پیشنهادهای علی حقی بستان آباد (٤٦٨)
او ر ur . یکی دیگر از معنی های اور =ur برجستگی ، دمل ، غده بزرگ
در زبان آذری به معنی : چیزی شبیه به روح، پاک، تمیز ، شَبَه ، و به بادی که بدون و غبار بوزد گفته می شود .
معجون و میگون واژه ای ایرانی است نمودیافته از : می گون �می� همان /می/ است به معنی نوشیدنی و گون به معنی چندینی و گوناگونی که از آمیختن جند نوشیدنی ...
از واژگان باستانی ایرانی به معنی : 1 - ریختن 2 - جوشش ، گرم شدن، 3= عشق و علاقه و هوای نزدیگی کردن به کسی 4 - معجون، دم کرده گیاهی
تکرار ، بالاو پاببن شدن ، قطع و وصل زیگزاگ،
بانو گلناز در ترکی به نسترن �اییت بورنی� می گویندهمچنین است گیلاس گرامی گیله نار به معنی دانه ای چون نار می باشد و ترکی نیست بلکه باید گفت که آذری پ ...
گل دیگ واژه ای ایرانی باستان هست در حقیت در آذربایجان به بازمانده گل نسترن گفته می شود بدون برگهایش. گل دیگ در زبانهای ایرانی: آذری، لری و مازنی، ب ...
1 - کردن انجام دادن ، ریشه قغل کردن است 2 - کن و کان از واژه های اصیل واژه ایرانی باستان در اصل به معنی تیر چوبی و دروازه گفته می شده است ولی بعدتر ه ...
از واژه های باز مانده در زباهای ایرانی باستان چفت درب، اشکیل، لولا، ابزاری که باآن محفظه چار دیواری یا چمدان و یا کیفی را بان می بندند. در زبانهای ای ...
چفت درب ، هنگاما ، اشگیل، نیشگیل
سیب : خوش خور
ژیان شکارچی ، خشمگین، درنده در اصل ژیان به معنی مادینه بوده است و شیر ژیان به معنی شیر ماده بوده است در درازنای تاریخ با فرگشت معنایی روبرو شده و ب ...
پاگ در زبان های ایرانی باستان به معنی جایی که گردا گرد آن دیوار کشیده شده و جای محصور و بسته و چهار دیواری شده معنی می دهد
کتان واژه ی سامی نیست جناب باقری واژه ای ایرانی هست که آکدی ها از سومری ها وام گرفته اند
ننه به معنی :مادر و مورد احترام ترین گونه ی زنان در ایران باستان در زبان آذربایجان به مادر ننه گفته می شود گفتینی هستم واژه/ آنا/ به معنی مادر در ...
زاینده ابستن، زن حامله در زبان آذری زاهی به زائو گفته می شود
جناب آرش مجمدی و جناب وهسودان با پوزش هر دو دارید سهو می فرمایید و ریشه یابی عوامانه می کنید . خود گنشواژه /باغ/ که زایه های باغلاماق و باغیشلاماق= ...
از واژگان ایرانی باستان، اوستایی، پارسی باستان، ایرانی میانه که می توان برای معنی و مفاهیم زیر بکار برد ایدون و ایتون به معنی همچنین ، سپس، در عین ...
\پوست چرم، کوس ، دهل بزرگ
اما آی/ به معنی ماه در میان مردم ترک زبان در ترکیب با واژگان ترکی دیگر رایج بوده هست همانند: آی/ آی خانیم/ آی بنیز = چون ماه. آیلار = ماهها
آیدا نامی است که بیشتر به مر باستان و در دو سده اخیر مربوط به کشور های لاتین زبان می شود بویژه ایتالیا می شود ( اپرای آیدا ساخته جوزپه وردی میانه های ...
بلوغ در زبانهای ایرانی به معنی بزرگ شدن ، برجسته شدن به چشم آمدن بزرگی بر شدن به بیرون آمدن است و در غربی و زبانهای سامی وامواژه است
در زبانهای ایرانی باستان به معنی دل ، قلب، عشق اگر پیش از آن /آ/ یا آب آورده می شد به معنی ابستن کردن بوده است
دادار : آفریننده و یزدان و افریدگار واژه ی دادار/ در زبانهای ایرانی باستان از ریشه /دا/ بدست آمده و به معنی افریدن می باشد
به معنا های : 1 - توانا، قدرتمند، زورمند نجیب 2 - بار آورنده واژه ایران زایه ای از این واژه می باشد
زال در زبانهایی ایرانی به معنی های متفاوتی بکرا برده شده است و مفاهیم گوناگونی از آن برداشت می شود - افتاده، غروب، پیر، از کار افتاده 2 - زرد 3 زر ...
کلاف گل
خانه واژه ای ایرانی است به معنی جای محصور و گردار شده زمینه یا سطحی دور و بر آن دیوار کشی شده باشد همچنین تا چندی پیش در سرزمین های غربی و شمال غربی ...
کوره در زبانهای ایرانی دو معنی دارد : یکی به معنی اجاق بزرگ تنور بزرگ کوره در زبانهای ایرانی باستان : به معنی زمین ، سرزمین، زمینی محدود و مرز دار، ک ...
شیم به معنی بو در زبانهای ایرانی باستان
گم : به معنی های :خم، حلقه ای کردن، گرد کردن، و واژه جمع عربی وامواژه ای است که از این واژه ایرانی برگرفته شده هست
گیج، واژه ایرانی که تلفظ های دیگر آن در میان اقوام ایرانی : گیج، گیژ، گیگ، گیک و گیز بوده است و در زبانهای ایرانی به معنی درد، درد سر . گیجی سستی، گر ...
نام روستایی از آذربایجان از شهرستان سراب پهلونان نامی داشته است
چگونگی شنیدن و دریافت صداها چه صداهای طبیعت و چه صدای گفتار های مردمانی که به زبان دیگر اواها را اددا می کنند دریافت صداها در گویشوران زبانهای مختلف ...
دَردر= آوا واژ است شِنَوِش ایرانیان باستان برای آواز کبک دری که بر اساس این شنوش نامواژ کبک دری /دری/ نهاده شده است خوانده اند/آوا واژ ها اهمیت زیاد ...
نیر: واژه ای ایرانی باستان به معنی برتری بوده است عالی فوق العاده بعد ها معنی قدرت توان توانایی و در طول زمان به / نیرو/ فرگشت یافته است : واژه های ن ...
رایزن ، اندیشه، اندیشمند، خردمند
در اصل سترنگ بوده هست و به معنی زدودن ، برداشتن ، حذف از واژه ی ستردن
ریج در زبانهای ایرانی چندین معنا دارد. : 1 - ریز، ریزش ، ریختن ، جزئیات تکه ها، بخش های شکل دهنده 2 - میراث هدیه، بخش؛ ریگ 3 - - ریگ ( شن و ماسه )
غش: ایراد اشتباه ، سستی ، کرختی بیماریی که از خود بی خود میشود و از دهانش کف بیرون می آید بیماری صرع
گش به زبان ایرانی باستان به معنی آلت تناسلی مردانه واژه /گشن/ زایه ای از این واژه است
موجب باریدن باران شد . نمود سببی از کنشای ریشه واژه / ابار/ به معنی بارش باررن یا هر چیز دیگر
زمین
زن زیبایی روی که پوستش برنزه باشد . و کمی لاغر باشد و اهل ناز و کرشمه
شیتیل هر نهال و یا شاخه نو رسته از گیاهان و میوه های بستانی همانند گوجه فرنگی، توت فرنگی ، برنج و عیره گفته می شود که نهال نورسته آن میوه و تره بار ر ...
با درود از دوستان بختیاری سوالی دارم. سپاسگزار خواهم بود اگر راهنمایی کنند. آیا از واژه شیت مفهوم خواب و بی هوشی به دست می آید یا مفهوم و معنای خوابا ...
بارا یک واژه ایرانی است و در زبان آذری بازمانده از واژگان پهلوی هست و چندین معنی دارد و ربطی به زبان ترکی ندارد به معنی سهو، اشتباه ، سوتی 2 - از ع ...
جناب نادر اتیشکا و پوتیشکا روسی کلمه دی لر آتیشکا و پوتیشکا اینها واژگان روسی هستند که در زبان ما هم رایج شده اند در زبان ترکی هیچ ترمین و واژه ای ...
نجاری نجار ی که بیشتر از چوب برای ساختن لوازم خانگی همانند بشقاب چوبی، بشکه آب ، الک و الرد و هاون و مجسمه های چوبی و غیره می سازد.
باده، ابریق ، آبریز ، ظرفی برای باده نوشی که اندازه آن نزدیک 50 گرم می باشد پیکی دیگر زدند وبعد از آن باده شان را بشکستند.