پیشنهادهای ابوالفضل عشقی (٦٦٣)
باسواد
It is typically used to refer to a person having a comprehensive understanding of a particular topic or concept. Having control over a situation or ...
بالا و پایین کردن سبک و سنگین کردن
مطلوب
( همچنین hi alarm ) : مکانیسم هشدار فشار/ دما/ ولتاژ و. . . بیش از حد در سیستم های صنعتی مختلف مانند مخازن
( یا high alarm ) : مکانیسم هشدار فشار/ دما/ ولتاژ و. . . بیش از حد در سیستم های صنعتی مختلف مانند مخازن
به موقع بودن
افزایش تدریجی/ آرام آرام مثال: Pressure creeps up out of control.
( صنعت ) : بازۀ عملیاتی میزان مشخص فشار، ولتاژ و. . . که باید در ابزارهای گوناگون محل کار مورداستفاده قرار بگیرد.
طبق فرهنگ کمبریج: Used to say that it is very likely that something is true or will happen
( محاوره ای ) : اینکه جدید نیست! اینکه طبیعیه! جدی؟! نمی دونستم ^_^ نه بابا D: * دقت کنید که این اصطلاح در واقع زمانی به کار می رود که شما از حرف طر ...
( کسب وکار ) : موضوع فعالیت
حوزۀ عملکردی برای مثال، پنج حوزۀ عملکردی شرکت/ سازمان معمولاً از این قرار است: مدیریتی، عملیاتی، مالی، بازاریابی و فروش، تحقیق و توسعه
مفهوم �انجام کار آن طور که هست� در مقابل Work - as - imagined
مفهوم �انجام کار آن طور که باید� در مقابل Work - as - done
آموزش با رویکرد هدف مند ( رویکرد هدف مند یه آموزش ) : آموزش در این رویکرد متناسب با هدف صورت می گیرد.
مهارت های پایه و اساسی در انجام هر کاری
( کسب وکار ) : تعیین مأموریت/ هدف
بی حسی برای عمل یا جراحی ( متضاد با ) : general anesthetic یا بیهوشی
تکریم
قطع همکاری
کنترل کیفی
جلوگیری از وارد شدن آوار، نخاله های ساختمانی و. . . به قسمتی از محل کار که ممکن است ضرر اقتصادی یا خطر جانی در پی داشته باشد.
( کسب وکار ) : الزامات کیفی مدنظر مشتری/ انتظارات کیفی مشتری
پست گذاری در شبکه های اجتماعی
( دانشگاهی ) : اشتغال به تحصیل
( هوانوردی ) : مدیریت منابع خدمه استفاده از تمام منابع موجود به بهترین شکل برای داشتن پروازی ایمن
هیجان ( تب ) رسیدن به نوک قله/ وسواس اتمام کار/ وسواس رسیدن به هدف: این اصطلاح مربوط به ورزش کوهنوردی است که وقتی شخص به نزدیکی نوک قله می رسد، وسواس ...
یکی از چندین معانی این واژه: نسخۀ بزرگداشت نویسنده
گروه کاری
ارزیدن
( عامیانه ) : روی هوا انجام دادن کاری
( دارای بار معنایی منفی ) : سر دوراهی قرار دادن
طبق فرهنگ وبستر: A noteworthy quality of poise and effectiveness
( بسته به بافت ) : بدتر و بدتر شدن
( طبق فرهنگ کمبریج ) : نقاط حساس The part of an activity, such as a job, where the most problems are likely to be found. ( عامیانه ) : لبۀ تیغ
به نقطه ای رسیدن
Connecting Turning on
✅ واژۀ سال 2023 به انتخاب فرهنگ وبستر
دلیل
وجود مثال: Moment - by - moment reality of human error
در سطح عالی، تمام وکمال
ابزار کمکی
خطر از بیخ گوش گذشتن شانس آوردن ( عامیانه )
( عامیانه ) روی کاغذ
( طبق فرهنگ وبستر ) تخمینی: The pipe's nominal size رضایت بخش: Everything was nominal during the launch.
دنیای تجاری
سوءنیت
طبق فرهنگ وبستر: confuse ( به اشتباه ) یکی دانستن، هم ردۀ چیزی به حساب آوردن
طرفه العین