پیشنهادهای ابوالفضل عشقی (٦٥٥)
ناکارآمد مانند: poor tools
نیروگاه هسته ای
محافظت چندلایه
flagship phone: موبایل پرچمدار
روی مخ بودن روی اعصاب راه رفتن
مترادف با have/pitch a tantrum: Used to mean a child has an angry outburst or someone who is not a child gets very angry and upset and behaves like a ...
مترادف با throw/pitch a tantrum: Used to mean a child has an angry outburst or someone who is not a child gets very angry and upset and behaves like ...
To kiss someone quickly and lightly To give someone a quick kiss, especially on the side of the face
( مخفف: LLM ) مدل زبانی بزرگ
( لاتین ) جمع verbum: واژگان
( لاتین ) واژه جمع: verba
استفادۀ زیاد از چیزی، پر بودن از چیزی She tends to be heavy on the salt: انگار خیلی نمک می خوره The engine is heavy on fuel: موتور پر از سوخته
کسب و کار سنتی ( حضوری )
در دنیای فیلم و سریال به محتواهای اضافی ای ( bonus material ) که در دیسک های بلوری یا دی وی دی وجود دارد گفته می شود؛ از پشت صحنه و مصاحبه با بازیگرا ...
در ایمیل یعنی: please find attached
به این معنی که در چه زمانی ( کاری را تمام کردید/ به حضور در مکانی پایان دادید ) . مثال: زمان فارغ التحصیلی از دانشگاه در مقابل، attended from را د ...
به این معنی که از چه زمانی ( کاری را شروع/ در مکانی حضور یافتید ) . مثال: زمان شروع تحصیل در دانشگاه در مقابل، attended to را داریم؛ یعنی زمان پای ...
مترادف با nebula: سحابی
سیاه چاله ای که توسط یک رمبش گرانشی ایجاد شده است.
Extremely luminous
Producing radio emissions.
( عامیانه و برای ابراز تعجب ) : جان؟! جانم؟!
خودتو از شام نندازی
A rhetorical question indicating one's bewildered disgust at some immoral, indecent, or heinous display.
اغلب در گفتار عامیانه و به صورت a - scared و به معنای scared و afraid.
The terms ‘emic’ and ‘etic’ were borrowed from the study of linguistics. Specifically, ‘etic’ refers to research that studies cross - cultural differ ...
The terms ‘emic’ and ‘etic’ were borrowed from the study of linguistics. Specifically, ‘etic’ refers to research that studies cross - cultural differ ...
تحصیلات تکمیلی
graduate education
نایب رئیس/ معاون
در کاری از کسی پیشی گرفتن/ جلو افتادن/ زودتر رسیدن و. . .
مترادف با Play - Doh: خمیر بازی
مترادف با clay dough
کسی چه می دونه؟! از کجا معلوم؟!
فراجاذبه طبق ویکی پدیا، یعنی شرایطی که نیروی جاذبه در آن بیش تر از نیروی جاذبۀ موجود در سطح زمین است.
It is the principal unit of time used in the ship's log. It is a function not only of time but the ship's position in the galaxy and its velocity.
دفتر ثبت وقایع کاپیتان/ فرماندۀ کشتی/ سفینه مترادف با ship's log
دفتر ثبت وقایع کاپیتان/ فرماندۀ کشتی/ سفینه مترادف با captain's log
خیط شدن/ بی ریخت شدن اوضاع
در ترافیک گیر کردن
( عامیانه - تقریباً توهین آمیز ) : خطاب کردن سیاه پوستان
از کوره در رفتن، کنترل خود را در عصبانیت از دست دادن
تخت عمل/ جراحی
دعوا داشتن با سر جنگ داشتن با
offensive or vicious
روی اعصاب/ مخ کسی راه رفتن
The important point to consider.
طبق فرهنگ مکمیلان: Be able to choose anyone or anything.
آرام و قرار نداشتن
Securities that are difficult to sell or value due to their unusual characteristics or the lack of an active market for them.