پیشنهادهای علی حقی بستان آباد (٤٦٨)
در زبانشناسی نماد آشفته " ، نماد درهم آمیخته" interfused symbol
پرآکنده ، و آشفته گویی ، گزارش در هم و برهم آنی، دری وری گویی
تیتاب" در ایران باستان چیزی شیرین بوده است که به ابجو ها ریخته میشد تا سکر آورتر کند
ناپایدار ، خنثی شوندگی
ویژگی همبستگی داشتن"، همبستگی گرایی، همبستایی
آفریدن خلق کردن
نافه دار، "شجره" ، "نیادار"، "نافپی"
در زبانشناسی patient به معنی :پذیرا" می باشد
haıgh front: "پیشا تندی" ؛ برخاسته ی پیشین ( در آوا و صدا ) در زبانشناسی
در زبانشناسی به معنی : گستره ی شنوایی"، و "شنودزار و "حوزه شنوایی"،
haplology در زبانشناسی "همادآیی" و " تقلید"، میمون کاری
در زبانشناسی برابر نهاد فارسی half - spread می شود : "نیم گسترده"
در زبانشناسی: برابر نهادhalf - long می شود "نیم کشیده" ، "نیم بلند"
در زبانشناسی: "بخشی"
در زبانشناسی :" اضافه بخشی "، بیشا ی بخشی"
در زبانشناسی " همپایگی" ، همرده گی"
برون داد، برون ریخت
1 - نوسانشناس 2 - لرزه نگار
1 - نگارشگری 2 - خط شناسی ، 3 - خطاطی4 نگارشی5 - نگاشتگری
upstream= معنی های گوناگونی دارد همانند "بالای جریان رودخانه: نمونه ، . in the neighbouring area more upstream on the Lena در صنایع به معنی : "بالا ...
خاییدن ، نگاریدن ، نوشتن، درج کردن، خایش همانندکاری مثل سابیدن است : سابش با مالیدن آنجام می گیرد؛ ولی خاییدن با یک ابزار که به آن با چکش یا با زور ب ...
stress : در زبانشناسی برابر فارسی آن تَنِشَک:/taneshak/ به نظر من می تواند بهترین گزینه باشد.
آن به معنی: دم ، لحظه ، روز ، در ایران باستان به معنی خورشید و روز بوده است
همایش بزرگان همایش دانشمندان ، همایش ، مهستان ، گرد هم آیی، انجمن هر گرد هم آیی که در آن گروهی از بزرگان گرد هم آیند. نمونه: opaning of this film ...
1 - کهکشان انبوه ستارگان ، بزرگ انبوه 2 - a galaxy od همایش ، همایش بزرگان، مهستان ، دیوان مهست
قیافه، شکل هنر . لیاقت
notoriously قید است برابر نهاد فارسی این واژه : آبرو برانه ، آبرو برانه ای، رسواگرانه ای، گاهی به مفهوم و معنی : به گونه ی رسوا کننده ای . . .
بَسوایش= basvauesh بسواییدن = لمس کردن بسوا= ملموس
بلغور است گاهی با ارزن عوضی گرفته می شود در گفتگو های برخی انگلیسی زبانها
لیل به معنی شب واژه عربی است اما "ریر" و" لیل" در زبان های ایرانی به معنی روح باد و طوفان بوده است متاسفانه در فرهنگ واژه ها نگاشته نشده است و هیچ پ ...
در زبان های ایرانی واژه ی "تیر" دو گونه است 1= تیر به معنی پیکان : در کمان می کنند و به سوی هدف می اندازند. این تیر با تیزی و تیغی ایرانی باستان هم ر ...
criteria "سنج - یژه " ، "شناس - ویژک : شاخص، سنجه
"بافتن : تو ختن و دوختن توختن فرو کردن و در آوردن کاری است که هنگام بافتن و دوختن انجام می گیرد.
تنیده در برهان قاطع به معنی " سکوت" ، "خاموش بودن و به معنی "فریب دادن" هم استاز برهان قاطع چاپ هند ص 378
تنیده ، تنیده بر وزن رسیده خاموش بودن "سکوت"
" برابری گرا "برابری خواهی" مزدگ گرا" " کمونیست"
کوهل یا کهل : از واژ] های پهلوی آذری است به معنی "غار" دست ساز انسان است و روستاهایی فراوانی در شهر ستان بستان آباد هستند که در نامشان واژ نام : کهل ...
کوهل یا کهل به معنی "غار" دست ساز انسان است و روستاهایی فراوانی در شهر ستان بستان آباد هستند که در نامشان واژه نام :"کوهل: وحود دارد مانند دهکده بنه ...
کوهل یا کهل به معنی "غار" دست ساز انسان است و روستاهایی فراوانی در شهر ستان بستان آباد هستند که در نامشان واژه نام :"کوهل: وحود دارد مانند دهکده بنه ...
" نایی باره ای" و یا "نهی یِ باره ای " categorical negative : " نهی یِ مقوله ای" ترمین دستوری زبانشناسی هست به وند هایی ( پیشوند ها میانوند ها و پسون ...
transgress برابر فارسی آن : "تخطی کردن تجاوز کردن" گذر کردن از مرز ها ) گفتگو و غیره ) و پافرا تر نهادن
"با این روش" whereby و "بدینگونه " گاهی ممکن است که به معنی به "کدامین روش" ترجمه کنیم
morphophonemicspelling برابر نهاد فارسی آن " نگارش واژ - واجی" و هم چنین : " نگارش واج - واژکی"
"کمپوش" به معنی استثناء. واژه ای آذری است برای برابر نهاد استثنا
نمود " در ر زبان آذربایجانی به معنی شکل و فرم میباشد.
بخشنده ، حاتم
نافرمانی در نوشتارهای کهن که از زبان یونانی ترجمه شده اند بکار رفته است اما واژ آمیخت های آن در انگلیسی زیاد است
بروشنی به شفافی
"مایع زرنیح" ، "مایع موبر" یا "روغن موبر"
حالت andative مندوری" یا برون رفتایی" در زبانشناسی حالت به حالتی گفته میشود که کنشا ها ( فعل ها ) حرکتی با گرفتن پی بست پسوندی و بندرت پیشوندی سر راس ...