دها

/dahA/

مترادف دها: زرنگی، زیرکی، فطنت، هوشمندی

متضاد دها: کانایی

برابر پارسی: هوشمندی، زیرکی

فرهنگ اسم ها

اسم: دها (پسر) (عربی) (تلفظ: dahā) (فارسی: دَها) (انگلیسی: daha)
معنی: جودت رأی، زیرکی و کاردانی، تیزهوشی، هوشمندی، ( عربی ) ( در قدیم ) زیرکی
برچسب ها: اسم، اسم با د، اسم پسر، اسم عربی

لغت نامه دهخدا

دها. [ دَ ] ( ع اِمص ) دهاء. زیرکی و جودت فکر. ( غیاث ) ( آنندراج ). خرد. عقل. نهیه. درایت. زیرکی. هوشیاری. هوشمندی. جودت رأی. ( یادداشت مؤلف ) :
مدبری که سنگ منجنیق را
بدارد اندر این هوا دهای او.
منوچهری.
سماحت تو مثل گشته چون سخای عرب
کفایت تو سمر گشته چون دهای عجم.
مسعودسعد.
ای جهانی که دو حال تو ز مهر است و ز کین
وی سپهری که دو قطب تو ز حزم وزدهاست.
مسعودسعد.
ور چو تو مرد هیچ دولت را
نیز در دانش و دها باشد.
مسعودسعد.
از آتش دل من واز آب دیدگان
نشگفت اگر فزون شودم دانش و دها.
مسعودسعد.
رستم ثانی که در طبیعتش اول
داشن زال و دهای سام برآمد.
خاقانی.
... تا به مدد رای و کمال و دهای ایشان کار پسر متمشی شود. ( ترجمه تاریخ یمینی )... کیوان مستفید دهای او. ( ترجمه تاریخ یمینی )... معروف به کمال دها و صاحب کفایتی. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
خدایی نه و دهخدایان بسی
نه در کس دهایی نه در ده کسی.
نظامی.
در چنین ده کسی دها دارد
که بهی را به از بها دارد.
نظامی.
- بادها ؛ با زیرکی. هوشمندانه. زیرکانه :
پشه بگریزد ز بادی بادها
پس چه داند پشه ذوق باده ها.
مولوی.
- || باهوش. خردمند و عاقل. دلیر و هوشیار :
در پی تعبیر آن تو عمرها
می دوی سوی شهان بادها.
مولوی.
- پاکیزه دهایی ؛ هوش و خرد پاکیزه داشتن. عقل سلیم و پاک داشتن :
پاکیزه دل است این ملک شرق و ملک را
پاکیزه دلی باید و پاکیزه دهایی.
منوچهری.
- کیوان دها ؛ که دارای هوش و خرد بلند و عالی است :
ای خدیو ماه رخش ای خسرو خورشیدچتر
ای یل بهرام زهره ای شه کیوان دها.
خاقانی.
|| نیرنگ و فریب. به زیرکی و خدعه معامله کردن با کسی. گربزی. دغا و دغل :
مکر است بیشمار و دهامر زمانه را
من زوچنین رمیده ز مکر و دها شدم.
ناصرخسرو.
چو در عادت او تفکر کنی
همه غدر و مکر و فریب و دهاست.
ناصرخسرو.
پازهر اژدهاست خرد سوی هوشیار
در خورد مکر نیست نه نیز از در دهاست.
ناصرخسرو.
روزی است مر این خلق راکه آن روزبیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بزیرکی تصرف کردن . ۲ - ( اسم ) زیرکی هوشمندی جودت رای .

فرهنگ عمید

جودت رٲی، زیرکی و کاردانی، تیزهوشی، هوشمندی.

واژه نامه بختیاریکا

( ● ) ؛ دهنده؛ دست و دلباز

پیشنهاد کاربران

خانم فاطمه م
واژه دِهش یک واژه پارسی است و به معنای بخشندگی است. دهاء عربی است به معنای زیرکی
زیرکی وهوشمندی
از واژه دهش می آید و به معنای زیرکی است.
هم خانواده آن: داهی ( زیرک ) , دهات ( زیرکان )
ترکیب های دانش و دها، مکر و دها، فریب و دها، حیله و دها کاربردی هستند. 🦔
نکته که دها دهش و بخشش نمیشه و معنیش هوش هست یا علی

بپرس