پیشنهاد‌های صمد توحیدی(شهرام) (٢,٣٧٠)

بازدید
٢,٣٣١
تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فارابی و آینشتاین نمی جوشیدند. در اندیش وپیوست نمی کوشیدند. ای بس سده ها و یا هزاران سالی. پیرایه به پیرایه که می پوشیدند. ص شهرام

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امروز زمان ما زمان دگر است. دیروز چو امروز کدامین خبر است. دیروز به یک ساعت و یک تاریخ بود. امروز و کنون چو ساعت و رهگذر است. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روزی که به دغدغه ات باید بودن. روزی دگرت دلهره ات افزودن. تا اینکه بیفتد آب گوشت یابی . اینک به زیان بودن ویا در سودن. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

براهل تلاش به جاودانی بنگر . بر هر چه نگر تو این همانی بنگر. مانند خدا بندهء او کار کند. تا صد به فرای صد که دانی بنگر. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از دانش و فرزانش و آیین وز راز. دانستنی اند به نشیب و به فراز. تنها وبه ناتنها یکی را بگزین. انجام نما کاری و زودی آغاز. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غربالش آب بهر را نتوان کرد. بی سود وزیان سود وزیان نتوان کرد. اندیشه و دانش وشناخت زندگی اند. یک دو بتوان کرد ویا نتوان کرد. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روزی که به بطن مادران مان بودیم. روز دگری چشم به جهان بگشودیم. بنگر که روند برنامه هایی دارد. در هر روشی با جاودانان بودیم. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از ذهنیت عدم پدیدار شویم. یزدان که باشد هم به دیدار شویم. وز بود طبیعت که پردازش گردیم. دیگر تو چه گویی مست وهشیار شویم. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر گز تو خودت را به دشمن ندهی. هر گز تو بهانه ای به دشمن ندهی. دشمن خود تو یادیگری می باشد. ای مز مرا به دست دشمن ندهی. شهرام. ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عکاس سرشت من سرودی دارد. بر خود چو بگیردش درودی دارد. پس چامهء من درنگ را می یابد. هر پیشه برای خود ورودی دارد. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیام درنگ دیدها رابگزید. عکاس شکار لحظه ها را می دید. هر کس که نمودند از این گفت و شنید. شهرام همین روند را بپسندید. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگیزه نباشد به تباهی گروی. انگیخته باشد نه به واهی گروی. جاوید بود یزدانگرایی باشد. بنگر نه به بی راهه به راهی گروی. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آن یک به تن وروان چو افلوطین است. دیگر بنگر چو لایوتزوی چین است. وآن یک چو بودای تکیده است ببین. هر یک به روای خود چو آن یا این است. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از افلاطون و دیوژن و افلوطین. وز نیچه و لایبنیتس و ویتگنشتین. با اسپینوزا و آنکه دانش را بود. بنگر تو فراز هاو فرودها را بین. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگیزه شما را زندگانی آرد. آن هم به روند جاودانی آرد. انگیخته روان خرد وجان باشد. هر نیک که باشد رایگانی آرد. ص شهرام.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک روز به اندیشهء انگیزه شدم. زآغاز به انجام و به یک ریزه شدم. دیدم که انگیزه خودم می باشم. با خلق و خدا به مشک آمیزه شدم. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرمایه شناسی چیست ابزارت باد. فرهنگ نگر که ارزش کارت باد. وآنگه به سیاست کار گردانی کن. تا آنکه روا روند بسیارت باد. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روزی که تو را آن دگری دوست گرفت. آن را که به چون جان و دل اوست گرفت. گویند فرای دوست نباشد هرگز. زین روی گزینه ای که نیکوست گرفت. شهرام ص.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنگر که پیایند پور سینایند. در دانسته ها یگانه ها اینهایند. در باغ بهشت با یار خود می باشند. زیرا که تراز کار را می شایند. شهرام. ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باید که خدای خویش را بنده شوی. بگذشته و در حال و به آینده شوی خود نیز فرو گذار نیک وبد را بنگر. جاوید چنین است و تو پاینده شوی. شهرام. ص.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنگر که به ارزش خودت پیمایی. درچشم بود ویا به اندیشایی. ای مز تو به ما دانش واندیشه فزا. تا آنکه به سنجش بشود کالایی. ص. شهرام.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گویند ترانه آن بود یا این است. هر یک ز ترانه ها یکی آیین است. تاریخ و جهان ویا به جاویدان است. یا آنکه می و گل است و یافرزین است. شهرام ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنگر که تو را به نزد من مرگی نیست. جز بهرهء جاودانگی برگی نیست. از آرمانشهر تا به ایرانشهرت. نیکو بنگر بهتر ازاین ارگی نیست. شهرام.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنگر تو به سال سیصد وشصت وپنج روز. همواره به روزگار باشی پیروز. هر چیز در این بازهء یکساله بود. دیروز و پریروز و فردا وامروز. شهرام.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنگر چو به راه جاودانی هستیم. هستیم به مهر ایزدانی هستیم. گاهی چو کلافه ایم وگه آسوده. در بیش و به کم که سرورانی هستیم. شهرام. ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راهی است که جاودان می نامندش. زآغاز به جاودان می خوانندش. در راه که هستی به امید می باشی. هر راه به ساختار می دانندش. شهرام. ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک کار بکن تا که به ارزد به دو کار. با دانش و اندیشه و سنجش می دار. بنگر به کسی کاری کند در پهلو. کاری که فراتر است ویادش بسیار. شهرام.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آنانکه تنهایند وناتنهایند. یا هم به جدایش و همایشهایند. آنجا که روند جاودان را دارند. دانی به درستی همه را بنمایند. شهرام.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با نام و پناه و هم امید از یزدان. آغاز نما دانشوری را چون جان. در دانش و فرزانش و آیین وز راز. وین رشتهء بیشمار و هم بی پایان. شهرام. ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این است روند زندگانی این است. آیین و روای جاودانی این است. باید به روند خویشتن بودن بود. هر چیز برای ایزدانی این است. شهرام. ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ای یار بباید که شوی اندر کار. بسیار نمودی و نکردی بسیار. اینک به شتاب دیگری می بایست. بسیار و فرای آنچه باید بسیار. شهرام.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فناوریت ابزار کارت باشد. هر داشته ای تا استوارت باشد. بیهوده، نادر خور ، چرند، دورت باد. آیین خداگون سازگارت باشد. شهرام.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنگر به بزرگان که تلاشی کردند. هر گز تو نگو تا یاد باشی کردند. هر کار بود هزار کارش باشد. چونان بنایی را که کاشی کردند. شهرام.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در دیده ودر دل به خودت مرزیدی. در علم ازل تا به ابد پیچیدی. باید به فرای این همه روی کنی. چون است به باز دارنده آویزیدی . شهرام. ص.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ای بخت بیا و تو مرا یاری کن. ای وقت بیا برای من کاری کن. وی سخت نگر مرا وآسان می گیر. ای رخت به بند وبست خود آری کن. شهرام. ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک پرسه بود مرا هنوز مرا نگشودست. تا بوده زن ومرد وهست و بودست. بگشوده ونگشوده بماند جاوید. یا آنکه گشوده گشت وپایان بودست. شهرام.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنگر به فرآغاز چه دانش داری. هم نیز فراباد چو فرزان کاری. فرغاز چو فراباد بباید دانست. آن هم که به دانش بود هشیاری. شهرام. ص. فرغاز:فراآغاز. ف ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر دید فرای دید دیگر باشد. تا آنکه فرای عید دیگر باشد. پس دید فرا دید بباید آورد تاآنکه فرای چید دیگر باشد. شهرام. ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گر می بخوری که کار پاکانت نیست. اندیشهء می زاین و یا آنت نیست. تا می بزنی کنار خوبانت هست. جز مست شدن در دل ودر جانت نیست. شهرام. ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گفتا دو زبانه است چرا دیوانت. هر چند به یک قلم همه این و آنت. گوییم که یک رو بنگر چامهء من. سوگند تو را به دینت و ایمانت. شهرام. ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برخی بنگر تو که به روز می باشند. برخی به فرا روز به روز می باشند. برخی که به ارزشند بی چون وچرا. پیروز از این شبانه روز می باشند. شهرام . ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مردم بنگر فراشناخت می باشند . دانستهء خود به برد و باخت می باشند. این است شناسهء ز مردم اینک. آنک بنگر به تاز و و تاخت می باشند. شهرام. ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا خواستهءتو خواسته می باشد. ناخواسته ات نا خواسته می باشد. اینک به روند زندگی هست درست. بی خواسته هم بی خواسته می باشد. شهرام. ص.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دهرانی و عقلانی و وحیانی بین. خود را تو دراین روند زندانی بین. گر خانه و خانواده گردیم اینک. پایانه و آغازهء یزدانی بین. شهرام. ص.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امروز مرا دسترس دیروز است. واندیشهء اینسان جهان افروز است. اندیشهء دیروز و پریروز بوند. دانسته که مردمی چنین پیروزاست. شهرام. ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماییم و فرای پیشوایان هستیم. بنگر به فرا پیامبران دل بستیم. هر چیز بجای خود در ست می باشد. ماییم و فرای این وآن تا رستیم. شهرام. ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باید که زهر چه شد پدافنده کنیم. نی آنکه ندانسته سر افکنده کنیم. گوییم که نیکان چنین می بودند. تا خویش بدین روندها زنده کنیم. شهرام. ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیکو بنگر پیکره است سایهء تو. بنگر تو نکو گوهره است مایهء تو. تا پیکره و گوهره ات می بایست. بنگر به کجا یست و کجا پایهء تو. شهرام. ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باید که بپیمود روزکی جامی چند. هرگز نخوری غصهء از خامی چند. پیمود که راز جاودان می باشد. آن هم زبرای یک دل آرامی چند. شهرام. ص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خواهی تو اگر دارندهء کام شوی. باید که بکوشی و فرا نام شوی. آنجا که فر ازل فرا ابد می باشی. با خویش و خدا و خلق با وام شوی. شهرام. ص