پیشنهادهای عبدالرضا (٤٦٠)
آقوش کلمه ای تورکی است که از دو جزو آو به معنی شکار و قوش به معنی پرنده گرفته شده وباهم به معنی پرنده شکاری است
بارمان کلمه ای تورکی است که از دوجزو بار یا همان وار به معنی داشتن و مان علامت بزرگی در تورکی تشکیل یافته است وبا هم به معنی مرد بسیار داراست که اسم ...
ایمور کلمه ای تورکی است که اسم یکی از طوایف 24 گانه اغوز هاست دیوان الغات تورک و لغتنامه شاهمرسی
ایلغار کلمه ای تورکی است که به معنی حمله شدید و ناگهانی است در لغتنامه های دهخدا معین شاهمرسی تورکی قید شده است
کلمه ای تورکی است که از دو جزئ سور به معنی کشیدن و سات به معنی فروختن گرفته شده و تحت اللفظی می شود ببر و بفروش و در معنای تدارکات اردو و قشون استعما ...
آذوقه کلمه ای تورکی است که در اصل به صورت آزق بوده و به معنی توشه است دیوان الغات تورک در دهخدا و لغت نامه شاهمرسی نیز تورکی قید شده است
ارابه کلمه ای تورکی است که به معنی گاری می باشد لغتنامه شاهمرسی
اخته کلمه ای تورکی است که از فعل اختلمق به معنی پیچاندن بیضه گرفته شده است
گل کلمه ای تورکی است که از فعل گولمق به معنی خندیدن گرفته شده ریشه آن گول بوده و به صورت گل وارد فارسی شده است از آنجا که باز شدن گل شبیه خندیدن است ...
ساج کلمه ای تورکی است و به معنی صفحه ای چدنی گرد گوژ است که بر روی آن نان می پزند و بدان ساج چورگی گویند دیوان الغات تورک
ناک کلمه ای تورکی است که به تمساح می گویند دیوان الغات تورک
نوکر کلمه ای تورکی است که به معنی خدمه می باشد لغتنامه شاهمرسی
کرنش کلمه ای تورکی است به معنی تعظیم در لغتنامه های دهخدا معین شاهمرسی و دانشنامه فارسی تورکی قید شده است در اصل حالت رمه در هنگام گرماست که سر به زی ...
یاوه کلمه ای تورکی است که در اصل یاوا بوده و به معنی زشت و ناپسند است لغتنامه شاهمرسی لغاتی مثل یاوالاماق یعنی بدحال شدن نیز از همین ریشه می باشد
یواش کلمه ای تورکی است و در اصل به صورت یاواش بوده و به معنی آهسته است در لغتنامه های دهخدا معین شاهمرسی وفرهنگ فارسی تورکی قید شده است
یاری کلمه ای تورکی است که از فعل یاراماق به معنی سود بردن نفع بردن گرفته شده یارا ریشه ان بوده وبه شکل یاری و به معنی نفع رساندن و کمک کردن وارد فارس ...
شنگول کلمه ای تورکی است که از دو جزو شن به معنی شادی و گول یعنی خندیدن تشکیل یافته و با هم یعنی شاد و خندان و عینا و به همین معنی وارد فارسی شده است ...
گلایه کلمه ای تورکی است که از گیلیمق به معنی شکوه کردن گرفته شده است ریشه ان نیز گیلی بوده که وقتی ه اسم ساز تورکی می اید گیلیه می شود که به صورت گلا ...
قبچاق کلمه ای تورکی است که در اصل ایکی پیچاق به معنی دو چاقو بوده که بدلیل پرچم انهاست که دو چاقو در کنار هم است و به مرور ایکی پیچاق به کیپجاق وقیپج ...
خاویار کلمه ای تورکی است که از دو حز خایا و وار ترکیب یافته است خایا به معنی تخم که به صورت خایه وارد فارسی شده است و وار به معنی هست که با هم به صور ...
یال کلمه ای تورکی است که در اصل یلغ بوده و به موی گردن حیوانات گویند دیوان الغات تورک و لغتنامه شاهمرسی
یقلاوی کلمه ای تورکی است که در اصل یاغلاوی بوده و ظرف مسی دسته داری است که در آن غذا سرخ می کنند و همچنین سربازها درآن غدا می ریزند لغتنامه شاهمرسی
مرده متحرک از لغت تورکی زانبی به معنی جیرجیرک گرفته شده است zanbi دیوان الغات تورک
کوزه کلمه ای تورکی است و در اصل کوزج می باشد دیوان الغات تورک
کلید کلمه ای تورکی است که در اصل به صورت کیریت می باشد دیوان الغات تورک
کپک کلمه ای تورکی است که در دیوان الغات تورک به صورت کبک و به دو معنی سبوس و نیز شوره سر قید شده در فارسی به معنی قارچهای سطحی بر روی مواد غذایی ماند ...
ایرتیش کلمه ای تورکی است به معنی مسابقه بده دیوان الغات تورک
نگه داشتن از لغت تورکی قاپماق به معنی با دست چیزی را به زور گرفتن و نگه داشتن امده و قاپ یا کاپ ریشه آن می باشد kap qap
قاب کلمه ای تورکی است که به معنی ظرف می باشد در دیوان الغات تورک شاهمرسی معین و دهخدا تورکی گفته شده است
جانور کلمه ای تورکی است که در اصل جاناوار می باشد که از دو جزو جان به معنی حیات و وار به معنی داشتن تشکیل یافته و باهم به معنی حیوان می باشد که در تو ...
قوچ کلمه ای تورکی است که به گوسفند نر شاخدار گویند در لغتنامه های دیوان الغات تورک شاهمرسی معین دهخدا تورکی قید شده اسست
ساغر کلمه ای تورکی است که از فعل ساغماق به معنی دوشیدن گرفته شده ریشه ان ساغ بوده وقتی پسوند ار بدان اضافه می شود به شکل ساغر و به معنی دوشنده در امد ...
الک کلمه ای تورکی است که از المک به معنی رد کردن ارد و مانند انها از سوراخهای ریز و گرفتن اجسام درشتر گرفته شده که ریشه ان اله بوده وقتی پسوند اک بدا ...
مرده متحرک از لغت تورکی زانبی به معنی جیرجیرک گرفته شده است دیوان الغات تورک zanbi
آغل کلمه ای تورکی است که به معنی شبگاه جهارپایان است دیوان الغات تورک
اغوز کلمه ای تورکی است که به معنی دهان و نیز اول و ابتدای هر چیز است از آنجا که آغوز اولین شیری است که بچه چهارپایان می خورند بدان آغوز یعنی اولین شی ...
اغر کلمه ای تورکی است که به معنی وقت می باشد دیوان الغات تورک
استین کلمه ای تورکی است که از استین به معنی زیرین گرفته شده است دیوان الغات تورک در اصطلاح به قسمتی از لباس می گویند که از شانه تا مچ دست می باشد و م ...
هوش کلمه ای تورکی است که در اصل اوس به معنی عقل می باشد دیوان الغات تورک
آغاجاری کلمه ای تورکی است که در اصل آغاجر بوده و از دو جزو آغاج به معنی درخت و ار به معنی مرد وقهرمان تشکیل یافته که با هم به معنی آدم جنگلی است و در ...
کرشمه کلمه ای تورکی است که در اصل قیریشما می باشد و از فعل قیریشماق به معنی چین دار شدن گرفته شده ریشه آن قیریش می باشد که با اضافه شدن پسوند ما به ش ...
قرشمال کلمه ای تورکی است که در اصل قیریشمال می باشد از دو جزو قیریش به معنی چروکیدن و چیندار شدن ومال به معنی جنس تشکیل یافته و با هم یعنی جنس ناصاف ...
آرخالق کلمه ای تورکی است که از دو جزو آرخا به معنی پشت و پسوند لق تشکیل یافته و با هم به معنی لباسی است که از پشت بسته و از جلو باز می باشد و دگمه هم ...
سوغات کلمه ای تورکی است که در اصل سوقت بوده از دو جزو سو به معنی دوست داشتن از فعل سومق و قت به معنی آوردن از فعل گتیرمق تشکیل یافته و با هم به معنی ...
ارمغان کلمه ای تورکی است که در اصل آرماغان می باشد دیوان الغات تورک
اوراقی کلمه ای تورکی است که از اوبراق به معنی فرسوده و کهنه گرفته شده و به صورت اوراق وارد فارسی شده است دیوان الغات تورک
تاجیک کلمه ای تورکی است که از دو چزو تات به معنی یکجانشین و جیک علامت تصغیر تورکی تشکیل یافته و باهم به معنی یکجانشین کوچک است از انجا که در تورکیستا ...
باسلق کلمه ای تورکی است که از فعل باسماق به معنی فشردن گرفته شده ریشه آن باس بوده و وقتی پسوند لق بذان اضافه می شود به شکل باسلق وبه معنی فشرده شده د ...
باجناق کلمه ای تورکی است که به معنی دو مرد هست که با دو خواهر ازدواج کرده اند
ته کلمه ای تورکی می باشد که در اصل تک بوده و به معنی نمد زیر زین اسب می باشد لغتنامه شاهمرسی در دیوان الغات تورک به صورت تب و به معنی ته می باشد