پیشنهادهای علی حقی بستان آباد (٤٦٨)
برابر نهاد درست فارسی برای آن " پیشوند واره
برابر نهاد فارسی درست آن: 1 - "پرسشنامه" 2 - " پرسش نامه" می باشد
برابر نها فارسی آن: 1 - شبه آزاد2 - آزادنما"3 - نیم آزاد4 - نیم رها
شناسک نقل قول راست 2 - شناسک گو شنو راست"
برابر نهاد فارسی آن در زبانشناسی : 1 - شبه دو زبانه 2 - دو زبانه نما
در زبانشناسی : 1 - "آدات پیوندی" 2 - "پیوند افزار"
دهگان
زمان دستوری
برابر نهاد فارسی درست برای tenseness : 1 - تنیدگی 2 - تنش
"آزمون شنونده "برابر نهاد فارسی آن 1 - "آزمون شنونده" 2 - امتحان شنونده و "شنوآز مون" می باشد
تمر همان خرما است و در آن هم تحول آوایی قلب روی داده است و هم دگر گونی از گونه ی نگارشی
رطب دو معنی دارد یکی به معنی تر و دیگری به معنی رطب خرما توبر و تازه را می گویند. خرما که اعراب به آن تمر می گویند یک واژه ی ایرانی است که در آن دگر ...
در زبانشناسی tonal language به معنی "زبان نواخت دار" زبان "نوایشتی" و نواخت دار
tonality برابر نهاد فارسی آن " نواختار " و "نوایشت "می باشد
taps : در زبانشناسی آوا شناسی/: زنشی . تک زنشی ، تک ضربی
tap در زبانشناسی: در آوا شناسی به معنی "زنش" "زنشی " ضربه عربی آن است
هشتی هیچ ربطی به عدد هشت ندارد و اینجا همه به ایحتمال زیاد با توجه به آواگویی همانند هشت و هشتی به مغز استاد دهخدا و دیگران فرود آمده است هشتی مرتبط ...
اصطلاحی است به معنی : آوردن چیزی در انظار عمومی: به نمایش گذاشتن، عرضه کردن، چیزی تازه ای به بازار آوردن
برابر نهاد آن در زبان فارسی "کنشاهای پسینک" "کنشای بی مرز"
" پسینک= " pasinak" برابر نهاد این واژه در زبانشناسی "کنشاهای پسینک" میباشد از پس اینک نمود یافته است که دارای مفهوم زمان کنونی و آینده هست.
کنشای بی مرز " و یا " کنشای بی شمار"
در زبان شناسی به معنی "نمود وصفی" و یا "وجه وصفی"
به گونه ی شگفت انگیز "، شگفت انگیزانه"، به شگفتی" حیرت بر انگیز" ، ناباورانه
"پیشنهادی" ، پند واری"، " اندرزی" در زبانشناسی مجموعه فروزه ها و کنشاهایی که در بندی و جمله ای پند و اندرز و یا پیشنهاد را می شناسانند/
"پیشنهادی" تشویقی " در زبانشناسی
در زبانشناسی : "دگر نام"
در زبان شناسی "پیش هِشت"، پیش هشته"
پیدایش"، : پدیداری: ظهور
epenthetic :در زبانشناسی = "میان هشت"
"دنیای نیستی"
در زبانشناسی به معنی: "ارادی" ، بخواست: ،
"رویارویی دهنده" و برابر فارس دیگر آن "رویارو دهی"
نمود نابجا"، و یا " قیاس نابجا"، " تمثیل نابجا"
"نمونه نابجا"، " تمثیل نابجا"
کوهانه گذرمند" ، و یا " کوهانه رونده"
synpraxic speech "زبان آمیخته"
"هم آنی" و یا"در زمانی " و یا "به یک آنی نگری" " نگرش یا دید همزمانی در زبان به مقولات زبان
"با خه" باغه" سنگ پشت" نمود باستانی ایرانی این واژه "باخه " است واژه های سنگ پشت و لاگه دیگر واژگان برای باخه هستند که در واقع صفات ساختی این جانور ...
بی ارزش ، واحد پولی بوده است ( کمترین واحد پول که از گل درست می شد در یونان قدیم
از واژه استراک= استوراخ به معنی بی ارزش
"سامان گریزی" ، و "رج گریزی"، نظم گریزی
"نیم واکه" در زبانشناسی آواشناسی
همپوش، همسان در زبانشناسی همپوشانی ( نحو ) تطابق
"لک لک" واژه صد در صد ایرانی هست و از زبان ایرانی باستان به عربی و دیگر بانها راه یافته است.
فرستاده شده، فرستادن آنی و با شتاب ، زود فرستادن، یکی از معنی های آن کشتار بدون تاخیر است
"پسامدن" پسآیش" در زبانشناسی
در زبانشناسی : پسواکی ، پس واکی
بن دارمند، اصل مسلم ، "شدستنی"
لانه ای > ساخت لانه ای
"همبسته" همبستار