پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٣٢)
گدار= معبر و گذرگاه در آب، پایاب، جای کم عمق رودخانه که می توان پهنای آن را بدون شنا کردن پیمود.
گدار= معبر و گذرگاه در آب، پایاب، جای کم عمق رودخانه که می توان پهنای آن را بدون شنا کردن پیمود.
کنه خایه یابو=آدم بسیار سمج ( گویش تهرانی )
کنایه از مغرور شدن یابو برداشتن کسی را؛ خود را قوی تر از آنچه هست پنداشتن. ( امثال و حکم ج 4 ص 2023 ) .
یابو برداشتن کسی را؛ خود را قوی تر از آنچه هست پنداشتن. ( امثال و حکم ج 4 ص 2023 ) . کنایه از مغرور شدن
خریداری کردن. [ خ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خریدن. ابتیاع کردن : و هرهفته به یکبار ایشان را بنزدیک خویش خواندی و خریداری کردی چون نفروختندی باز بزندان ف ...
خریداری کردن. [ خ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خریدن. ابتیاع کردن : و هرهفته به یکبار ایشان را بنزدیک خویش خواندی و خریداری کردی چون نفروختندی باز بزندان ف ...
خریداری
دیگری ، دومی
دیگری
دهنه ٔ جیبش را تار عنکبوت گرفته ؛ یعنی دیری است که نقدی در جیب ندارد. ( امثال و حکم دهخدا ) .
الماس نشان
گوهرنشان
نشان آفتاب در زمان محمدشاه قاجار نیز بوده است ، برای صحت و سقم مدعای اینجانب مراجعه شود به کتاب مسافرت به ایران نوشته آلکسی سالتیکوف ، ترجمه محسن صبا ...
معذور داشتن ، پوزش پذیرفتن ، بحل کردن
پوزش پذیرفتن ، بحل کردن
معذور داشتن
معذور داشتن
معذور داشتن
او چنین یافت که . . . . . . . . . . . . . . .
یافتن
یافتن
قابل دار
قابل دار
قابل دار
قابل بودن
قابل بودن
قابل بودن
قابل بودن
خوشفکری
کیاست
فراست
عزم و حزم
هوش و درایت
به ( نزد ) کسی رجوع کردن
کسی را به کمک ( خود ) طلبیدن
کسی را به کمک ( خود ) طلبیدن
کسی را به کمک ( خود ) طلبیدن
کسی را به کمک ( خود ) طلبیدن
حاضر بودن گاهی به معنی راضی بودن او باز حاضر نبود که به مدرسه برود
حاضر بودن گاهی به معنی راضی بودن او باز حاضر نبود که به مدرسه برود
گاهی به معنی راضی بودن او باز حاضر نبود که به مدرسه برود
گاهی به معنی راضی بودن او باز حاضر نبود که به مدرسه برود
اصابل ( ج اصطبل )
اصابل = ج اصطبل
ادا کردن
ادا کردن
اظهار تعجب
دگرانیدن
دگرانیدن