پیشنهادهای ژاسپ (٣,٧٨٩)
فرومیراندن
فرومیراندن
فروهِشتگی
فَروهیدن= ترک کردن
فَریوَردن = راست شدن و درست شدن
فزه
هسته انگور
فغیاز
ناکجا آباد
هر جایی می تواند باشد
فَلانه = نره ، آلت جنسی
فلاوه
فنانیدن
اوینیستن / اوینیدن = انتقاد کردن
می توان از شکل پارسی این واژه "یوخه" استفاده کرد.
رندیدن
آموختن
شناریدن / شنازیدن / شناویدن = شنا کردن
مشورت کردن
در زبان ایتالیایی می گویند basta
ایوجیدن/ ایوزیدن = متحد کردن ، ایویدن ، ایوه کردن
ایوجیدن/ ایوزیدن = متحد کردن ، ایویدن ، ایوه کردن
ویوزیدن = عمل زدایی کردن ، کاری انجام شده را به حالت قبل در آوردن ، معکوس کردن ، خنثی کردن
آشِنودن = فهمیدن ، درک کردن
اُزواردن = فهمیدن
وَغَشتن = آشکار کردن ، شناساندن
پیخستن = تضعیف کردن
پیچ دار کردن ، پیچاندن ، تافتن
چشمک زدن ، سوسو زدن
تافتن
یوغیدن ، جفت کردن
ترنگیدن
نوفیدن
سورمیدن
اعلام کردن ، شیپور شدن
آیوزیدن = رنجیدن ، به دردسر افتادن
چیره شدن ، پیروز شدن
پیروز شدن
زمیدن = چیره شدن ، برتری یافتن
تسیویدن = لرزیدن
تشنه شدن ، احساس عطش
نُوُشتن
تَوَشتن = سفر کردن ، طی کردن ، پیمودن ، نوردیدن
انتقال دادن ، فرستاددن
جزیدن ، ترادیسیدن
جزیدن ، میدن ، تغییر شکل دادن ، وردیدن
تلاندن ، له کردن ، پیخستن
له کردن
پهرماهیدن = پرماسیدن ، لمس کردن
شنکنجه کردن