پیشنهاد‌های صمد توحیدی(شهرام) (٢,٣٧٠)

بازدید
٢,٣٣٥
تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کار بپردازند. روی آورند. دست به کار شوند. انجام دهند. درست نمایند. درست کنند. در دست گیرند. پای کار بیایند. به کاپردازی. روی آوری. دست به کاری. ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشو زرتشت:ایشان زرتشت ( به جای حضرت زرتشت ) .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

هان وهان تهران. ای پایتخت ایران. ای سر فرازی ایران زمین. به تو ارج و مرج ایران زمین روشن است . تو و فرزندانت که باغ نو نو آوری اند. رازی را باش ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابزارهء زندگی ببین از کم وبیش. ننگر که تو را چه می رسد از پس وپیش. یزدان تو را بسنده ، بس، از پس وپیش. هرگز ننمایی خویشتن را دل ریش. شهرام ص.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گفتند که ما هی شاعری می دانیم. تا ما ز روند شاعری درمانیم. ما شعر بگوییم دیگران می خوانند این هم زروند شاعری می خوانیم. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر چند که باشیم و جهان خواهد بود. گویی که نباشیم و جهان نیست نمود. جز آنکه ز پیوند رهایی یابیم. آنجا که زیان نیست دگر باشد سود. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آلاله و آلاله و آلاله شوید. با لاله وبالاله و با لاله شوید. تا آنکه سبوی می نابی گردید. از هر چه مگر ناب بود پاله شوید. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گل را بنگر به کوی مهر روی نهاد. آیینهء دلبری به هر کوی نهاد. در کوی بهار آرمانشهر ببین . بلبل به ترانه رو به هر سوی نهاد. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چا ر است شوی پیایند سینایی. ۱_چار زبان دیباچهء دانایی. ۲_آزمون تا خویش را آ مایی. ۳_روز جوانی است و خود آرایی. ۴_سرمایه تا که خود راشایی. ص شهر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این چرخ روند خویش را پیموده است. ور نی ز روند خویشتن بیهوده است. هم با هم وهم بی هم روندی داریم. هر هست روند خویش را می بوده است. شهرام. ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راه است وروند است و نماد است وبلند است. رمز است و نماد است و نمود است وپسند است. زیر و زبر است نیز تازه است وبلند است . اوج است وفرود است وکمین اس ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنگر که زمان چو برق وباد می گذرد. چون گفت و شنود هر چه باد می گذرد. گویند بجاست زندگی بادا باد. با آنکه به راه ورسم باد می گذرد. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هرگز به تباهی وار زمان را نسپر. پروندهء بیهودن با خویش نبر. آیینهء زندگی درنگی دارد. بر باد مکن سرمایه را دود نخر. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آنجا که سیاسیون شماری دارند. در راه و روند زندگی دشوارند. در کشمکش و تکاپوی تاریخند. خود را چه گزینهء بشر پندارند. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در راه و روند زندگی بس دیدم. هم دیدم و هم خواندم و هم بشنیدم. دیدم که شکست آنچه را بوددروغ. پیروزی راستین را ، اینچنین بگزیدم. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاهی که گرفتار رهایی هستی. گاهی به رهایی ها گرفتارستی. پیوند میان این دو را راهی هست. آسان و یا سخت بیابی دستی. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گاه جوانی پند خنده است تو را. زیرا دل شاد و سر زنده است تورا. روزی که جوانی ز کفت بربایند. گویی به خدای خود که بنده است تو را. شهرام. ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گویند پیامبران ظهوری دارند. بر راه شما و ما عبوری دارند. تا ما ز بتان وز گناهان گذریم. با ما ز فرا خرد شعوری دارند. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماند به بهاری که در آن سنبل نیست. ماندبه چو باغی که در آن گل نیست. ماند به چو گلزار که اش بلبل نیست. ماندبه چه، میخانه که در آن مُل نیست. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک چند به کار آرمانی بودیم. یک چند به فکر جاودانی بودیم. انگار نه انگار که ماییم مردم. گویی که برای رایگانی بودیم. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر فرد به آنچه می کند زنده بود. چو نیک و چو بد به کوی آینده بود. تا بد بودش رو به تباهی آرد. ور نیک بود روند پاینده کند. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینک به ترانه های خود می نازم. راهی به دیار مهرشان می سازم. چون گل به گلزار و به دشت و به دمن. تا آنکه روند نو تری آغازم. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ای کاش که بودم شاعری مانندت. نقاش بگردم نیز و هم دانندت. آن کن به امیدو به تلاش وز کوشش. تا آنکه بیابیم که چون خوانندت. ص شهرام.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پر واز نموده ام بسی از چپ و راست. در چار نمود فراز و زیر و کم و کاست. هر جای خودم مرکز این دایره ام. مر کز نیم و آنچه ببینی ز نگاست. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این نوبت زندگی بسی دیر شود. پیروز نما نگو که دلگیر شود. هر گز چو که جاودان به پایان نرسد. هر چند که تن جوان و یا پیر شود. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باید ز ازل تا به ابد سیر کنیم. وین راه به پای خویش در دیر کنیم. ز آغاز و ز پایان این کتاب بر جاهست. وز این نگرش هم نیت خیر کنیم. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گر امیدی بود بود در دل. مهر یزدانش آشکار کند. دانه با آب باور گردد. چون کسی آرمان به کار کند. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پای پاییز مهر و آبان است. آذر آید زندگی افروز. تا فرستی پیامکی از دور. می رسد آن بهار گل اندوز. می رسد آتش بیار معرکه ها. می رسد آن بهار خود پیر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گویند که آب زندگی هست روان. وآن کالبدین جاویدگر داند جان. آن آب همان آب روان می باشد. هر هست از زین آب شود جاویدان. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا بی خبر از خویشی. با صد غم دل بیشی. ور بی خبر از غیری. در کار کم و بیشی. ص شهرام.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقاش بکوش نقاشی خوب کنی. بر کاغذ و بر پارچه و چوب کنی. آنگاه به دست باش که برتر گردد. با رنگ و قلم و یا که زرکوب کنی. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گل را بنگر شدست پیغمبر عشق. یک چیز نبود بهتر در محضر عشق. کوته سخن آنکه عشق پیغمبر ماست. در نزد خود و خلق وخدا رهبر عشق. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از دانش و فرزانش و آیین وز راز . هر یک به فرجام به چونان آغاز. بر آنچه که دارند نمایند آواز. تا اینکه کدام فتد چو افشای راز. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آنانکه قلندر ند قلندر گردند. آنانکه دلاورند دلاور گردند. آنانکه پیامبرند پیامبر گردند. مانند پدر و یا چو مادر گردند. ص شهرام.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گل را بنگر چگونه شد دلبر عشق. عشق است به دل که دل شده است سرور عشق. ای سرو به بوستان گرامی هستی. با گل که گشته است خود دفتر عشق. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اندیشهء من دانش و هم توشم باد. نی چون دگری خود بار بر دوشم باد. او می بزند که خود فراموش کند. من می نزنم خودم فراموشم باد. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از دانشوری آرایش خود باید. بافلسفه ات فرزانش خود آید. آیین که دستور روندت باشد. وز راز وری ویرایش خود شاید. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باید همه جا شهرام دانند مرا. باید همه جا شهرام خوانند مرا. از ما چو که نامی و نشانی باشد. باید به قلم شهرام رانند مرا. ص شهرام.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مردم بنگر چگونه آزاد بود. کشور بنگر چگونه آباد بود. از نسل ونیا تلاشها دربایست. تا در دل تو غم نبود شاد بود. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنگر تو به واژه ها به چون آجیل است. مرد و زن زندگی که گیو وگیل است. آجیل خودت اندر دهانت باید. آجیل اگر هم بودت با ایل است. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گهگاه که ما ترانه ای می خوانیم. وآن را بر خود فسانه ای می دانیم. نسل از پی نسل بسی بخوانند آن را. ما بوده ودر چکامه ای می مانیم. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گویند خدا که هستومند می باشد. هستی جهان کو استومند می باشد. هر چیز نبود نیستومند شناس. اندیشه بسی آبرومند می باشد. ص شهرام

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنگر توجوانی را که بازیت دهد. پیری که پشیمانی ز ماضیت دهد. بنگر که میانگین روندت باشد. اینسان زمانه تاخت وتازیت دهد. شهرام. ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چون باد به سوی سیستان باید رفت. ور نی به جهان باستان باید رفت. امروز اگر گشایشی می بایست. در کوچه و کوی راستان باید رفت. ص شهرام.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باشی چو جوان جویای نام می باشی. چون پیر شوی گذاشت وام می باشی. زآغاز به پایان روندی دارد. همواره در اندیشهء جام می باشی. ص شهرام

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک روز نمودیم عربی دان هستیم. وز دغدغهء انگلیسی هم رستیم. در آلمانی و در یونانی راهی هست. بر دغدغه و دلهره ها پا بستیم. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنگر به طبیعت هیچ پهنایش نیست. بر مرگ نگر که هیچ معنایش نیست. بنگر تو به زندگی که جاویدان است. هر چیز بود مگر که رعنایش نیست. ص شهرام.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینک که زبان توتم وهم تابوی ماست. چون روزبه و ریحان و چون زاخوی ماست. در حوزه ودانشگاه و نزد دگران. چون رازی و افلاطون و لایوتزوی ماست. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کار وبار من به آرمان خود بنگر . چنانکه به کار وبارت به آرمان خود نگرند. * این بیت را ۱۳۹۵/۱۲/۱۶ گفته ام. شهرام.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنگر که دگر زاهد زیبا نشوی. بیهوده پی اطلس و دیبا نشوی. باید که به آرمان خود نیک رسی. باید که روند را فریبا نشوی. ص شهرام