پیشنهادهای ابوالفضل عشقی (٦٥٥)
( صنایع ) : حفظ عملکرد
ثابت/ پایدار نگه داشتن
سامان دادن
اختیار
باب میل
دخل و تصرف
امپراطوری های استعماری
بافت مند
If you tighten your grip on something, or if your grip tightens, you hold the thing more firmly or securely. To control a place or situation more st ...
در نقش صفت: ارادی مانند planning error
پشت سر کسی را خالی کردن
عادت کردن، خو گرفتن مثال: Come to terms with modern life
به توافق رسیدن مثال: The company has come to terms with the union.
سبک
( کسب وکار ) : آموزش کارکنان خط تولید
بسته به بافت جمله: ابزار
Engineering Organization
نظام مهندسی
( حمل ونقل ) : اشاره به قابلیتی در انواع بارکش/ باربرها ( trucks ) دارد که می توان در حین حرکت و بدون توقف، بین حالت های مختلف رانندگی جابه جا شد. م ...
Reacting is quick. Responding is slower.
Reacting is quick. Responding is slower.
Involving less money than had been planned for
طبق معنای هشتم فرهنگ وبستر: Typical
( عامیانه در رانندگی ) : راه دادن
زهکش سیلاب
خودرویی که در تقاطع قصد حرکت به سمت راست دارد.
( راه و شهرسازی ) : باند جاده
از انجام وظیفه سر باز زدن
( کامپیوتر ) : پیکربندی های مخفی اشاره به پیکربندی ها/ تنظیماتی در نرم افزارها و سیستم های مختلف دارد که برای کاربر معمولی قابل مشاهده نیست و برای اج ...
Incorrectly or improperly positioned
( همچنین nothing/not anything to speak of ) طبق فرهنگ کمبریج: Not enough of something to make it worth talking about
طبق فرهنگ کمبریج: Very little of something مثال: "Did you get much rain while you were in Singapore?" "None to speak of. "
پس انداز ( بودجۀ ) اضطراری
حراست
اسکرید
( صنعت ) : محفظه ای حفره مانند در اطراف مخازن مختلف
توجیه سازی پیش از شروع کار
( راه سازی و شهرسازی ) : سطح تقاطع راه آهن و جاده
ماشین دوار
برابر بودن
کراس باک: تابلویی به شکل X که در تقاطع راه آهن و جاده استفاده می شود و ورود قطار و بسته بودن جاده برای خودروها را نشان می دهد.
معنای be a drag on someone/something طبق فرهنگ کمبریج: To slow down or limit the development of someone or something
باسواد
It is typically used to refer to a person having a comprehensive understanding of a particular topic or concept. Having control over a situation or ...
بالا و پایین کردن سبک و سنگین کردن
مطلوب
( همچنین hi alarm ) : مکانیسم هشدار فشار/ دما/ ولتاژ و. . . بیش از حد در سیستم های صنعتی مختلف مانند مخازن
( یا high alarm ) : مکانیسم هشدار فشار/ دما/ ولتاژ و. . . بیش از حد در سیستم های صنعتی مختلف مانند مخازن
به موقع بودن
افزایش تدریجی/ آرام آرام مثال: Pressure creeps up out of control.