پیشنهادهای ژاسپ (٢,٥٤٩)
چرا خیلی از گیاهان به مُشک ختم می شوند؟ مانند بیدمشک ، تمشک ، نمشک ، فرنجمُشک ، پلنگمُشک؟؟؟
ولی در کل انگلیسی زبون زیباییه ، نباید بر این زبان خرده گرفت ، این زبان تاریخ خودشو دارد ، کاش علامه ی دهر "بهزاد جان رضایی" یه کم تاریخش رو می خوندن ...
سوارگان
سنب و سنبک نیر به قایق اطلاق می شده است. ولی سنبک کوچکتر است.
سماری اسپاش پیما
اجاردن
در فارسی واژه ی کهن "دون" به معنی زمان را دشته ایم. مانند واژه ی ایدون به چمار "این زمان " و واژه ی "آندون" به چمار "آن زمان". خود اصطلاح اکیوت و کرو ...
در فارسی واژه ی کهن "دون" به معنی زمان را دشته ایم. مانند واژه ی ایدون به چمار "این زمان " و واژه ی "آندون" به چمار "آن زمان". خود اصطلاح اکیوت و کرو ...
در فارسی واژه ی کهن "دون" به معنی زمان را دشته ایم. مانند واژه ی ایدون به چمار "این زمان " و واژه ی "آندون" به چمار "آن زمان". خود اصطلاح اکیوت و کرو ...
در فارسی واژه ی کهن "دون" به معنی زمان را دشته ایم. مانند واژه ی ایدون به چمار "این زمان " و واژه ی "آندون" به چمار "آن زمان". خود اصطلاح اکیوت و کرو ...
در اقتصاد به جای آن می توان از "پایندانه" که پارسی و نوشتن آن در متن چشم نواز تر است استفاده کرد.
اجاره دادن خانه
خشکی سالاری در برابر زَوسالاری = Thalassocracy
واژه ی " آوَخ " نیز به معنی بهر و بهره به کار می رفته است .
مرزانه ، راهانه
جمع = بیشال ، رَمَن
ریتم = رون ریتمیک = روه مند
تمامیت = گِشتی ، گِشتال , - - - - - - > گشتالت @_@
میوش ، میوانش = تحرک ، تحریک گیختن ، گیزش = حرکت ، تحریک
فراندازش
کرانیدگی ، کرانش ، ویمَندش
مطلق = اَوَند
کلمه ی english در اصل آلمانی و به معنی قلاب ماهی گیری است.
فراخه : به معنی راست شدن موی بدن به صورت یک موج
بوختن
باژرنگ
کارواژه ی آستانیدن برابر آن است.
تلفته
برهنه و بُرا = رک و بی پرده
از ریشه ی چاپ به چم سریع. چاب اُک = چابک Chop Chop = چابک باش! چابک باش!
اِسا پِسا کردن
چنگار شناسی
چنگارشناسی
ایده = مانژه
بیماری های تراگیر جنسی
آمیزشی : وابسته به پیوند آمیزشی زن و مرد
بیمار های زَهرَوی : وابسته به پیوند آمیزشی زن و مرد
بالست ، بالستار
برنمود
زوارش
معین و مقرر کردن
زایگان
زایگان
Criteria = برسنجگان Criterion = برسنجه برابر های پارسی برای ملاک
Criteria = برسنجگان Criterion = برسنجه
Criteria = برسنجگان Criterion = برسنجه
یارش / یارییه
یارش / یارییه
هامه ( پارسی است )
هامه