پیشنهادهای علی حقی بستان آباد (٤٦٨)
حالت "سرراستایی "در زبان شناسی ventive در گفتار حالت به حالتی گفته می شود که کنش و یا ندا سرراست به خود سخنور بر می گردد. شناسگر، حالت" سر راستایی" د ...
"بسته" و"دسته علوفه"
دریغ همان دریگ است به معنی :" بی بخشش" و "بی وارث" و در کل افسوس معنی می دهد
از دو بخش شکل گرفته = ریگ سود ، ارث = بی دریغ=" بی بخشش" "افسوس"
بهره، نزول
ریگ به معنی : "هدیه"، و " بخشش" "ماترک" در مرده ریگ هم بجا مانده است الته برخی به اشتباه فکر می کنند که این به نمود مجازی هست ولی ان درست نیست ریگ خ ...
" اهل گذشت کردن" دست باز= خّیر دست باز=وضع اقتصادی خوب داشتن دست باز = رام ، مطیع
"کتک زدن" حمله کردن" ، "ردن"، و " زیاده روی کردن": در کاری
خشه =khashe در اصل به معنی "نیرو " بوده است خشه گیاه قدرت" اسپست گیاهی هفت ساله که کاشته می شود دانه های آن بنفش رنگ می باشد و بسیار نیروزا هست در ز ...
" پیشا درو" نخستین درو گیاهان در کشاورزی بویژه درو کردن یونجه و خشه ( اسپست ) و دیگر علوفه هایی که می توان دوبار درو کرد
زن دوبیتی سرا ی سوگواری زنی که بداهه گویانه در سوگواری ها مداحی کند
گرد = gerd "شهر" و "آبادی" محل زندگی یکی دیگر از معنی های " گرد می باشد مانند هشتگرد دستگرد دارابگرد
محل ورود آب به گول سوراخ ورود آب
برابر فارسی آن "پیشوند های پرکنش" در زبانشناسی پیشوند هایی که نقشی متفاوتی دارند وبسته به گونه و حالت و واژگان و جایگاه خود معنی های متفاوتی را به وا ...
قیدواره ای = adverbially
domesticated: جانواران خانگی شده " رام شده" اهلی
"تکواژ واژگانی" lexical morpheme :برابر فارسی آن هست واژه ای آمیخته است وکاربرد آن در مقولات زبانشناسی هست به معنی های " تکواژ واژگانی" و همچنین " ت ...
determining: برابر فارسی " باز شناسی " "شناسگری " " باز تعریف کردن"
حماسه : برابر عربی آن می شود" "رجز" و "رجز خوانی " وازه آمیخته ی عربی فارسی هست که در زبان فارسی هم بکاربرده می شود. حماسه " از نظر اتیمولوژیکی در ...
برابر فارسی توالی " تواتر: پیاپی، پیاپِیش، پشت سرهمی،
contracts: "همیدگی " در زبان شناسی فرو شدن یک یک آوا در صدای دیگر را می گویند. این رخداد بیشتر در واکه ها رخ می دهد در همخوان ها کمتر رخ می دهد. معنی ...
اخته واژه ایرانی هست که به زبان مغولی و ترکی راه یافته است و همان واژه آهیختن هست به معنی بیرون کشیدن و اقته چی به معنی کسی بود که کارش بیرون آوردن ...
در زبان فارسی "لنگر" معنی های بسیار دارد 1 - الوار : چوب بزرگی و سخت و درازی که در ساختمان های قدیمی، در اتاق هایی که بزرگ بودند و یا در ساختمان ها ...
marker برابر نها فارسی آن "شناسگر " می باشد ولی "نشانگر "هم مفهوم را می رساند اما درست ترین گزینه "شناسگر" میباشد
برابر پارسی preceded : "جلودار "، طلایه دار "پیشتر" "جلوتر بودن:، : بدنبالِ:
Verifiability :برابر های فارسی این واژه انگلیسی : "همپذیرفتاری" ، "همپذیره گی "
" نام ساختن" " نام سازی " نامواره کردن" در دانش زبانشناسی nominalizing و nominalisation به مفهوم آن است که با بهره جستن از یک واژه ای که خودش نام نیس ...
چادر یک . واژه ی سانسکریت هست و در ترکی و فارسی وام واژه است.
undergo: برابر های فارسی برای آن : بندیده به و " در بند آن است" و " دستخوش " " زیر رفتار"
assimilated برابر های فارسی : "همگنیده" "همگون سازی شده ، همرنگ سازی شده، همانند سازی شده، همگرایانیده ( بندرت ) assimilation: همگون سازی فرهنگی از ...
glottal stop برابر پارسی آن "چاکنایی بستشی" و "چاکنایی انسدادی" می باشد همانند صدای/ع/ در آوا شناسی بین المللی با نمایه/Ɂ/ نشان داده و شماره 113 شنا ...
انگ:ang : ] چانه ، فک، از واژگان اوستایی است و در پهلوی وارد شده است . نامواژ "نهنگ" بازمانده این واژه است : نهنگ به معنی تمساح و کروکودیل است از د ...
به احتمال خیلی زیاد قایق ترکی است صددر صد نه و به احتمال زیاد فارسی نیست. چون در زبان ترکی کنشای ( فعل ) کایماق وجود دارد به معنی لیز خودن و غیره, ...
بارگه=barge به معنی کشتی کوچک در زبان آذری است بازمانده از زبان پیشین آذربایجان یعنی پهلوی آذری
بارگه قایق کشتی کوچک
explicit: برابر های فارسی این واژه "هویدا" ، " روشن" و " آگاهانه"، "بارز "، و "نمایان"
explicit knowledge برابر فارسی آن می تواند" دانش آگاهانه" و "چیستآگاهی" باشد
نگر ماند "، "به چشم بودن" واچشمی" چشم داشت" پسوند ها و پیشوند های زبان فارسی برای ساخت قید ها و فروزه ها و اسم بسیار فراوان است برای واژه ی انتظار ع ...
سفتایش" و هم آهنگ برابر فارسی برای آن می باشد کتاب از انسجام لازم برخوردار است = کتاب از سفتایش لازم برحوردار است زایه ها و آمیزه های دیگر : سفتید ...
Adverbiative حالت قیدی، در " دیدگاه حالت" زبانشناسی
auxiliary در معنی های گوناگونی در زبان انگلیسی بکار برده میشود برابرفارسی درست برای آن "بجایشی" میباشد = یعنی کس یا چیزی که به جای کس یا چیز دیگری ب ...
adnominal برابر فارسی آن "نام آمیخته" در فراز هایی نامی دو جزءیی یکی از عناصر آن "نام" است و جزء دیگر می تواند از صفت صفت یا غیره باشد همانند: آش دا ...
" پُر نوشت" pornevesht واج یا واژه ای که به گونه کامل نگاشته شود. گاهی هم برای کامل نگاشتن عنصر های دستوری بکار برده می شود داشتن نگارش کامل بیشت ...
برابر نهاد برای استثنا ; "کمیزه" و "کم خیزه"" کم باشگی" کم ازبیش" میباشد. برای مثال در جمله زیر" گاهی استثناهایی نیز وجود داشته است گاهی کماز بیشی ها ...
oblique "نارُک" برابر نهاد فارسی درست برای آن در نوشتارهای زبان شناسی می باشد . oblique به معنی : " اُریب"، "مایل" و غیر مستقیم هست. ولی در ترجمه ا ...
" کنش پذیر - نا رُک: oblique object کنش پذیر غیر صریح "کنش پذیر نا رک" با کنش پذیر غیر مستقیم تفاوت دارد.
copular برابر فارسی این واژه "پیوند ساز" است از ریشه لاتین copula هست به معنی:" پیوند دهنده"، پیوند ده" از نکته نظر زبانشناسی، در بندهای ( عبارتهای ) ...
برابر نهاد copular clause در زبان فارسی بند پیوستی می باشد "بند پیوستی" مفهومی همانند با بند موصولی دارا می باشد " copular clause"
برابر نهاد فارسی to begin with " پیش از همه" می باشد در زبان فارسی اما گاهی بسته به بند ها، از " پیش از هر چیز " یا "در آغاز" " در نخست" و یا از " ...
فراگشتfaragasht به معنی تحول در زبانشناسی فراگشت معنایی= تحول معنایی و فراگشت آوایی تحول آوایی فرگشت برابر با واژه عربی تکامل که تقریبا از سوی همه ...