پیشنهادهای صمد توحیدی(شهرام) (١,٦١٢)
تاریخ وسبک واخلاق آن دگرش یافته است . امروزه روند تاریخ ۱ - به آینده ۲_به گذشته است ؛ با آنکه زودتر روی تاریخ به آینده بود واینک با پیشرفت دانسته های ...
خشنود:راضی. خوشنودی:رضایت. خوشنودی بده:رضایت بده. خوشنودی بدهید:رضایت بدهید.
۱_باخت:رقص. باخت بازنده باختی:رَقَصَ الرَّقاصُ رَقصاً. انواع باخت ها ی تکی و یا چندی . ۲_دست:دست گرفتن. باختن. بازیدن. گونه های دست گرفتن به ریزگ ...
کنش و واکنش:علت ومعلول. انجامگر و انجامپذیر:علت و معلول. کننده و شونده:علت ومعلول. نر و ماده:علت ومعلول. برانگیزنده و برانگیخته:علت و معلول.
پیشه:علت، آنچه از پیش باشد وپیش از پسهء خود آید. پسه:معلول، آنچه پس آید، و پس از پیشهء خودش آید. پیشه و پسه:علت و معلول.
چاغ. چاغ وچله:مَست. در لری ولکی بکار می بریم.
مردم باید باهم و برای هم " مردم سلار" باشند. کِیَک آدم" مردم سالاری " است. فلان مرد ویا زنِ" مردم سالاری" است . به جای فلان و کیک آدم " دمکراتی" ...
باید:علت. شاید:معلول. باید وشاید:علت ومعلول. انگیزه وانگیخته. باید برای هستومندی و واجب الوجود و شاید برای ممکن الوجود و شایومندی است
آیا می توان کاری کرد که" کنارآب " را ( فاضل آب ) درجایش خشک نمود و به خاک دِگَرش داد و سپس در جاههای دیگر به کار گرفت.
بالگَر:وینگر. بالِنِه:وینگر. بال:وینگر.
اَلدَنگ:اَحمَق. اَبلَه:خِرِف.
فراز وفرود زندگی. فراز وفرود اندیشه. فراز وفرود روند. فراز وفرود تَکِّه. فراز وفرود تَمایه. تَم وتیک:جمع و فرد. فراز وفرود هَمایه.
نسل:نِه سر وسر نهادن وسری برای روند نسل وزندگی گذاشتن ، ولام لقی ویا الحاقی است. ویا لام به روند گفته شده است. نیا:نیستها واز دست رفته ها . زناشویی ...
آیامجنون ایرانی بود واز احرار وآزادگان بود که سراینده واژهء حر را برایش آورده است.
دانِستِ دانش : فلسفهء علم. دانستِ دانشها:فلسفهءعلوم.
روان وروان باوری وروان آوری برپایهء دانست ها در آزمایشگاه تا آنجا که روان را درآزمایشگاه دید وباورنمود وروان باور شد. تا روند دانستِ پیرامون روان ، ش ...
خود آزمایی بر پایهء خودیابی وخود شناسی. و خودباوری وخود داوری . وخود سنجی . و خودورزی. و خود آرایی.
تکیدن. تَکش. تک نمایی. تَکایه. خود را تک دیدن ویافتن ودیدن ونمودن وارزیدن و ورزیدن ومرزیدن. تا جایگاه خود را به دست آوردن.
کَندوکاو:تجریدالاعتقاد. اعتقاد:عَقیده ، عُقده:گره، کاو#کوژ. تجرید:کَند وکَندش و کَندش باز دارنده ها:ازمیان برداشتن پرده ها. تا گیر وگرفتی در میان ...
" کَندِاَندِیش ":تجریدالمنطق.
میگویم شاید مردم ایران در گذشته می خواستند گرگ را برای جانور خانگی گزینش نمایند سپس گذشت وگذشت تا سرانجام یافتند که این جانور کوچک جُسه تر و رام تر و ...
کپیان گونه ای مردم نما با گرایش های تباهانه جانوری تکامل نمییابند و زیسشناسان و زیسشناسی باید به آن بپردازد
بوزینه های انسان نما به سبک بوزینه ها رفتار می نمایند. کپیان ها انسان نماهایی دارند بی آنکه به انسانیت برسند.
انگل ( ل ) که لقی والحاقی است پس فارسی است وانگ دیگری نمی پذیرد.
هَماورزی. هَماورز :combines.
زیرپرچم. خدمت زیر پرچم. اجباری:سربازی. دوسال. دوسال سربازی.
رازاندری. رازاندر:secret service. سِرّسَر ( ی ) . سَرسِرّ ( ی ) .
خودمهمان. خود مهمانی:self - service خود پذیرایی. خودبندی.
" آدم نباید خر شود ، باید بر خر مراد سوار شود، سواری خر مردم گیری ( گِری ) اندکی بیش نیست، از خر شیطان پیاده شود، وحتی خرِ خدا هم نشود. "
رُوءیا:دِرام. رُوءیایی:دِراماتِیک.
پنج یابش:پنج حس. یابشهای پنجگانه: حواس خمسه. *نباید کورکورانه سود بُرد کسی که کورکورانه سود بَرَد در راستهء خود ودیگران زیانکار است. *
پیراستش :برای کار کسی که ویرایش دیگری را ویرایش دیگر و با نگاه دیگر به دست دهد که با باز ویرایی فرق دارد. ایراستش را نیز می توان برای ایرایش از زبان ...
واجب:واجب است واجُو آنچه پیگیری و جستجو می گردد. ویا واجب نیست که واجُویی و یا پیگیری و جستجو گردد.
گاهی واژه ای در چند واژهء دیگر با پنداشتها ودریافتهای دیگر نمودار یافته وپدیدار شده است، و گاهی یک واژه چندین معنی دارد . وگاهی یک مفهوم چندین واژه د ...
پِی بُرد:اذعان.
گُوِه سا:گوه ساز . گوه سازه. . پشتوانهء سازه ها:پنل.
کُمک سازه. کمک پیش ساخت :پانل.
برخی واژگان را پیشادار می باشیم واینک نیز دوباره سازی و از نو نوپردازی و پسا ساز می گردندواین خود از نیازمندیها به شمار می رود.
" رُباتا ":ربات انسان نما.
قاضی. دادگر و مانند آن باید؛ ۱ - قاضی باشد ۲ - متهم وبختم باشد ۳ - وکیل باشد. ۴ - مدعی باشد. ۵ - قانون دان باشد۶ - قانون گذار باشد۷ - قانون نویس باش ...
جورُ . جُغِرُ. جُغران:جُبران.
" خواهان و رسان ":عرضه و تقاضا.
آسوده قورت:خرما. چیزی که آسوده خورده شود. خورمان.
" از تو جنبش از خدا ریزش ":از توحرکت از خدا برکت.
شتاب کار اهریمن است:عجله کار شیطان است.
پیدایِش:تولد. پیدا:تولد. کیک در این تاریخ پیدایَش شد؛ پیدایِش یافت . ( پیدایِش، پیدایِش، پیدایِشَت گرامی . بیا شم ها را فوت کن. . . . . )
بستش ایران=لرستان. بازش لرستان=ایران.
" فرزانهء نگره باور آلمانی ":فیلسوف ایده آلیست آلمانی.
ای کسانی که باور آورده اید بپایید خویش و خویشاوندان را از آتشی که سوخت آن مردم وسنگهایند برآن فرشتگانی سخت وسفتند سر کشی نمی کنند خدارا از آنچه دستور ...
کسی که پدر ومادرش باهم حلال همسر نباشند، چه محرم باشند مانند خواهر وبرادر وچه محرم نباشند مانند نسل های دور از هم تخم حرام . زُول. ولدزنا. زنازاده . ...