پیشنهادهای صمد توحیدی(شهرام) (٢,٨٤٥)
دگرکِ برخوردی ایستان:متغیر تصادفی مستقل.
" پخش فرا هندسی ":توزیع فوق هندسی.
" توصیف ":نشانِش. توصیف منطقی:" نشانِش اندیشی. " وصف نشان.
" دستور مَکِنای گاوس ":قانون مغناطیسی گاوس. قانون را فارسی دانند. مغناطیس هم خوانشی از مَکَندِگی و فارسی است.
" دستور گاوس ":قانون گوس.
" پیایندِ نما. پیایند نما ":تابع علامت.
" پیایندهای سِوارایی . سِوارا. سِوار". توابع مثلثاتی.
" نمایهء پیایند های شماریک ":فهرست توابع ریاضی.
" پیایندهای شماری ":توابع ریاضی. /هر چند که واژهء ریاضی زودتر هم آوردیم که ریز شدن و ریزه شدن است و فارسی است. /
تابع:" پیایند ". تابع ۱:" پیایند ۱ "
" هندسهء راه. هندسهءراهی. هندسهءراهش. هندسهء راهشی. ":هندسهءترسیمی.
" هندسهء کاوی . کاوش. کاوَک. کاوِید. هندسهء کاوش. هندسهء کاوک. هندسهء کاوید . "
" شناسگر . شناسگری. ":احراز هویت.
" گذشته ":سابق. " سابقه ":پیشینه. " سبقت ": پیشی.
" پیشین پیش ":اسبق.
مشاهده: " تماشا ".
هِنس. هنسه. اندازه=هندسه
" کابِکاب ":مکعبِ مکعب.
" کاب ":مکعب. " کابچار ":مکعب مربع. کاب چار. " کابچهار " :مکعب مستطیل . کاب چهار. چهار کاب. چارکاب.
" هَمباز ":موازی.
سِوار پهلو ساب:مثلث متساوی الاضلاع. هر چند می گویند متساوی الاضلاع به هم سابیدن از لا و کش است.
" هَمقَلَمِه":متساوی الساقین.
" ریختَککار ( ریختَک کار ) :کاریکاتوریست. ریختکگرا ( ریختکگرایی . ریختکگروی )
" چهاروار " :مستطیل. " مربع ":چاروار. " مستطیل ":چهاروار. مربع مستطیل: "چارِچهاروار. چارچهار. " مستطیل مربع:" چهارِچاروار. چهارچار. " چاروارِچهارو ...
" مربع ":چاروار
" سِوار ":مثلث.
" بی تو =هیچگِز ".
" زنخمند. زنخه. ":ذوزنقه.
" سَبکی. سَبکِشی ":فانتزی.
" پندارشی. گفتارشی. کردارشی. رفتارشی. آمیزشی ( بادیگران ) . خوابشی. بیدارشی. نگاهشی. تنشی. کالبدشی. برخوردشی. دیدشی ":فانتزی
رویایی. رویاآیی. رویا رویی. رویاگری. :فانتزی.
" رویامان . رویا وارانه. رویا گرانه. رویانگرانه. رویا ورانه. رویا نمایانه. فریبایه. فریبش. فریبشی. رویایین. رویایی. رویامند. رویامندانه. ": گمانایی " ...
" رویاییِ رویایی ":فانتزی.
" رویایِ رویایی ":فانتزی.
" روآبی ":فانتزی.
رنج. ریز رنج. خرد رنج . کلان رنج. رنجِ رنج. رنج رنج. رنج دشوار. رنجی نبود. رنج برد. رنج برد. رنجش. رنجان. رنجیدن.
" بازستان. باز گرفت. باز اِساند. بازاساندی. گرفتند. باز اساندن ":مصادره.
درسدد فرایین. در سدد فرازین. درسدد والایین:transendentalmditation ( سدد در سدد=دادوستد:مدیتیشن، تاملات ) که به روند ستد به سدد گراییده است.
"فرازین. فرایین. برین. والایین":transedental
"شهرایندی. شهرآیندی":trashistoriciry
" روند تاریخ شهر ":transhistoricity
"دگرنمایی. دگرنمودی. دگرنمود. دگر نماد":transformation
" روند کوچ نمایی. کوچ روند نمایی. کوچ رَو نمایی. رَوکوچ نمایی. رُو کوچ نمایی. کوچ رُو نمایی: "، transmogfiguration
" روند نما ":transfigure
" روند نمود ":transfigured
روند نمایی:trasfiguration
آژانس مسافرتی :" نمایندگی تور . تور نمایندگی ".
" ریف. قاچ. کیز ":شکله=ریفی ویا قاچی ویا کیزی از هندوانه و خربزه ومانند این دو. کیز کیز. قاچ قاچ. ریف ریف کردن هر یک از گرمکها. خربزه ها . هندوانه ها ...
" کُدامیِ فرزانش "=فلسفه چیست. فلسفه کدامی. کُدامِی فرزانش=چیستی فلسفه.
" شب صبحِ رستاخیز "=فردای قیامت. صبح فردای رستاخیز. فرداصبح رستاخیز. صبح شب صبح رستاخیز.