تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سطح درآمد والدین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

a large public room, often part of a school, college, etc. where you can play a range of different sports:

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Terrafexrm عالی نوشته اما چندتاش کمه ۱_پرکردن چیزی ( مثل ظرف ) با مقدار زیادی غذا On the day of party the tavle was loaded with food 2_load شدن و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

حافظه جانبی کامپیوتر که توی کیس جاسازی شده که اطلاعاتی مثل عکس و فیلم و موسیقی و . . . رو روی اون ذخیره می کنید که مثلا می تونه ۵۱۲gb یا 1tb و . . . ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

حافظه جانبی کامپیوتر که توی کیس جاسازی شده که اطلاعاتی مثل عکس و فیلم و موسیقی و . . . رو روی اون ذخیره می کنید که مثلا می تونه ۵۱۲gb یا 1tb و . . . ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

1_حفاظت کردن از کسی یا چیزی در مقابل آسیب فیزیکی یا روانی The union safeguards the interests of all its members Judges have an obligation to safeg ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

متحد کشور یا شخصی که توافق کرده که به کشور یا شخصی دیگر در مواقع جنگ و. . . کمک کند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نوعی پنیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

شیمی دان ، داروساز ، داروخانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

خرده فروشی متضادش میشه wholesale

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

آب و هوای به شدت ابری و نسبتا تاریک used to describe the weather when there are a lot of clouds and little light: For example: Night turned into mo ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

آب و هوای به شدت ابری و نسبتا تاریک used to describe the weather when there are a lot of clouds and little light: Night turned into morning, grey an ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ماده غذایی هر چیزی که گیاهان یا جانوران واسه زنده موندن و رشد کردن می خورن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

مسابقات ورزش های سه گانه که شامل دویدن ، شنا کردن و دوچرخه سواری در مسافت های طولانیه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دو معنی داره که اولین معنی صفته و معنی دوم اسمه 1_چیزی که مطابق آخرین مده_مد روزه مثل لباس مد روز Trendy clothes/club 2_کسی که خیلی تابع آخرین مده ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

1_صرفه جو 2_صرفه جویانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

1_سرو کردن یا شدن غذا و نوشیدنی ( فراهم شدن غذا و نوشیدنی برای شخصی ) مثال: Breakfast is served in the restaurant between 7:00and 11:00 در رستوران صب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

پیراشکی نیست بلکه نوعی غداست که شکلی شبیه دلمه داره و ترکیبیه ار خمیر نان گوشت سبزیجات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

صبح ها تا دیر وقت در تخت خواب ماندن ( دیر بیدارشدن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پشت کردن به کسی ( مثلا وقتی داره لباسش رو عوض می کنه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

گاهی اوقات، هر از گاهی Put the kebabs on the grill and cook for 10 to 15 minutes , turning them over from time to time کباب ها رو روی کباب پز قرار بد ...

پیشنهاد
٤٥

یه پرنده که تو دستته و گرفتیش به دو پرنده که تو بوته هان می ارزه یعنی پرنده ای رو که گرفتی و تو دستته به امید گرفتن دو تا پرنده ی دیگه ول نکن ۱_ یعن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اشیاء ناشناس پرنده مثل بشقاب پرنده و. . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٣

Consciousness یعنی هوشیاری Awareness یعنی آگاهی آقای ( علاقمند به فلسفه ) اشتباه نوشتید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به صورت شانسی به صورت اتفاقی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

Follow up questions پرسش های تکمیلی ( پرسش هایی که در راستای پرسش های قبلی و برای کسب اطلاعات بیشتر پرسیده می شوند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

تک آهنگ موفق آهنگ مشهوری که نسخه های زیادی از آن به فروش رفته است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

چند معنی داره: ۱_ویژگی و خصوصیت ۲_فیلم بلند ( بیشتر از ۹۰ دقیقه ) feature film 3_به نمایش گذاشتن The museum feature's coin's موزه سکه ها را به ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

دو معنی : ۱_کشتی 2_ارسال محموله از طریق دریایی، هواپیما، زمینی ، قطار و . . . 👇 They shipped our furniture from Tennessee. اون ها اثاثیه منزل ما ر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

یعنی حداقل بخش بالایی کوه یا تپه پوشیده از برف باشد. Snow capped mountains کوه های پوشیده از برف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

در این مدت meanwhile و meantime دقیقا یه معنی دارن معنیشون میشه ( در این مدت ) the train is going to be late; in the meantime, let us take a nap قط ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

( در این مدت ) meanwhile و meantime دقیقا معنیشون یکیه و معنی دقیقشون میشه ( در این مدت ) the train is going to be late; in the meantime, let us t ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

1_بری توی یه کار ( برای اولین بار شروع به انجام یه کار کنی ) I want to break into movies می خوام برم تو کار فیلم 2_به زور وارد منزل یا ماشین خود ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

شغل های کارمندی شغل های کارمندی تو آمریکا این طوره که مردم از ساعت ۹صبح می رن سر کار تا ساعت ۵عصر به همین دلیل به شغل های کارمندی تو آمریکا nine to ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

همه افراد دیگه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

سخت گیر و مقرراتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧٢

معنی بد رفتار و بد اخلاق نمی ده غلطه معنیش می شه بی صبر ( کسی که نمی تونه زیاد صبر کنهو می خواد کارها هرچه سریعتر انجام بشه )

پیشنهاد
٣

خوب و بد رو با هم بگیر ( پذیرفتن این مسئله که هر چیزی، هر کاری و. . . مزایا و معایب خاص خودش رو داره ) You have to take the bad with the good in an ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

۱ - افرادی که با هم در یک خانه زندگی می کنند ( لزوما اعضای خانواده نیستند می توانند چند دوست باشند که با هم در یک خانه زندگی می کنند ) - مربوط به ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

آدرس دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

It's just a matter of giving and taking مسأله سر دادن و گرفتنه ( مثلا اگر امروز از کسی کمک گرفتی فردااگر به کمک نیاز داشت باید کمکش کنی ) =قضیه بده ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

a large number of people walking or in vehicles, all going in the same direction, usually as part of a public celebration of something: a victory pa ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

هزینه هواپیما درسته بلیط هواپیما غلطه بلیط هواپیما می شه plane ticket

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

محل مخصوص کمپ زدن ( چادر زدن ) کهمعمولا دارای توالت و مکانی برای شستشو و . . . است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

لاینی که تاکسی در آن حرکت می کند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

بی مزه مثل آب یا نان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

I'm broke:یعنی ورشکسته یا بی پول شدن Break up :معانی مختلفی داره ۱_ به هم زدن یا به هم خوردن رابطه دوست دختر و دوست پسر یا زن و شوهر ۲_ به معنای تف ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

دفتری با صفحات خالی که معمولا از آن برای چسباندن عکس های خاطرات خود استفاده می شود مثلا بعد از این که عکس را در یکی از صفحات دفتر چسباندند می نویسندا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

تلفظ کردن اصوات کلمات به صورت غلط یا غیر واضح و نامفهوم غیر واضح صحبت کردن to pronounce the sounds of a word in a way that is wrong or not clear

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

Hallucination به معنای توهمه و به کار بردن هذیان برای این کلمه اشتباهه توهم میشه hallucination هذیان میشه illusion توهم اختلال در حواس پنجگانه است مث ...

١