پیشنهادهای ژاسپ (٢,١٧٦)
جَلوَند
جَلهی = به معنی جنین باشد از هر جانداری
جَماش = قرار ملاقات پنهانی
فروبستن
جیناک
جَیوَد = راست و درست
چاژه / چاژ = بیهورده ، باطل ، بی معنی
سنب و سنبک نیر به قایق اطلاق می شده است. ولی سنبک کوچکتر است. تراده = قایق
چرخگاه
چَزِهین= داخلی
چُستن / بیلفختن
چَسم = اراده و خواست
چشش
چفتن
چَکرِه
چَماچُم = موی پیشانی Fringe
چمک = قوت و قدرت
چَمَر
چَندا
چوسش ، چوسیدن
چَهانی
چَهَنده
چَهیدن
چیانیدن
چینا = جمع کننده ، چیننده
چنائیدن = فراهم آوردن ، جمع کردن # ( فرهنگ نفیسی )
چینوار
خاوَندی
خَبانیدن= پایمال کردن
خَبوِه
خَبوِگی / تُرسی / تُرسین
خُجاوی
خُدَک
خِدیِه
خرانبار = آمیزش چند نفره
خرگر
خَزده
خَسَر = آب منجمد شده دریا بخاطر سرمای هوا ، یخ آب شور
خُسک
خسوردن
خسیدن = کهنه شدن و پیر شدن هم معنی می دهد
خشیج
خشیش
جناب سابقی ، سپاس حتما به پیشنهادتان عمل میکنم. این کتاب را من برای همان کار گرفتم ، البته متوجه چند ایراد شدم ولی در کل گنجینه ی خوبی ار کارواژه ها ...
خَکیدن = پایمال کردن ، زیر پا مالیدن
ورود = خَل
خَلاش
خُلوِه = بدنام و رسوا
خُلوِه = بدنام و رسوا
خَلیس