کوکله

لغت نامه دهخدا

کوکله. [ کو / ک َ / کُو ک ِ / ک َ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) مرغی است تاجدار که آن را شانه سر گویند و مرغ سلیمان همان است و به عربی هدهد خوانند، و بر وزن حوصله هم گفته اند. ( برهان ). مرغی است تاجدار که آن را شانه سر گویند و مرغ سلیمان همان است و به عربی هدهد خوانند و اصل در آن کاکله بوده ، یعنی کاکل دار. ( آنندراج ). مرغ شانه سرک که هدهد گویند و تاج دارد و اصل در آن کاکله بوده ، یعنی کاکل دار. ( انجمن آرا ). در تداول خراسان کوکله ( شانه بسر )، لری کولکولو ( مرغی بزرگتر از گنجشک که برسر خود شاخی از پر دارد ). ( حاشیه برهان چ معین ).

فرهنگ معین

(کَ کَ لَ یا لِ ) (اِ. ) شانه به سر، هدهد.

فرهنگ عمید

= هدهد

دانشنامه عمومی

کوکله (لهستان). کوکله ( به لهستانی: Kukle ) یک روستا در لهستان است که در گمینا گیبه واقع شده است. [ ۱]
عکس کوکله (لهستان)

کوکله (ناحیه سویتاوی). کوکله ( به چکی: Kukle ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری چک است که در ناحیه سویتاوی واقع شده است. [ ۱] کوکله ۷۰ نفر جمعیت دارد.
عکس کوکله (ناحیه سویتاوی)عکس کوکله (ناحیه سویتاوی)عکس کوکله (ناحیه سویتاوی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

در زبان ایرانی باستان به معنی خورشیدو آـفتاب است
یکی ازمشکلات معنی کردن اسامی اسامی مناطق دست بدست شدنتدریجی این مناطق بین مرمان با گویش های متفاوت است ، که دربعضی موارد ترجمه معنی کاربردی توسط مردمان قبلی با گویش متفاوت از ساکنین غالب فعلی ست . که دست یابی به ریشه چنین نام گذاری را دشوار می کند .
...
[مشاهده متن کامل]

برای نمونه همین واژه کوکله است . که امروزه نام مکانی درروستای سمقاور ازتوابع استان مرکزی است . گویش فعلی مردمان آن ترکی است که بطورقطع این مردمهمانایی هستندکه برمردمانی با گویش به غیرازترکی واردشده وچه بسا با توجه به اینکه نام این جایگاه دارای اسمی بوده که توسط ساکنان قبلی بکاربرده می شده آنرا انتخاب کرده اند ، ولی به جهت طول زمان وغلبه همه جانبه تازه واردین برساکنان قبلی ودگرگونی عمیق فرهنگی آثار زبانی که معمولا شفاهی بوده ازبین رفته ومردمان فعلی نمی دانند چرا این نام برای این مکان انتخاب شده است . ضمن اینکه این واژه در زبان فارسی دارای معانی است که درفرهنگهای لغت به آن اشاره شده است . واژه ای ترکی است که به معنی ودلیل انتخاب آن برای این جایگاه اشاره می شود :
ا این واژه هم به شکله �کوهله� وهم �کُکلَه � خوانده می شود. نام �کوهله� ( در ارمنی �کهلکه � ) که با خوانش �کوهول� هم خوانی دارد و درترکی [کؤهول: غار، خانه زیرزمینی ] ( فرهنگ لغت سوزلوک، ذیل واژه کوهول ) . است .
همچنین دردیوان لغات الترک �کُک� بمعنی �غنا، آواز�نیز آمده و�لَه� درترکی علامت انتساب مکان است وبااین تعبیر به معنی �آوازگاه، سرودگاه، مکان سرود� معنی می دهد ونیز درترکی دربعضی ازگویش ها ازجمله درگویش سمقاور �کُک: به معنی �شادوسرحال� معنی میدهد چنانکه گفته می شود این بّره �کُک� است یعنی این بره چاق است . ، یادر احوالپرسی می گویند کیفت کک است؟که همان حالت خوبست ( سرحالی؟ ) ؟. معنی می دهد .
وواژه �کوکله � درزبان ترکی بمعنی محل صدا وآواز و درزبان کردی نیزکوک بمعنی :شاد وسرحال ، خروس وکوکله :عروسک ونوعی کلاف است. در زبان ترکی در گذشته و امروز برای نامیدن موسیقی سه کلمه “کوی K�y “، “موسیقی Musiqi ” و “موزیک M�zik ” بکار رفته است. کوی K�y ” در تورکی قدیم به معنی موسیقی بوده، بیش از ١٢٠٠ سال بی انقطاع در زبان تورکی بکار رفته است. در لهجه ها و منابع تاریخی زبان تورکی؛ کوی، کو، کوگ، کٶغ، کوغ، کوو ( G�ğ, G�k, G�y, G�, G�ğ, G�k, G�v, K�ğ, K�k, K�y, K�, K�ğ, K�g, K�k, K�y ) به معانی موسیقی کلامی با آلات، عموما هر نوع صدا، شهرت و آوازه، خبر، ( دیوان لغات ترک ) ، است.
بنظر می رسد این واژه که منتسب به شادی ونوا وموسیقی وشوروآواز وصدا وسرحالی است با معنانی �ون� و�ونگ� رابطه داشته باشد .
ون. [ وَن ن ] ( ع اِ ) چنگ که به انگشتان نوازند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . سنجی که به انگشتان نوازند. ( برهان ) ( اقرب الموارد ) . || ( اِمص ) سستی. ( آنندراج ) . ضعف و ناتوانی در امور. ( برهان ) ( اقرب الموارد ) . و این هر دو معنی دخیل است. ( اقرب الموارد ) .
در گویش مازنی /vang/ بانگ – آواز & بانگ گاو نر جوان معنی ونگ به فارسی می باشد .
درکتاب القصص به سنب گور اشاره شده ومعجم البلدان آنرا ذات الحوافرنامیده وگفته این نشانه درقریه ونجر می باشد .
ون با پسون گر معنی نوازنده چنگ می دهد .
لذا باتوجه به اینکه واژه کوک یا کُک درترکی نیز با غنا وموسیقی مرتبط است این واژه برای روستای ونجر ( روستای چنگ نوازان ) انتخاب شده است .

بپرس