airfare

جمله های نمونه

1. He put Elizabeth's motel bill and airfare on his expense account.
[ترجمه گوگل]او قبض متل و بلیط هواپیما الیزابت را روی حساب خرجش گذاشت
[ترجمه ترگمان]او صورتحساب متل (الیزابت)و بلیت هواپیما را به حساب هزینه او گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The airfare alone would use up all my money, never mind the hotel bills.
[ترجمه گوگل]هزینه بلیط هواپیما به تنهایی تمام پول من را مصرف می کند، هرگز به قبوض هتل اهمیت نمی دهم
[ترجمه ترگمان]این بلیت هواپیما به تنهایی از تمام پولم استفاده خواهد کرد و هرگز به صورتحساب هتل ها رسیدگی نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Included in the cost are round-trip airfare from New York, hotel accommodations, kosher breakfasts and dinners, sightseeing and transfers.
[ترجمه گوگل]شامل هزینه بلیط رفت و برگشت از نیویورک، اقامت در هتل، صبحانه و شام کوشر، گشت و گذار و ترانسفر می شود
[ترجمه ترگمان]هزینه بلیت هواپیما از نیویورک، محل اقامت هتل، صبحانه های کوشر و شام های خیریه و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و نقل و
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Thanks to technology, airfare pricing is now more transparent to the consumer, and easier to police.
[ترجمه گوگل]به لطف فناوری، قیمت‌گذاری بلیت هواپیما اکنون برای مصرف‌کننده شفاف‌تر و برای پلیس آسان‌تر است
[ترجمه ترگمان]با توجه به تکنولوژی، قیمت بلیت هواپیما اکنون برای مصرف کننده شفافیت بیشتری دارد و برای پلیس آسان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rates start at $ 799 plus airfare; profits benefit animal care at affiliated centers.
[ترجمه گوگل]نرخ ها از 799 دلار به علاوه بلیط هواپیما شروع می شود سود به نفع مراقبت از حیوانات در مراکز وابسته است
[ترجمه ترگمان]نرخ ها از ۷۹۹ دلار به علاوه بلیت هواپیما شروع می شود؛ سود به نفع حیوانات در مراکز وابسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So it says travelers will provide their own airfare and most of their own meals.
[ترجمه گوگل]بنابراین می گوید مسافران بلیط هواپیما و بیشتر وعده های غذایی خود را خودشان تهیه می کنند
[ترجمه ترگمان]بنا بر این، مسافران قیمت بلیت هواپیما و اغلب غذاهای خود را تامین خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Airfare is extra. Single supplement is $ 4
[ترجمه گوگل]بلیط هواپیما اضافی است مکمل تکی 4 دلار است
[ترجمه ترگمان]Airfare اضافی است مکمل تنها ۴ دلار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The trip includes airfare, accommodation, car rental and admission tickets to the golf course for all practice and match days.
[ترجمه گوگل]این سفر شامل بلیط هواپیما، اقامت، کرایه ماشین و بلیط ورودی زمین گلف برای تمام روزهای تمرین و مسابقه است
[ترجمه ترگمان]این سفر شامل بلیت هواپیما، اقامت، اجاره اتومبیل و بلیط های ورود به زمین گلف برای همه تمرینات و روزه ای مسابقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Now you have to find an airfare and buy a ticket.
[ترجمه گوگل]حالا باید بلیط هواپیما پیدا کنید و بلیط بخرید
[ترجمه ترگمان]حالا باید بلیط هواپیما پیدا کنی و یک بلیط بخرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Robert paid our airfare from New York.
[ترجمه گوگل]رابرت بلیط هواپیمای ما را از نیویورک پرداخت کرد
[ترجمه ترگمان]رابرت قیمت بلیت را از نیویورک کرایه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The trip costs $1300, excluding airfare.
[ترجمه گوگل]هزینه سفر 1300 دلار بدون احتساب بلیط هواپیما
[ترجمه ترگمان]این سفر ۱،۳۰۰ دلار هزینه دارد، به استثنای بلیت هواپیما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Airfare seems to be atrocious nowadays.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که بلیط هواپیما امروزه بسیار وحشتناک است
[ترجمه ترگمان]این روزها به نظر خیلی زشت می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We found that airfare impact, level of service impact, GDP, population, number of flights per day and dwell time play an important roles in determining the air passenger volume.
[ترجمه گوگل]ما دریافتیم که تأثیر بلیط هواپیما، سطح تأثیر خدمات، تولید ناخالص داخلی، جمعیت، تعداد پروازها در روز و زمان اقامت نقش مهمی در تعیین حجم مسافران هوایی دارند
[ترجمه ترگمان]ما دریافتیم که هزینه بلیط هواپیما، میزان تاثیر خدمات، تولید ناخالص داخلی، جمعیت، تعداد پروازها در هر روز و زمان اقامت نقش مهمی در تعیین حجم مسافر هوایی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Internal airfare : Regional flights taken within the tour. Prices quoted by operators often include them.
[ترجمه گوگل]بلیط هواپیما داخلی: پروازهای منطقه ای که در داخل تور انجام می شود قیمت های اعلام شده توسط اپراتورها اغلب شامل آنها می شود
[ترجمه ترگمان]پروازهای داخلی: پروازهای منطقه ای در طول تور صورت گرفته است قیمت اعلام شده توسط اپراتورها اغلب آن ها را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I want a package deal including airfare and hotel.
[ترجمه گوگل]من یک بسته شامل بلیط هواپیما و هتل می خواهم
[ترجمه ترگمان]من یک قرارداد بسته شامل قیمت بلیت هواپیما و هتل می خواهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cost charged for travelling by airplane

پیشنهاد کاربران

هزینه بلیط هواپیما
هزینه سفر با هواپیما
The fare for/ price of travel - trasportation - trip by plane
هزینه ی پرواز
هزینه هواپیما
هزینه هواپیما درسته
بلیط هواپیما غلطه بلیط هواپیما می شه plane ticket
هزینه پرواز
هزینه پرواز

بپرس