جلایر

/jalAyer/

فرهنگ اسم ها

اسم: جلایر (پسر) (ترکی، عربی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: jalāyer) (فارسی: جَلاير) (انگلیسی: jalayer)
معنی: نام یکی از قبایل مغول، نام شاعری در عهد شاه اسماعیل اول صفوی، ( ترکی ) ( اَعلام ) ) نام یکی از قبایل مغول که مابین نهرِ انن ( onon ) و دریاچه ی بایکال سکونت داشتند، ) نام شاعری ایرانی در عهد شاه اسماعیل اول صفوی، ) اسماعیل جلایر [قرن هجری] نقاش و خوشنویس ایرانی، از شاگردان دارالفنون، که در ساختن شمایل چیره دست بود، از آثار اوست، شمایل حضرت علی ( ع )، امام حسن ( ع )، امام حسین ( ع ) و سلمان فارسی، مجلس چای زنان و ناصرالدین شاه بر صندلی، ( ترکی ) نام یکی از قبایل مغول که مابین نهرِ اُنن ( onon ) و دریاچه ی بایکال سکونت داشتند، نام شاعری ایرانی در زمان شاه اسماعیل اول صفوی
برچسب ها: اسم، اسم با ج، اسم پسر، اسم ترکی، اسم عربی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

جلایر. [ ج َ ی ِ ] ( اِخ ) شاعری است ایرانی و در عهد شاه اسماعیل اول صفوی و سلطان حسین بایقرای تیموری میزیسته است. پدرش از مستخدمین دربار یادگار محمد میرزا بود ولی خود بشغل پدر رغبت نکرد و طریق زهد و عرفان پیمود. در شعر طبعی موزون داشت و با امیدی شاعر تهرانی مشاجره و مناظره شعری داشت و طفیلی تخلص میکرد. از اوست :
بتی کز گل بود آزار پا در گشت بستانش
چه رو در دیده جویم با وجود خار مژگانش.
سرو قدت جلوه کرد قدر صنوبر شکست
لعل لبت خنده زد قیمت گوهر شکست
هندوی دربان او چوب سیاست بقهر
از کف خاقان کشید بر سر قیصر شکست.
وی به سال 925 هَ. ق. درگذشت. ( سفینه ص 264 ) ( ریحانة الادب ج 1 ص 271 ).

جلایر.[ ج َ ی ِ ] ( اِخ ) دهی است جزو دهستان مزدقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه. واقع در 33هزارگزی جنوب خاور نوبران و شش هزارگزی راه عمومی. این ده سردسیری است و75 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه مزدقان و محصول آن غلات پنبه و بادام و شغل اهالی زراعت و گله داری وصنایع دستی آنان قالیچه و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ، استان مرکزی ).

جلایر. [ ج َ ی ِ ] ( اِخ ) دهی است جزو دهستان کزاز سفلی بخش سربند شهرستان اراک. واقع در 34هزارگزی شمال باختر آستانه و شش هزارگزی راه مالرو عمومی به همدان. این ده در دامنه قرار گرفته و دارای هوایی سردسیری است. سکنه آن 857 تن. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات ، بنشن ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالیچه بافی است. راه مالرو دارد و از طریق توره اتومبیل میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

جلایر. [ ج َ ی ِ ] ( اِخ ) دهی است جزو دهستان رودبار بخش طرخوران شهرستان اراک. واقع در 22هزارگزی شمال خاور طرخوران و شش هزارگزی بند ساوه. این ده در دامنه قرار گرفته و هوایی معتدل دارد. سکنه آن 232 تن. آب آن از زه آب رودخانه کندج و محصول آن غلات ، بنشن ، گردو و بادام و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

جلایر. [ج َ ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مشکین خاوری بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر. واقع در 27هزارگزی خاوری مشکین شهر و هشت هزارگزی شوسه مشکین شهر - اردبیل.این ده در جلگه قرار گرفته و هوایی معتدل دارد. سکنه آن 325 تن. آب آن از چشمه و رود قره سو و محصول آن غلات ، حبوبات ، پنبه و برنج و شغل اهالی زراعت و گله داری است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

یکی از قبایل مغول که با قبیله های ((اویرات ) ) و (( آرلاد ) ) مابین نهرانن و دریاچه بایکال سکونت داشتند .
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در ۲۲ هزار گزی خاوری اهر و ۸۵٠٠ گزی جاده شوسه اهر - خیاو . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است .

دانشنامه عمومی

دانشنامه آزاد فارسی

جَلایر
(در لغت به معنی عامه و عوام) قبیلۀ مغول، از گروه مغولان درلکین. مرکب از چندین طایفۀ بزرگ که در عصر چنگیزخان در اطراف رودخانۀ کلوران/کرولن، در شمال شرق مغولستان، سکونت داشتند. اینان از آغاز در کشورگشایی های چنگیزخان شرکت داشتند. موقلی جلایر فاتح چین شمالی بود. اولدور قورجی جلایر، شحنۀ چهار اردوی بزرگ مغول و رابورکۀ جلایر یکی از سه فرماندۀ اصلی لشکرکشی های اولیۀ چنگیزخان به ماوراء النهر و ایران بود. اعقاب جوجی ترمله جلایر نظیر ایکلان نویان، از آغاز تا انقراض دولت ایلخانان ایران در زمرۀ امیران بزرگ دولت قرار داشتند و پس از آن دولت ایلکانیان/جلایریان عراق عرب و آذربایجان را به وجود آوردند. ناحیۀ خجند در قرن ۸ق سرزمین جلایرها بود. پس از قتل امیر بایزید جلایر، حاکم خجند، به دست قوای تغلق تیمور، حاکم مغولستان (۷۶۳ق)، پسرش علی درویش و دامادش جانشین او شده و به خدمت امیرحسین قراوناس درآمدند و چون امیرحسین به دست تیمور کشته شد (۷۷۱ق) اینان به تیمور پیوستند. امیر بهرام جلایر و پسرش عادل شاه، گاه متحد و گاه دشمن تیمور بودند. او نیز پس از غلبه بر عادل شاه در ۷۷۷ق، جلایرها را میان دیگر قبایل تقسیم کرد. گروهی از جلایرها در قرن ۹ق، ساکن اطراف بم و کرمان بودند و جلایرهای استرآباد در همین قرن، ازجمله نیروهای اجتماعی مؤثر آن ولایت به شمار می آمدند. جلایرها در عصر صفویه، یک گروه بزرگ از مردم شمال خراسان را تشکیل می دادند. طهماسب قلی خان جلایر ( -۱۱۶۰ق) از عوامل اصلی ترقی نادرشاه بود. توطئۀ یوسفعلی خان جلایر کلاتی در سقوط سید محمد متولی موسوم به شاه سلیمان دوم و سلطنت دوبارۀ شاهرخ افشار نقش داشت (۱۱۶۳ق). حکومت ناحیۀ کلات تا انقراض قاجاریه با خوانین جلایر بود. نیز ← جلایریان.

پیشنهاد کاربران

جلایر اسم طایفه ای است در روستای ثمرین در ۱۸ کیلومتری اردبیل که به گفته برخی از نسل مغولها هستند این روستا چند سالی است که شهر شده است
جلایر در زبان مغولی به معنی چوپانان است

بپرس