قز

لغت نامه دهخدا

قز. [ ق َزز ] ( ع مص ) برجستن و ترنجیدن و در هم شدن و فراهم آمدن جهت برجستن. ( منتهی الارب ). وثوب و انقباض برای وثوب. ( اقرب الموارد ). فعل آن از باب ضرب و نصر است. ( منتهی الارب ). || سر باززدن از چیزی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

قز. [ ق ِزز ] ( ع ص ) مرد نیک پاک از آلایش. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قُزّ و قَزّ شود.

قز. [ ق ُزز ] ( ع مص ) پاک بودن و دور ماندن ازریم و آلایش. ( منتهی الارب ). تباعد از دنس. ( اقرب الموارد ). || ( ص ) مرد نیک پاک از آلایش. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قِزّ و قَزّ شود.

قز. [ ق َزز / ق َ ] ( معرب ، اِ ) معرب کژ. ابریشم. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). ابریشم خام بدقماش ( برهان ) ( آنندراج )، و گویندنوعی است از آن. ( اقرب الموارد ). جامه از ریسمان پیله. ( منتهی الارب ). لیث گوید: قز آن است که ابریشم ازآن به دست آید، و ازاینرو بعضی گفته اند قز و ابریشم مانند گندم و آرد هستند. ( از اقرب الموارد ). و این معرب است. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) :
آن غنچه های نستر بادامهای قز شد
زرّ قراضه در وی چون تخم پیله مضمر.
خاقانی.
لطافت کن آنجا که بینی ستیز
نبرد قز نرم را تیغ تیز.
سعدی ( گلستان ).
- دودالقز ؛ دودالحریر. کرم ابریشم. ( اقرب الموارد ).
|| ( ص ) مرد نیک پاک از آلایش. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قُزّ و قِزّ شود.

قز. [ ق ِ ] ( اِخ )دهی از دهستان کراب بخش حومه شهرستان سبزوار واقع در 20 هزارگزی شمال باختری سبزوار و 10 هزارگزی خاورجاده عمومی سبزوار به نقاب. موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن معتدل است. سکنه آن 1045 تن میباشد. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. دارای دبستان است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان کراب بخش حومه شهرستان سبزوار در ۲٠ کیلومتری شمال غربی سبزوار دامنه و معتدل ۱٠۴۵ تن سکنه محصول غلات .
معرب کژ، ابریشم ام، ابریشم نتابیده
( اسم ) ۱ - ابریشم ( مطلقا ) ۲ - ابریشم بد قماش .
معرب کژ ابریشم ابریشم خام بد قماش

فرهنگ معین

(قَ زّ ) [ معر. ] (اِ. ) ابریشم .

فرهنگ عمید

ابریشم خام، ابریشم نتابیده.

گویش مازنی

/ghoz/ قوز خمیدگی و برآمدگی ستون فقرات و پشت

واژه نامه بختیاریکا

( قِز ) پر؛ مالامال
( قِز ) چال پر از گاو ( یا پشکل ) در بازی پِشگِل بگال
( قِز ) خزانه
( قُز ) قُد؛ حریف طلب
( قُز ) قوس

دانشنامه عمومی

قز، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان سبزوار استان خراسان رضوی ایران است. کلمه قز معرب واژه پارسی کژ به معنای ابریشم یا پیله ابریشم است. نظامی گنجوی در منظومه ی «خسرو و شیرین» کلمه ی قز را به همین معنی به کار برده است:
چو کرم قز شدم از کرده ی خویش . . . به ریشم بخشم ار برگی کنم ریش[ ۱]
به همین دلیل در اصطلاح محلی به این روستا کژ یا کیج یا کج هم گفته می شود. پیشه اهالی این روستا زراعت، تولید پیله و ابریشم و بعضا تجارت است. انار و انگور و انجیر از محصولات اصلی باغات این روستا می باشد.
این روستا در دهستان کراب قرار دارد و بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت آن ۱۹۵ نفر ( ۱۲۶ خانوار ) بوده است. [ ۲]
عکس قزعکس قزعکس قزعکس قز
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

واژه قز
معادل ابجد 107
تعداد حروف 2
تلفظ qaz[z]
ترکیب ( اسم ) [عربی: قزّ، معرب، مٲخوذ از فارسی: کژ، جمع: قُزُوز] [قدیمی]
مختصات ( قَ زّ ) [ معر. ] ( اِ. )
منبع فرهنگ فارسی معین
و پان ترکیسم مان چه می کنند دروغگو بدبخت.
کاربر "رضایی" گویا درکِ شما از زبانشناسی خطی است؛بگذار در همین رابطه یک نمونه بیاورم تا موضوع روشن شود:
در زبان اوستایی واژگانِ بسیاری که ما امروز با آوایِ ( خ ) بکار میبریم، به گونه ( ه ) تلفظ می شده است؛برای نمونه ( خور ( شید ) /هور ) ، ( هو، خوب ) و . . .
...
[مشاهده متن کامل]

ولی آیا این بدان معناست که در گذر زمان آوایِ ( ه ) به آوایِ ( خ ) تبدیل شده است؟خیر. این تنها بدین معناست که در اوستایی این واژگان با ( ه ) آغاز می شدند؛چراکه از نگر آواشناسی اگر قرار بر تبدیلی هم باشد، ( خ ) به ( ه ) تبدیل می شود و نَه پاژگونه. این درحالیست که اگر سنجه بر روی دیرینه شناسی باشد، شاید موجب گمراهی می شود.
این موضوع با درک نادرستِ کاربر "رضایی" با آوایِ "r واجگرد" و آوایِ ( z ) همراه است. اینکه در فلان گویش یا زبانی این واژه به گونه ای و در زبان اویغوری یا اورخونی به گونه qiz تلفظ می شده است، نشان از این ندارد که اویغوری این وام واژه یِ ایرانی را از دیگر گویش یا زبان آلتایی گرفته است بلکه تنها بدین معناست که در زبان معیاری که با نام proto Turkic می شناسید، این واژه بدین گونه تلفظ می شده است. افزون براین، ( r واجگرد ) به گونه ای که ما ( r ) را تلفظ می کنیم، تلفظ نمی شود. جدای از همه اینها، در همان wikipedia ای که شما کوشش داری به عنوان سند و مدرک قالب کنی، آمده است:
However, an alternate theory holds that Common Turkic is closer to the original state of affairs and reconstructs Proto - Turkic z,
در پایان اگر ریشه واژه ( girl ) را هم بررسی کنید و شکلِ کهنِ این واژه در زبانهای باستانی ایرانی - سانسکریت را بدانید، چیزهایی دستگیرتان می شود.

قبلاً هم گفته ام . حرف ز در پایان کلمات در نیای ترکی به صورت ر بوده که بعداً درCommon Turkicl به ز تبدیل می شوند . در ترکی اوغوری یا lir Turkic هنوز همون ر می گویند مثال : سور به سوز و دورمک به دوزمک ( تحمل کردن ) . تنگیر به تنگیز و بعداً تنیز و دنیز ( دریا ) بور به بوز ( خاکستری ) هنوز در ترکی اوغوری به دختر خیر و هیر می گویند . کلمات کیرناک و گیرکی که معانی مشابهی با قیز دارند هم در گذشته استفاده می شده. منابع: Clauson, Gerard ( 1972 ) , “kı:z”, in An Etymological Dictionary of pre - thirteenth - century Turkish, Oxford: Clarendon Press, page 679
...
[مشاهده متن کامل]

Clauson, Gerard ( 1972 ) , “kırkın”, in An Etymological Dictionary of pre - thirteenth - century Turkish, Oxford: Clarendon Press, page 654
Clauson, Gerard ( 1972 ) , “kırna:k”, in An Etymological Dictionary of pre - thirteenth - century Turkish, Oxford: Clarendon Press, page 661
Starostin, Sergei; Dybo, Anna; Mudrak, Oleg ( 2003 ) , “*Kɨ̄ŕ”, in Etymological dictionary of the Altaic languages ( Handbuch der Orientalistik; VIII. 8 ) , Leiden, New York, K�ln: E. J. Brill

قزقز
ریشه بسیاری از واژگان آلتایی ( شمال شرق آسیا ) را باید در زبان اوستی ( ایرونی، آلانی ) که یکی از زیرشاخه های سکایی که همخانواده با زبانهای ایرانی است، جستجو کرد. در زبان اوستی به دختر kyzg گفته می شود که به روشنی با واژگانِ ( قیز، قز ) همریشه است.
...
[مشاهده متن کامل]

نیاز به یادآوری است که در زبان مازنی نیز به دختر، کیجا می گویند که دگرگونی آواییِ ( ز/ج ) در زبانها و گویشهای ایرانی روشن و بدیهی است ( برای نمونه:برج/برز، ارز/ارج، جیشت/زیست، ستیج/ستیز و. . . ) که ریشه همگیِ آنها به اوستایی ( کَنیا ) و پهلوی ( کنیزَگ، کنیگ ) و سانسکریت برمیگردد.
نخستین نوشتار از زبانهای آلتایی به سنگنبشته اورخون واقع در مغولستان برمیگردد که در قیاس با زبانهای هندواروپایی عمرچندانی ندارد. پس هرزبانی که واژه proto را پشت بند خود دارد، به معنای کهن بودنِ آن نیست، چراکه در زبانهای هندواروپایی نیز زبانِ proto English وجود دارد که تنها به منظور ناهمسانی با زبانهای میانی و کنونی نامگذاری شده است، وگرنه همه میدانند که زبان انگلیسی آنچنان کهن نیست، درست بمانند زبانهای آلتایی.

نظر بدون منبع هیچ اهمیتی ندارد . Gerhard Doerfer و Gerard Clauson و Peter B. Goldenو Toru Haneda, Onogawa Hidemi, and Geng Shimin این همه محقق و زبانشناس ( که هیچکدام ترک هم نیستند ) همگی از روی نادانی
...
[مشاهده متن کامل]
از تاریخ و غرض ریشه یابی کرده اند !!!!!!!!! این شما هستید که واقعیت ها را قبول ندارید و تنها به دنبال اثبات نظر خودتان هستید. باور شما در علم زبان شناسی کوچکترین اهمیتی ندارد.

جناب رضایی دهها نظر در مورد واژه ترک گفته شده است فاروق سومر در کتاب اوغوز ها در این مورد گفته هایی جالب دارد. که در آن هم به نتیجه گیری درستی نتوانسته برسد. دوست و هم زبان من تا موقعی که تورکو لوژیست
...
[مشاهده متن کامل]
ها واقعیت های تاریخی را قبول نکنند همینجوری سر درگم خواهند ماند. خود من باورم بر این است که واژه تورک ریشه ای دیگر دارد یعنی ریشه ای ایرانی، نه اورال آلتاییک اکثر نام های اقوام را در قدیم دیگران می گذاشتند اگر واقعا دنبال علم و دانش باشی روزی به حقیقت پی خواهی برد اما امیدوارم دیر نباشد آن روز . نمی خواهم زیادی سرت را درد بیاورم می دانم که سخنان مرا قبول نخواهید کرد، این دوران را من سی و پنج سال پیش از این گدرانده ام عصیت قومی مانع از این می شود که انسان واقعیت ها را قبول کند.

درود
واژگان دخت و دوختر در پهلوی به چم دختر ( فرزند مادینه برابر با daughter )
و واژه کَنیچَک در زبان پهلوی به چم دختر ( ژاد یا جنس دختر برابر با girl )
واژه کنیچک در زبانهای ایرانی بازمانده از پهلوی به دیسه های کنیشک، کینا، کنیز، کنیژ، کیژوله، کیچ، کچ، کچی، کج و کیجا درآمده است، این واژه در زبان اوسِتی ( ایرونی ) کیزگ گفته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه هایی مانند کنیز، کیچ، کیجا و کیزگ، بسیار همانند واژه های قیز، کیز، گیز، قیس، کیس در گویشهای زبان ترکی است.
این واژه در زبان نیاترکی هم به دیس قیز به کار می رفته ولی چون زبان نیاترکی پیشینه چندان کهنی ندارد و بنمایه های آن از هزار سال چندان فراتر نمی روند دور نیست که واژه قیز، وامواژه ای از زبانهای ایرانی در نیاترکی باشد.

در منبع اول شما که گفته ریشه کلمه مشخص نیست . Gerhard Doerfer و Gerard Clauson و Peter B. Goldenو Toru Haneda, Onogawa Hidemi, and Geng Shimin و همگی ریشه کلمه رو ترکی دانستند .
قز
همانطور که بارها اشاره کردم تمام منابعی که شما اوردید درست هستند ولی همگی در نهایت به زبان نیاترکی در دشت های مغولستان میرسند و نه فراتر از آن. منابعی که تایید می کنند نام "ترک" که در زبان نیا ترکی نیز وجود داشته از واژه چینی 突厥 برآمده است:
...
[مشاهده متن کامل]

Linghu Defen�et al. , �Book of Zhou, �Vol. 50.
Wei Zheng�et al. , �Book of Sui, �Vol. 84.
Li Yanshou� ( 李延寿 ) , �History of the Northern Dynasties, �Vol. 99.
Ethnogenesis in the tribal zone: The Shaping of the Turks
ISBN�978 - 973 - 1871 - 96 - 7.
( تصویر اول: etymonline )
( تصویر چهارم: فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی )

قزقزقزقزقز
در زبان های تونگوزی هم girkī به معنی زن استفاده میشود . در بالا به اشتباه کلمه ز نوشتم که درستش حرف ز است.
قز
منابع• https://en.m.wiktionary.org/wiki/Reconstruction:Proto-Turkic/kï̄ŕ
در هیچ منبعی نگفته که قیز و سو وام واژه هستند در همون سایتی هم که عکس ها رو گذاشتی هم نگفته کدام زبانشناس گفته کلمه ترک چینیه؟ منبع آکادمیک بیار . این فقط تخیلات شماست . اسم کتاب و زبانشناس منبعت چیه؟ زبانشناسی مثل Gerard Clauson که در منبع بالا آوردم چیزی بلد نیست حتما تو بلدی . کلمه ز در پایان کلمات در نیای ترکی به صورت ر بوده اند که درCommon Turkic l به ز تبدیل میشند . در ترکی اوغوری یا lir Turkic هنوز همون ر می گویند مثال : سور به سوز و دورمک به دوزمک ( تحمل کردن ) . تنگیر به تنگیز و بعداً تنیز و دنیز ( دریا ) بور به بوز ( خاکستری ) هنوز در ترکی اوغوری به دختر خیر و هیر می گویند . درباره سو ( آب ) هم تمام منابع ریشه رو ترکی میدانند. اگر منبع ای دارید مثل من اسم کتابو صفحه ش رو بنویسید منابع: Clauson, Gerard ( 1972 ) , “su:v”, in An Etymological Dictionary of pre - thirteenth - century Turkish, Oxford: Clarendon Press, page 783
...
[مشاهده متن کامل]

Levitskaja, L. S. ; Dybo, A. V. ; Rassadin, V. I. ( 2000 ) Etimologičeskij slovarʹ tjurkskix jazykov [Etymological Dictionary of Turkic Languages]‎[1] ( in Russian ) , volume 6, Moscow: Indrik, page 348
Tenišev E. R. , editor ( 2001 ) Sravnitelʹno - istoričeskaja grammatika tjurkskix jazykov: Leksika [Comparative Historical Grammar of Turkic Languages: Lexis] ( in Russian ) , volume 4, Moscow: Nauka, page 87
Doerfer, Gerhard ( 1967 ) T�rkische und mongolische Elemente im Neupersischen [Turkic and Mongolian Elements in New Persian] ( Akademie der Wissenschaften und der Literatur: Ver�ffentlichungen der Orientalischen Kommission; 20 ) ‎[2] ( in German ) , volume 3, Wiesbaden: Franz Steiner Verlag, page 281 - 282

من میگم قز در نیاترکی وام واژه هست درست مثل کوچک و خاتون شما منبع میارید که در نیا ترکی وجود داشته؟
کیژ و کچ کردی مشابهش در خیلی از زبان های هم خانواده زنده و مرده اش هست و ریشه نیاهندواروپایی مشخص هم داره، در حالی که دختر و زن در مغولی که مانند ترکی یک زبان آلتاییه اوخین هستند و طبق همین تصویری که شما آپلود کردید ترکی کهن اورخ و اویوغ را هم داشته که با اوخین مغولی همریشه هست و بی ارتباط با قز. زمانی که ترکی اولیه سخنور داشته فارسی در مرحله میانه بوده و هزاران سال از قدمت فارسی کهن و اوستایی می گذشته پس منطقیه که کچ کردیه و اشتراکش با قز در ریشه نیا ایرانیشونه نه نیاترکی.
...
[مشاهده متن کامل]

سو به معنی آب هم در نیا ترکی هست ولی از چینی گرفته شده و حتی بنا به نظر همه زبانشناس ها خود نام تورک ریشه چینی داره، پس وجود یک واژه در یک زبان اولیه ابدا ریشه ی اونو مشخص نمیکنه و باید دید ایا در زبان های پیش از اون بوده یا خیر

قیز ریشه در نیای ترکی در تمام زبان های ترکی هم استفاده میشه در هیج منبعی گفته نشده که قیز با کلمه کینا یا kanya ارتباطی داشته باشه منابع همگی معتبر و همگی زبانشناسان نامدار ی هستند . Gerard Clauson و Sergei Starostin
...
[مشاهده متن کامل]

و Anna Dybo و منابع از دانشگاه آکسفورد است. منابع :Clauson, Gerard ( 1972 ) , “kı:z”, in An Etymological Dictionary of pre - thirteenth - century Turkish, Oxford: Clarendon Press, page 679
Clauson, Gerard ( 1972 ) , “kırkın”, in An Etymological Dictionary of pre - thirteenth - century Turkish, Oxford: Clarendon Press, page 654
Clauson, Gerard ( 1972 ) , “kırna:k”, in An Etymological Dictionary of pre - thirteenth - century Turkish, Oxford: Clarendon Press, page 661
Starostin, Sergei; Dybo, Anna; Mudrak, Oleg ( 2003 ) , “*Kɨ̄ŕ”, in Etymological dictionary of the Altaic languages ( Handbuch der Orientalistik; VIII. 8 ) , Leiden, New York, K�ln: E. J. Brill

قزقز
منابع• https://en.wiktionary.org/wiki/Reconstruction:Proto-Turkic/kï̄ŕ
منبع اینکه کچ، کیژ ( کردی ) کچی ( لری ) کج ( بلوچی ) کیجا ( مازندرانی، گیلکی ) و . . . ریشه ایرانی دارند و واژه آذری کهن "کینا" به معنی دختر و واژه ترکی آذربایجانی قز با آنها همریشه است:
قزقزقزقز
منبع شما چیه ؟ کچ در کردی از ترکی وام گرفته شده . در کدام منبع کلمه کچ در فارسی میانه به معنی دختر است؟ منابع ریشه نیای ترکی قز یا قیز :Clauson, Gerard ( 1972 ) , “kı:z”, in An Etymological Dictionary of pre - thirteenth - century Turkish, Oxford: Clarendon Press, page 679
...
[مشاهده متن کامل]

Clauson, Gerard ( 1972 ) , “kırkın”, in An Etymological Dictionary of pre - thirteenth - century Turkish, Oxford: Clarendon Press, page 654
Clauson, Gerard ( 1972 ) , “kırna:k”, in An Etymological Dictionary of pre - thirteenth - century Turkish, Oxford: Clarendon Press, page 661
Starostin, Sergei; Dybo, Anna; Mudrak, Oleg ( 2003 ) , “*Kɨ̄ŕ”, in Etymological dictionary of the Altaic languages ( Handbuch der Orientalistik; VIII. 8 ) , Leiden, New York, K�ln: E. J. Brill

قزقزقز
منابع• https://en.m.wiktionary.org/wiki/keç#Northern_Kurdish
درود
جناب امیر حسین با سپاس از نوشته یتان
ولی باید دانست که کهنترین بنمایه ترکی ( ترکی باستان ) که در مغولستان یافت شده، سنگنبشته اورخون است که مربوط به حدود 1300 سال پیش است یعنی پایان شاهنشاهی ساسانی و واپسین سالهای پارسی میانه که شما آن را 2500 سال پیش نوشته اید!
...
[مشاهده متن کامل]

گوک ترکها نیز که همزمان با دولت ساسانی بودند ونوشته اورخون از آنهاست بیشتر از این که بخواهند کشور یا یک شاهنشاهی یا امپراتوری یکدست و سازمان یافته و با مرزهای پایدار باشند درواقع یک اتحادیه از عشایر ترک بودند با مرزهایی که کوچ این عشایر آن را تعیین می کرد، آنها گاهی باهم همکاری و گاهی درگیری داشتند که همین هم باعث از میان رفتن این اتحادیه و پراکندگی شان شد

زبان شناسان و تاریخدانان متذکر می شوند که تقریباً تمامی عنوان های فرمان روایان در زبان ترکی اولیه از ریشه ایرانی هستند.
منبع: در همین سایت گوک ترک ها را جستجو کنید و توضیح دانشنامه عمومی را بخوانید.
...
[مشاهده متن کامل]

زبان ترکی باستان به ۲۵۰۰ سال پیش باز می گردد، زمانی که فارسی میانه ( پهلوی ساسانی ) در ایران رواج داشته است. واژگان زیادی از زبان های ایرانی به ترکی باستان وام داده شدند، مانند کوچک که در اوستایی kutaka و نیاهندواروپایی kut بوده است، یا خاتون که در فارسی میانه xātūn بوده و از ریشه نیا ایرانی hwatā́wniH ( مونث hwatā́wā که امروزه خدا شده ) برامده است و توسط زبان ایرانی سغدی به ترکی باستان راه یافته ( ترکی باستان: qatun ) . بنابراین اگر واژه ای در زبان های ایرانی و ترکی مشترک بود باید دید آیا در زبان های ایرانی میانه و کهن به کار می رفته یا نه تا ریشه آن مشخص شود.

فارسی میانه ( پهلوی ساسانی ) : Kech
کردی کورمانجی: Keč
کردی سورانی: کچ / کیژ
مازندرانی: کیجا
آذری: قز / قیز
واژه قز/قیز در ترکی آذربایجانی بازمانده ای از زبان کهن پهلوی آذری است.
واژه ( قز ) به چمِ ( دختر ) برآمده از واژه ( کیجا ) در گویش تپوری ( مازنی ) و واژه ( کچ ) در گویش کُردی کرمانجی است که ( کیجا، کچ ) خود برگرفته از واژه ( کنیشَک ) هستند که به ( کنیزَگ ) در زبان پارسی میانه - پهلوی اشاره دارد.
قیز اگر پهلوی باشد ان موقع با نظر شما دوختر از دوغ ترکی یعنی زاییدن و کسی که میزاید میگویند
بهتره دهنتو ببندی
گچ در ترکی یعنی دیر
گچی یعنی بز قچی
گنج یعنی جوان
کچ یعنی بگذر
و. . .
😐
قز معرب کژ میشه ابریشم معلوم سواد اینستاگرامیه گلم
قیز در ترکی یعنی دختر
( پان جعلیسم ۱۶۰ سال رزاپالانی ، ه. خ. ا. ی جعلی )
قز ( ، قیز ) از قیزیل یا قزل به معناس سرخ و طلا یعنی گرانبها
به معنای دختر
میتواند از گوزل به معنای زیبا بوده باشد که در عربی به غزل بدل گشته و در عربی از ترکی هست
قیز ( قز ) در ترکی به دختر میگن
قیز یا قز در ترکی یعنی دختر
علی لطفی _ شما تا یونجتون نرسه همینجوری جعل میکنین
قز: ریخت تازیکانه ی گژ به معنی ابریشم.
( ( ز کتّان و ابریشم و موی قَز
قصب کرد و پرمایه دیبا و خَز. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 264. )

به الت خانم ها به زبان کرمانجی قز میگن
دختر
قِز در ترکی به معنای دختر است.
ریشه ی آن واژه ی کیژ یا کیچ در زبان پهلوی است.
در گویش ذرفولی وشوشتری قز به معنی ابریشم است . در گذشته از گیاهی بنام استبرق یا غلبلب که در جنوب کشور ایران از خوزستان تا بوشهر رشد میکند و بر روی دانه هایش الیافی چون پنبه دارد پارچه محکمی از نخ ریسیده این الیاف بافته می شده است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)

بپرس