پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٤٤)
یغنعلی بقال/یخنعلی بقال . [ ی َ ن َ ب َق ْ قا ] ( اِ مرکب ) یقنعلی بقال . یغنلی بیگ بقال . تعبیری به تمسخر از خود یا دیگری به مردی ناچیز و بی سروپا: ...
یغنعلی بقال/یخنعلی بقال . [ ی َ ن َ ب َق ْ قا ] ( اِ مرکب ) یقنعلی بقال . یغنلی بیگ بقال . تعبیری به تمسخر از خود یا دیگری به مردی ناچیز و بی سروپا: ...
آفتاب زده
چرخ خوردن
چرخ خوردن
دل نگران. [ دِ ن ِ گ َ ] ( ص مرکب ) مضطرب پریشان حواس. که ترسد و نداند چون شود از نیک و بد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . چشم براه. منتظر. ( ناظم الاطباء ...
دل نگران. [ دِ ن ِ گ َ ] ( ص مرکب ) مضطرب پریشان حواس. که ترسد و نداند چون شود از نیک و بد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . چشم براه. منتظر. ( ناظم الاطباء ...
دل نگران. [ دِ ن ِ گ َ ] ( ص مرکب ) مضطرب پریشان حواس. که ترسد و نداند چون شود از نیک و بد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . چشم براه. منتظر. ( ناظم الاطباء ...
دل نگران. [ دِ ن ِ گ َ ] ( ص مرکب ) مضطرب پریشان حواس. که ترسد و نداند چون شود از نیک و بد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . چشم براه. منتظر. ( ناظم الاطباء ...
دل نگران. [ دِ ن ِ گ َ ] ( ص مرکب ) مضطرب پریشان حواس. که ترسد و نداند چون شود از نیک و بد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . چشم براه. منتظر. ( ناظم الاطباء ...
دل نگران. [ دِ ن ِ گ َ ] ( ص مرکب ) مضطرب پریشان حواس. که ترسد و نداند چون شود از نیک و بد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . چشم براه. منتظر. ( ناظم الاطباء ...
دل نگران. [ دِ ن ِ گ َ ] ( ص مرکب ) مضطرب پریشان حواس. که ترسد و نداند چون شود از نیک و بد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . چشم براه. منتظر. ( ناظم الاطباء ...
دل نگرانی. [ دِ ن ِ گ َ ] ( حامص مرکب ) حالت و کیفیت دل نگران : دلبر آسایش ما مصلحت وقت ندید ورنه از جانب ما دل نگرانی دانست. حافظ. || انتظار. || ا ...
دل نگرانی. [ دِ ن ِ گ َ ] ( حامص مرکب ) حالت و کیفیت دل نگران : دلبر آسایش ما مصلحت وقت ندید ورنه از جانب ما دل نگرانی دانست. حافظ. || انتظار. || ا ...
دل نگرانی. [ دِ ن ِ گ َ ] ( حامص مرکب ) حالت و کیفیت دل نگران : دلبر آسایش ما مصلحت وقت ندید ورنه از جانب ما دل نگرانی دانست. حافظ. || انتظار. || ا ...
دل نگرانی. [ دِ ن ِ گ َ ] ( حامص مرکب ) حالت و کیفیت دل نگران : دلبر آسایش ما مصلحت وقت ندید ورنه از جانب ما دل نگرانی دانست. حافظ. || انتظار. || ا ...
دل نگرانی. [ دِ ن ِ گ َ ] ( حامص مرکب ) حالت و کیفیت دل نگران : دلبر آسایش ما مصلحت وقت ندید ورنه از جانب ما دل نگرانی دانست. حافظ. || انتظار. || ا ...
دل نگرانی. [ دِ ن ِ گ َ ] ( حامص مرکب ) حالت و کیفیت دل نگران : دلبر آسایش ما مصلحت وقت ندید ورنه از جانب ما دل نگرانی دانست. حافظ. || انتظار. || ا ...
دل نگرانی. [ دِ ن ِ گ َ ] ( حامص مرکب ) حالت و کیفیت دل نگران : دلبر آسایش ما مصلحت وقت ندید ورنه از جانب ما دل نگرانی دانست. حافظ. || انتظار. || ا ...
دل نگرانی. [ دِ ن ِ گ َ ] ( حامص مرکب ) حالت و کیفیت دل نگران : دلبر آسایش ما مصلحت وقت ندید ورنه از جانب ما دل نگرانی دانست. حافظ. || انتظار. || ا ...
( آونگان ) آونگان. [ وَ ] ( ص مرکب ) در تداول عوام ، آونگ. دروا. معلق. آویخته. و فصیح آن آویزان باشد. بیت ذیل را در فرهنگها برای کلمه مثال می آورند : ...
( آونگان ) آونگان. [ وَ ] ( ص مرکب ) در تداول عوام ، آونگ. دروا. معلق. آویخته. و فصیح آن آویزان باشد. بیت ذیل را در فرهنگها برای کلمه مثال می آورند : ...
آونگ کردن ؛ آونگ بستن. آویختن : وظیفه تو رسید و نیافت راه ز در زهی کرم که ز روزن بکردیَش آونگ. مولوی.
آونگ شدن ؛ آویخته گشتن : جانی چو بدار هجرت آونگ شود صحرای جهان بر دل من تنگ شود. ؟
testify/express/show your gratitude for something
again and again
again and again
again and again
again and again
again and again
again and again
again and again
Farewell usage in literature
the whale - fishing=whaling
the whale - fishing
Whaling the whale - fishing
In a fortnight=in a fortnight time=in ( the course of ) one/a fortnight
lose your life=to die
used when saying that you definitely do not want to do something هیچ خوش/دوست ندارم که . . . . . . . . . . . . . . . . . .
have no ambition to do something=used when saying that you definitely do not want to do something
have no ambition to do something=used when saying that you definitely do not want to do something
have no ambition to do something=used when saying that you definitely do not want to do something
have no ambition to do something=used when saying that you definitely do not want to do something
have no ambition to do something=used when saying that you definitely do not want to do something
far more
far more
a lot more
fluctuate
answer/reply in the negative=[formal] to say ‘no’
answer/reply in the negative=[formal] to say ‘no’