پیشنهادهای Mr.Fox (٣,١٦١)
دور از دیدرس دور از مقابل چشم
به باد انتقاد گرفتن تحت انتقاد و سرزنش
در دست بررسی
تحت بازرسی
حل کننده مشاجره و دعوا
دایه
نیکنام
بد مزه
چرب و نرم خوش خوراک
راست مستقیم قائم عمودی ستونی درست ستون وار ایستاده ( نوشیدنی ) بدون یخ سرو کردن
تولید محصولات زراعی و حیوانات مزرعه برای فروش ، معمولاً با استفاده از فناوری روز و پیشرفته اغلب تعداد بسیار کمی از کارگران شاغل هستند.
علاقمند بودن
خواستن علاقمند بودن
خواستن
برای نشان دادن چیزی است عجیب شگفت انگیز تعجب آور و حیرت اور در کمال تعجّب با کمال تعجّب به طور عجیبی شاید باورتان نشود ولی جالب است که
برای نشان دادن چیزی است عجیب شگفت انگیز تعجب آور و حیرت آور
به طرز عجیب وغریبی به طرز عجیب به طرز غیر عادی
برای نشان دادن چیزی است عجیب شگفت انگیز تعجب آور و حیرت اور در کمال تعجّب با کمال تعجّب به طور عجیبی شاید باورتان نشود ولی جالب است که
آتش خودی
سن و سالی از کسی گذشتن پیر شدن
pass away
خشک شده ( توسط هوا گرم )
من برا شما ثبتش میکنم عامیانش میشه براتون فاکتور میکنم
درست به داخل مستقیم به داخل
کلبه یخی
به طرز بخصوصی
مهره های بطری شکل در بازی بولینگ
تسکین دادن آرام گرفتن
رسیدن نزول کردن ، سقوط کردن ( قیمت و. . . ) افتادن ، فرود آمدن ( هواپیما )
کنار ایستادن
با شکست مواجه شدن شکست خوردن سرنگون شدن کله پا شدن
تا ابد دائما پیوسته مدام
دور شدن از کسی یا چیزی با حرکت غلتکی افتادن یا حرکت کردن از بالای سر کسی یا چیزی با حرکت غلتکی باعث افتادن یا غلت خوردن کسی یا چیزی شدن
کاندیدا شدن نامزد شدن مخفف
افزودن بهبود دادن افزایش دادن صحبت کردن ( در جلسه و . . . ) ، ابراز نظر کردن
جادوگر مرد جادوگر زن هم میشه witch
گذاشتن یا قرار دادن به صورت حالت افقی و دراز کش
فراهم کردن تامین کردن، تدارک دیدن
کنار چسبیده به to be touching it
متعلق ( به جایی یا کسی ) بودن به دست آمدن ( از چیزی ) تولید شدن ( در جایی )
رنگ کردن مو میشه dyeing
دوتا تلفظ داره ووند یعنی زخم و جراحت و اوند یعنی گذشته wind
[هر نوع میوه توت مانند] بری ( نام خانوادگی )
گزینش
به راه رفتن ادامه دادن
خبر کردن اطلاع دادن خبر دادن گفتن آگاهانیدن آگاه کردن
To delegate a particular task or responsibility to someone وظیفه یا مسئولیت خاصی را به شخصی واگذار کردن To begin to do something شروع به انجام کاری ...
زندانی کردن ( از طریق قفل کردن درب ) در را به روی کسی قفل کردن
گاز شهری
قبل از اینکه روز به پایان برسد ( به طور معمول به پایان روز کاری اشاره دارد ) تا زمان پایان روز کاری ( تا زمانی که خورشید غروب کند )