پیشنهادهای ژاسپ (٢,٤٩٣)
پیچیده بازو = دارای بازو های قوی و ماهیچه ای
پیان = عصب
پهنانه : نوعی از میمون بواسطه آنکه رویش پهن است. ( انجمن آرا ) . بهنانه. ( برهان ) : اگر ابروش چین آرد سزد گر روی من بیند که رخسارم پر از چینست چون ر ...
عُذر = پوزنج
در هر زبانی واکه ها معنا را دگرگون میکنند! این حرف اصلا نداشتن آن را توجیه نمی کند! این خط واقعا مناسب برای فارسی نیست! اما چون یه عده نگرانند پیوندش ...
پنگی. [ پ ِ ] ( اِ ) فنجانی است که مقدار قسمت آب را مشخص کند. ( حاشیه منتهی الارب در کلمه سمادیر ) ( منتهی الارب )
تورم = پندام
در فارسی " پُند " = برآمدگی روی شاخه درخت که مبدل به جوانه شود و آن را برای پیوند می برند .
نصف = دویوده
خمس = پنجیوده پسوند یوده را زنده کنیم!
ربع= چهار یوده پسوند یوده را زنده کنیم!
ثلث = سه یوده پسوند یوده را زنده کنیم!
توکل = پَناوِه
مُنشی = پِناغ
پَناد شناسی
دهنا = ده نا = مقدارِ دادن ( آب ، شیر و. . . ) ، واحد دادن
پَلیدن = دزدکی رفتن ، دزدکی وارد شدن
تابلو = پَلمِه
کُلیه ( اندام ) = پُلک / وَک
پشوریدن. [ پ ُ دَ ] ( مص ) نفرین کردن. لعن کردن.
پِشک انداختن
مطالبه گری = خواهانی
پُرسایی = پرسندگی
خاهان
یریز = یک ریز ، مُدام ، یکسر ، پشت سر هم
خازیدن = ذخیره کردن ، انبار کردن همریشه با خزانه و خازن
پَجُردار = مراقبت
پژخیزیدن / پچخیزیدن = غلتیدن
مربع = پِچاز
ژُبون = ربا
صافی = پالاوَن / پالا
در فارسی: پالاری. ( ص نسبی ، اِ مرکب ) شه تیر و ستون بزرگ. ( آنندراج ) .
پاساد
پارفت
پاچالدار
پانیدن = پائیدن
پانا =اسم فاعل از فعل "پانیدن" به معنی ثابت ، ایستا
پاورَنجَن / پاآورنجن
فرد و زوج ، یک یا دو تاک و توکی از آنها مانده = یک یا دوتا مانده ، اندکی از آنها پیدا می شود.
تملک = جاسونِش جاسونتن / جاسوندن = در تملک داشتن ؛ صاحب بودن
تایه سازی ، تایاندن
ترومیدن = وَرزیدن ترومیده = ورزیده
دِی پَس = تصویر
پُشت دادن
آزاد شدن = رستن / رهیدن / شُفُردن
شولیدن = مردد شدن ، تردید داشتن
شولیدن = مردد شدن ، تردید داشتن
پاره کردن = کژاریدن / فتریدن / فتردن / فتاریدن / فتالیدن
نِستن = خواستن کوتاه شده ی کیمونِستن
غصب = مَجیدن / وامجیدن