پیشنهادهای ژاسپ (٢,٥٤٩)
هامه ( پارسی است )
برابر پارسی برای عمومی
بابر پارسی برای جامعه شناسی هازمان = اجتماع هازمانی = اجتماعی
هازه شناسی
یوسیدن
یوسیدن
هیاکیدن
خَلَند
غُندش
پزام = بالغ پزامش = بلوغ از کار واژه ی پزاندن و پختن.
پَزام = بالغ پزامش = بلوغ از کار واژه ی پزاندن و پختن.
پزام = بالغ پزامش = بلوغ از کار واژه ی پزاندن و پختن.
پزام = بالغ پزامش = بلوغ از کار واژه ی پزاندن و پختن.
زُردشناسی
زُرد شناسی
heritage = برمانده به جای میراث hereditary = برمانیدگی به جای موروثی inheritance = بر مانش
standardization = پِیسنجاندن ( اقتصاد ) Standard = پِیسنجه
تباهش ( علوم اعصاب ) تباهیدن
تکوند گرایی ( هازه شناسی )
تخشانش ( اقتصاد رفتاری = کدیوگری رفتاری ) تخشانیدن
نِتارش ( اقتصاد رفتاری )
عجیب است که برابر های زیادی برا این واژه نوشته نشده. بیایید این واژگان زیبا را از فراموشی در بیاوریم: به طور کلی Anesthesia به معنی هشیاری نیست بکل ...
آسیدن = بالا آمدن ، طلوع و بر دمیدن خورشید بررستن = بالا آمدن بردمیدن = طلوع کردن
زَنانیدن : به معنی زندگی تازه بخشیدن زنانش
از معانی دیگر آن : بار ، دفعه ، زمان
ربوخه = یوخه برابر پارسی برای ارضاء
پِنته / پِنده
یا می توان کارواژه مرکب ساخت مثل هم چخشی کردن مانند هم اندیشی کردن
آسیمگی ( روانشناسی ) برابر پارسی اضطراب
تنیدگی ( روانشناسی ) فشار روانی تنش برابر Tension است.
اِیدرنیگی ( روانشناسی ) ، وضعیت ذهنی بودن در اینجا و اکنون. ایدر دو معنی دارد = 1 - اینجا ، 2 - اکنون ایدرینگی ( Here and Now ) به حالتی اطلاق م ...
اِیدرنیگی ( روانشناسی ) ، وضعیت ذهنی بودن در اینجا و اکنون. ایدر دو معنی دارد = 1 - اینجا ، 2 - اکنون ایدرینگی ( Here and Now ) به حالتی اطلاق م ...
خوشمزگی به بیان دقیق تر بیشتر یک مزه ( Taste ) است تا طعم ( Flavor ) برابر کهن برای آن در فارسی = بسیم. [ ب َ ] ( اِ ) به زبان زند و پازند خوش مزه ...
فِن برابر MEME ( روانشناسی ) ، میم در آغار به معنی " ژن فرهنگی" بود. چیزی برابر با ژن زیستی در فرهنگ که توانایی تکثیر و رونوشت از خود را دارد . با ...
فِن ( روانشناسی ) ، در آغار به معنی " ژن فرهنگی" بود. چیزی برابر با ژن زیستی در فرهنگ که توانایی تکثیر و رونوشت از خود را دارد . با ورود به شبکه ها ...
برابر پارسی آن فروداشت : ( فُ ) در خنیاشناسی ( موسیقی شناسی ) ، فروگذاشت و پایان یک آهنگ .
برابر پارسی برای "تعریف"
باید واژه ای باشد که فقط به این چم و کاربست به کار رود. بهترین واژه "هِدارش" است که می توان از کنار آن نو واژه های بسیاری افزود.
قطعا پیشنهاد قدیمیه "دویچمگوییک" به دلایل آشکار نم تواند فراگیر شود. پیشنهاد من استفاده از کارواژه قدیمی "چَخیدن" یا "چغیدن" به چم "حرف زدن، دم زدن ...
خوکیدن ، خوکانیدن ، خوک ، خوی ، خوییدن ، خوگیری = از ریشه خُلق و خوی یک فعل اسمی سببی کهن به معنی "عادت دادن" است.
اموشیوژنز هیجان زایی ( در روانشناسی ) ، فرآیند شکل گیری و ایجاد هیجان در انسان.
پرهون پیچ
پرهون پیچ
اورینگی اور ( ابر در اوستان ) پسوند شباهت ین و پسوند گی = برابر واژه ی Nuance که آن هم از سایه روشنی که در رنگ های ابر ها بر اثر نور خورشید ایجاد می ...
اندش = اندیش = اندیشه در شاهنامه به یک معنا به کار رفته
اور ( ابر در اوستان ) ین گی = برابر واژه ی Nuance که آن هم از سایه روشنی که در رنگ های ابر ها بر اثر نور خورشید ایجاد می شود ریشه گرفته است. هرچند بر ...
روانشناسی پسندار ، والانس با تلفظ آنگلوفونی به صورت وِیلِنس ، در برابر انگیختار ( Arousal ) دو محور اصلی از ویژگی های عاطفه ( Affect ) هستندکه پسندا ...
بوشهری : بادکنک
خیار چنبل ، به ویژه اگر دراز ، و ناصاف و پیچ در پیچ رشد کرده باشد.