پیشنهادهای masoudtn (٣٢٦)
پخش شدن مثل صدا
برداشتن
برداشتن در معانی فرعی تر
پیچیدن
همیشه
تا حدود ای
ماریا
اما در عین حال
برسی مرور
به
دنبال چیزی گشتن
کس رو با آغوش باز نپذیرفتن از کسی استقبال نکردن در معانی فرعی تر
پس به همین خاطر
یا این که
سرزنش کردن باز خواست کردن
hadn’t called نادیده گرفتن
باز خواست کردن سرزنش کردن در معانی فرعی تر این کلمه
واسه
ماهرانه
تمرکز به هم زدن
بغل دست
خاموش در بعضی جاها
این مورد
تمام
مدت
رو در رو
خو د تو جمع جور کن بچسب به خودت
بعضی جاها معنی تالار هم میده
فهمیدن
اول
به سراغ
با توجه به این که
منصرف شدن دست کشیدن
دست کشیدن
متوقف شدن
همه این مسائل همه این اتفاق ها
دل درد
به سمت
تعارف کردن غذا یا هرچیزی با دست به سمت کشی
سرزنش کردن
خوردن
مخ کسی رو خوردن با عصبانیت سرزنش کردن با پرخاشگری صحبت کردن یا به شوخی کله کسیو از عصبانیت کندن
بابت بخاطر
منتفی کردن کنسل کردن به هم زدن یک قرار
کنسل کردن
هیچ
اومدن
به آرامی نشستن
قرار گرفته