اسم عربی - صفحه 22

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

امیرکارن/a.-karen/

ترکیب دو اسم امیر و کارن ( فرمانروا و جنگجو )


پسر

فارسی، عربی
امیرکاظم/a.-kāzem/

ترکیب دو اسم امیر و کاظم ( فرمانروا و بردبار )، از نام های مرکب، امیر و کاظم


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امیرکامیار/a.-kamyar/

ترکیب دو اسم امیر و کامیار ( فرمانروا و کامیاب )


پسر

فارسی، عربی
امیرکاوه/a.-kave/

ترکیب دو اسم امیر و کاوه ( فرمانروا و از شخصیت های شاهنامه )


پسر

فارسی، عربی
امیرکرار/a.-karrar/

ترکیب دو اسم امیر و کرار ( فرمانروا و حمله کننده )


پسر

عربی
امیرکسری

مرکب از امیر ( عربی ) به معنای حاکم و فرمانروا + کسری ( فارسی ) به معنای خسرو و پادشاه است


پسر

فارسی، عربی
امیرکنعان/a.-kaneān/

ترکیب دو اسم امیر و کنعان ( فرمانروا و بردبار )، از نام های مرکب، امیر و کنعان


پسر

عربی
امیرکوشا/a.-kušā/

ترکیب دو اسم امیر و کوشا ( فرمانروا و تلاشگر )، از نام های مرکب، ه امیر و کوشا


پسر

فارسی، عربی
امیرکوشان/a.-kušān/

ترکیب دو اسم امیر و کوشان ( فرمانروا و کوشا )، از نام های مرکب، امیر و کوشان


پسر

فارسی، عربی
تائب/tā’b/

نادم، بازگشتن از گناه، توبه کننده، ( عربی ) آن که از عملی پشیمان شده وآن را ترک کرده است


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
تاج الزمان/taj-oz-zaman/

آن که چون تاج در رأس زمان خود است


دختر

عربی
تاج الملوک

افسر پادشاهان، تاج شاهان، گیاهی گیاهی زینتی از خانواده آلاله با گلهای زیبای واژگون


دختر

عربی
تاج الملک

افسر پادشاهی، تاج پادشاهی


دختر

عربی
تاجیه/tajiye/

منسوب به تاج


دختر

فارسی، عربی
امیرکیارش/a.-kiyāraš/

ترکیب دو اسم امیر و کیارش ( فرمانروا و پادشاه دلیر )، امیر و پادشاه دلیر، حاکم شجاع


پسر

فارسی، عربی
امیرکیانوش/a.-kiyānuš/

ترکیب دو اسم امیر و کیانوش ( فرمانروا و بزرگ جاودان )، از نام های مرکب، امیر و کیانوش


پسر

فارسی، عربی
امیرکیهان/a.-keyhān/

ترکیب دو اسم امیر و کیهان ( فرمانروا و جهان )، امیر جهان، پادشاه عالم


پسر

فارسی، عربی
امیریارا/a.-yara/

ترکیب دو اسم امیر و یارا ( فرمانروا و قدرت )


پسر

فارسی، عربی
امیریدالله/a.-yadollāh/

ترکیب دو اسم امیر و یدالله ( فرمانروا و دست خدا )، ( به مجاز ) امیر و پادشاهی که دست خدا یاور اوست ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امیریعقوب/a.-yaequb/

ترکیب دو اسم امیر و یعقوب ( فرمانروا و پدر حضرت یوسف )، از نام های مرکب، امیر و یعقوب


پسر

عربی، عبری

مذهبی و قرآنی
امیل/amil/

گراینده تر، مایل تر، معرب از سنسکریت نام درختی از تیره فریفون که گاهی بعضی از انواع آن بصورت درختچه ...


دختر

عربی، سانسکریت
امیله/amila(e)/

نام درختی از تیره فریفون که گاهی بعضی از انواع آن بصورت درختچه یافت می شوند، ( معرب از سنسکریت، ama ...


دختر

عربی، سانسکریت
امین ابراهیم/a.-ebrāhim/

ترکیب دو اسم امین و ابراهیم ( امانتدار و پدر مهربان )، از نام های مرکب، امین و ابراهیم


پسر

عربی، عبری

مذهبی و قرآنی
امین احمد/a.-ahmad/

ترکیب دو اسم امین و احمد ( امانتدار و بسیار ستوده تر )، از نام های مرکب، امین و احمد، ( اَعلام ) ام ...


پسر

عربی
امین پارسا/a.-pārsā/

ترکیب دو اسم امین و پارسا ( امانتدار و پاکدامن )، زاهد و پرهیزگار، دیندار و درستکار و متدین


پسر

فارسی، عربی
امین پاشا/a.-pāšā/

ترکیب دو اسم امین و پاشا ( امانتدار و بزرگ )، از نام های مرکب، ا امین و پاشا، پادشاهِ درستکار و اما ...


پسر

ترکی، عربی
امین دخت

امین ( عربی ) + دخت ( فارسی ) دختر امین، دختر درستکار


دختر

عربی، فارسی
امین رحمان/a.-rahmān/

ترکیب دو اسم امین و رحمان ( امانتدار و مهربان )، از نام های مرکب، امین و رحمان


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امین سالار/a.-sālār/

ترکیب دو اسم امین و سالار ( امانتدار و رهبر )، سردار مورد اطمینان، حاکم درستکار، سالاری که در امانت ...


پسر

عربی
امین سجاد/a.-sajjād/

ترکیب دو اسم امین و سجاد ( امانتدار و بسیار سجده کننده )، کسی که بسیار سجده کننده، در نماز، است و د ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امین صدرا/a.-sadrā/

ترکیب دو اسم امین و صدرا ( امانتدار و بالابرنده )، شخص مهتر و بزرگ که امین و درستکار باشد، بزرگ و م ...


پسر

عربی
امین عطا/a.-atā/

ترکیب دو اسم امین و عطا ( امانتدار و بخشش )، از نام های مرکب، امین و عطا


پسر

عربی
آنام/anam/

خلق، آفریده


پسر

عربی
تدین/tadayyon/

دینداری، درستکاری، مومن بودن، ( عربی ) دیندار بودن، مؤمن بودن


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
بشری/bošrā/

بشارت، مژده، مژدگانی، از واژه های قرآنی ( یونس : )


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
بعثت/beesat/

برانگیختن و به کاری واداشتن، زنده کردن، انتصاب پیامبر اسلام ( ص ) به مقام نبوت از سوی خداوند


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
بقا/baqā/

باقی بودن، ماندگار بودن، پایداری، پایندگی، ( در عرفان ) عبارت است از بدایت سیر فی الله، چه سیر الی ...


پسر

عربی
بلوران/bolurān/

منسوب به بلور، ( بلور، ان ( پسوند نسبت ) )


دختر

فارسی، عربی
بلورین/bolurin/

شفاف و درخشان مانند بلور، بلوری، به شکل بلور، ساخته شده از بلور، ( به مجاز ) شفاف و درخشان، بلور ( ...


دختر

فارسی، عربی
بلیان/baliyān/

نام خضر پیغمبر ( ع ) که برادرزاده ی الیاس پیغمبر ( ع )، ( اعلام ) ) نام خضر پیغمبر ( ع ) که برادرزا ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
بمان علی

بمان ( فارسی ) + علی ( عربی ) نامی که با آن طول عمر کودک را با توسل به اسم علی ( ع ) بخواهند


پسر

عربی، فارسی
بن هور/benhor/

پسر خورشید


پسر

فارسی، عربی
بنان/banān/

سرانگشت، انگشت، ( اعلام ) غلامحسین بنان [، شمسی] خواننده ی ایرانی، فرزند کریم خان بنان الدوله بود، ...


پسر، دختر

عربی، کردی

مذهبی و قرآنی
بنت الحسنی/bentolhosnā/

دختر زنِ نیکو، دختری که از زن نیکو متولد شده است


دختر

عربی
تامر/tamer/

خداوند خرما


پسر

عربی
تجلی/tajalli/

جلوه گر شدن، هویدا شدن، نمایان شدن، پدیدار شدن، یکی از مراحل تصوف، ( عربی )، ظاهرشدن، آشکارشدن، ظاه ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
تولا/tavala/

دوستی، محبت و مهربانی


پسر

عربی
تکذبان/tokazzeban/

شما دو گروه تکذیب می کنید


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
جرجیس/jerjis/

گل سیاه، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل، ( عربی )، ( اَعلام ) ) نام پیامبری از بنی اسرائیل که به ا ...


پسر

عربی، یونانی

طبیعت، گل، مذهبی و قرآنی
جریر/jarir/

جاری، روان، تندزبان، گویا، ( اَعلام ) ) نام پدر محمّد ابن جَریر طبری: [ هجری] معروف به جَریر طبری، ...


پسر

عربی
جلایر/jalāyer/

نام یکی از قبایل مغول، نام شاعری در عهد شاه اسماعیل اول صفوی، ( ترکی ) ( اَعلام ) ) نام یکی از قبای ...


پسر

ترکی، عربی

تاریخی و کهن
جلیل الدین/jaliloddin/

بزرگ و بزرگوار در دین و شریعت


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
تندر/tan dor/

آن که بدنی سفید و درخشان چون دُر دارد، تن ( فارسی ) + در ( عربی ) آن که بدنی سفید و درخشان چون دُر ...


دختر

فارسی، عربی
توحیدا/to(w)hidā/

توحید، الف اسم ساز ) منسوب به توحید، ← توحید، و


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
تسلا/tasallā/

آرامش یافتن یا کم شدن اندوه، آرامش، ( در قدیم ) خشنود، خرسند، راضی


دختر

عربی
تسکین/taskin/

ساکن و آرام قرار دادن کسی را


دختر

عربی
ثابته/sābete/

یکی از ستارگان ثابت، ( عربی ) ( مؤنث ثابت )


دختر

عربی

طبیعت، کهکشانی
ثارالله/sar-al-lah/

خون خدا


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ثاقب/sāqeb/

هوشیار، روشن، نافذ، فروزان، ستاره روشن، تند دریابنده ( ذهن، فکر )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ثانیه/saniye/

واحد اندازه گیری زمان


دختر

عربی
ثروت/servat/

دارایی، توانگری، دولت


دختر

عربی
ثمانه/Samāne/

با ارزش و گرانبها


دختر

عربی
ثمیله/samile/

سرمه کشیده، ثمیلا


دختر

عربی
ثنایا/sanāyā/

مجموع هشت دندان تیز جلو دهان که چهار در بالا و چهار در پایین قرار دارد، دندان پیش، جمع تثنیه، دندان ...


دختر

عربی
ثویبه/sovayba/

سزاوار پاداش خداوند است


پسر

عربی
جاثیه/jāsiye/

چهل و پنجمین سورۀ قرآن کریم


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
جارالل/jaralel/

لقب زمخشری دانشمند معروف در قرن پنجم و ششم، لقب زمخشری دانشمند معروف در قرن پنجم و ششم که استاد سفی ...


پسر

عربی
جاریه/jāriye/

کشتی، سفینه، ناو


دختر

عربی
جاسم/jasem/

عامیانه قاسم


پسر

عربی
جمیلا/jamilā/

خوب، نیکو، زیبارو، شایسته، ( عربی ـ فارسی ) [جمیل= زیبا، ا ( پسوند نسبت ) ]، منسوب به جمیل


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
جناده/jannāde/

نام یکی از یاران پیامبر اسلام ( ص )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
چراغ علی

چراغ ( فارسی ) + علی ( عربی ) روشنایی ای که از علی می تابد


پسر

فارسی، عربی
تقدیر/taghdir/

سرنوشت


دختر، پسر

عربی
تقوا/taqvā/

ترس از خدا و اطاعت امر او، پرهیزکاری، پرهیز، پارسایی، ( عربی، تقوی ) نگه داشتن خود از گناه و اطاعت ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
جوادرضا/j.-rezā/

ترکیب دو اسم جواد و رضا ( بخشنده و خشنود )، از نام های مرکب، جواد و رضا


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
جودت/jodat/

نیکویی، خوبی


دختر

عربی
جوشن/jo(w)šan/

زره، لباس ویژه جنگ، نوعی لباس جنگی قدیمی شبیه زره، ( به مجاز ) محافظت کننده از خطر و آسیب


پسر

عربی
جیحون/jeyhun/

رود، دریا، آمودریا، رود بزرگ، نام رودی در آسیای میانه، ( عربی )، نام رودخانه ای در آسیای میانه


پسر، دختر

عربی، فارسی

طبیعت
جیدا/jayda/

زنی که گردنی بلند، کشیده و زیبا دارد


دختر

عربی
جیهان/jayhān/

کیهان، جهان، گیتی، ( اَعلام ) نام دختر شاه جهان از سلسله ی تیمور لنگ که به تصوف و زیبایی مشهور بوده ...


دختر

کردی، عربی

تاریخی و کهن، کهکشانی
خبیر/khabir/

آگاه، دانا، از نام های خداوند تعالی، واقف، مطّلع


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ختمی

گیاهی علفی، پایا، و زینتی از خانواده پنیرک که گلهای درشت دارد


دختر

عربی
جان محمد

جان ( روان ) + محمد ( ستوده شده )


پسر

عربی، فارسی
جانعلی

جان ( بلند مرتبه ) + علی ( عربی )


پسر

فارسی، عربی
جاهده/jāhede/

زن جهد کننده و کوشا و ساعی، ( عربی ) ( مؤنث جاهد )


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
جاوید حسین/javid- hossein/

ترکیب دو اسم جاوید و حسین ( جاویدان و نیکو )


پسر

فارسی، عربی
حفیظ/hafiz/

حافظ نگهبان، هوشمند و یادگیرنده


پسر

عربی
حلاوت/halāvat/

دلچسب بودن، دلپذیر بودن، دلپذیری، شیرین بودن، شیرینی، شیرین شدن، ( به مجاز ) خوشایند و دلچسب بودن، ...


دختر

عربی
حلیفه/halife/

زن قرین و همراه، زن هم قسم


دختر

عربی
حماس/hamās/

هواخواهی شدید، اشتیاق شدید، التهاب تب و تاب، شور و شوق، غیرت، پهلوانی، تعصّب


پسر

عربی
حمام

کبوتر


پسر

عربی
حمدالدین

مرکب از حمد ( سپاس، ستایش ) + دین


پسر

عربی
حمرا/hamra/

سرخ رنگ


دختر

عربی
حمراه/homrah/

حوری لقا


دختر

عربی
حمیدالدین/hamidoddin/

ستوده آیین، ستوده دین، ( اَعلام ) قاضی حمیدالدین بلخی نویسنده مشهور قرن هجری، ( در اعلام ) قاضی حمی ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
حمیدالله/hamid-ol-lah/

ستوده خداوند


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
حمیدحسین/hamid-hossein/

ترکیب دو اسم حمید و حسین ( ستوده و نیکو )


پسر

عربی
جمهور

پادشاه هند که نامش در شاهنامه امده است، عامّه مردم


پسر

عربی
حدیر/hadir/

یکی از لشکریان پیامبر اسلام ( ص )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
حرمت علی

آن که شأن و حرمتی چون علی ( ع ) دارد یا به حرمت علی ( ع ) متولد شده است


پسر

عربی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر عربیاسم دختر عربی