر، کریم


پسر

عربی
سنان الدین

آن که به منزله نیزه دین است و دشمنان را نابود می کند


پسر

عربی
سمک

ماهی، نام قهرمان داستان سمک عیار


پسر

عربی
سمین/samin/

ارزشمند و عالی، چاق، فربه، ارزشمند و عالی معمولاً در مورد سخن و شعر گفته می شود


دختر

عربی
سنور/sennor/

مهتر، بزرگ


دختر

عربی
سهل/sahl/

مرد نرم خوی، مرد نیک خوی، ( اَعلام ) ) سهل ابن هارون: [قرن و هجری] ادیب و حکیم ایرانی، از مردم دشت ...


پسر

عربی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر عربیاسم دختر عربی