پیشنهاد‌های صمد توحیدی(شهرام) (٢,٣٧٠)

بازدید
٢,٣٣٥
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عشق افزون می شود از جان شمع. روشنای جان ز غم جانان شمع. کوی هستی و نشان از بی نشان. گرمی دستش دل سوزان شمع. بزم عشق و راز هستی آشکار. از فروغی ش ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای آنکه دو فنجان ز چای داغ بنوشم. به سادگی بشتابم چو کوره ای که به جوشم. بهار وفصل گلش بو که چای خوش دم وخوش بو . زدست یار بگیرم لباس عید بپوشم. ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جان و جانان بتوان دید به همراهی چشم. دل وجان دیده شود در خم والایی چشم. چون شود اندیشه سرگشته ز رازی دیدن. نیست تنها خواستن بودن شهلایی چشم. دیده ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زین غزل خم را به خم آورده ام. باده را در جام جم آورده ام. گر که غیر از این کنم ای نازنین. غمزه ای فرما که کم آورده ام. ارغنون چون زهره در رقص آید ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امروز با پیامی لطفی نمود یارم. وز مهر ورزی آری خوش می رسد بهارم. دوش از خمان جادوش وز پیک همچو آهوش. جامی به کف نهادم بر جان بزد شرارم. روشن به س ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مارا بنگر سرودهء ناب می زنیم. ای یار من چه با آب وبا تاب میزنیم. گفتم غزلی را برای یار گفته ایم. باشد روان گویی که می ناب می زنیم. این چام اگر نب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یاورانیم و بسی روی در آن روی کنیم. مست آن کوی شویم و خانه زان کوی کنیم. خویش را در کار وبار زندگی اندازیم. جاودان هر که بویم نیک از این روی کنیم. ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرود من بود از روی خوبان. هیاهوها کجا با هوی خوبان. بتا بر بت پرست خود نگر کن. که همواره بود در کوی خوبان. از آن باده که در باغ بهشت است. پذیرفت ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باهنر سبز و سرخ وسیه چردی است. بی هنر همچنان رخ زردی است. نزد خود نزد خلق نزد خدا. در کجا نامرد همچنان مردی است. گرم رو باش ای جوان دلیر. داد خر ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در قاب غزل جای تو را می بینم. واندر غزل آوای تو را می بینم. هر بیت بود ستایشت می باشد. در صدر نگر رای تو را می بینم. بنگر به عروض عارض تو می خواه ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نفس را خود عادتی است کهن. که روندش روا ببایستی. گر نباشد روا روند ورا. ناروا از کجاش بایستی. کشتی نفس را کار گردانی. زانکه کشتی را ناخدایستی. ت ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ای جوان روزگار به باد مده. باد خود را به هر شراب مده. چام را نتانی که بسرایی. سخنت را آب وتاب مده. ورپشیمانی و نسرایی پس. رو به خط نیاور شتاب م ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" باز نمایی ". " باز یابی":تداعی معانی.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه دارند هیاهوی جهان یعنی چه. زین هیاهوی بجویند امان یعنی چه. آفرینش همه از آب نهادی دارند. وین همه تشنه آن آتش جان یعنی چه. عشق را نیست شکیبایی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آن کیست که صد سوداش اندر سر نیست. یا آنکه که هزار سوداش خود دیگر نیست. سرمایه و دلداده و دلبر بر چیست. اندیشه مگر با پسر ودختر نیست. آن کیست که ا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از این سپس که پای بهار است و رست گل . بنشین به پای گل ودست به دست گل. می نوش که فصل بهاران گذر کند. خوش باش بامی ناب و پای بست گل. اینک گل است که ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیوش را سخن هست ونیست بگذارید. اگر که هست اگر نیست ، بیست بگذارید. به زیر صفر چون شمار میکنید همه را. برای خودتان همه بیست بگذارید. اگر به تابلوی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ای دل بسوز تا زدیده اشکم روان شود. ای لب بدوز تا که زبان دیدیگان شود. گه اشک شوق به چهرهء من نقش میزند . گاهی دگر چو خون جگر رایگان شود. درمان در ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا درپناه خدای راد می بویم هین. این است پناهی که بود حق و راستین* هر کو به راه حق رود و حق بودش یار. خورشید پیروزمندی بودش در آستین. * خواهی که بیا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روزی که رمز زندگی را می گشوند. افسانهء دیوانگی را می نمودند. روزی که مهر کردگار آمد به بازار. آیینه های جاودانی می فزودند. دیدند جز مهر و هنر کار ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلم سر گشته شد از روی خوبان. خرد بشکسته از ابروی خوبان. اگر آسودگی خواهی ز هستی. خوشا آن طرهء گیسوی خوبان. سپیده گر که می خواهی صبوحی. صبوحی می ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کیم کیم کجایم. ای یار با وفابم. استاد رهنمایم. ای راه و ره گشایم. کیم کیم کجایم* در دانش فراوان. نیک است یا بد آن روند ما بود این یا می شوم پشیمان ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهر ورزی هست که ما را همدم است. او فرای هستی و جام جم است* آنچه می دانی و می بینی و هست. در فراز بود از بیش و کم است. * مهر او از مهر گیتی برتر است ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا که سرو من زهر سرو روان خوشتر شد . زندگانی من و جان جهان دیگر شد* یار من دوش قبای ناز برتن می کرد. گفتمش سرو من از سرو روان بهتر شد* عشق آمد آینه ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

یزدان پاک که نام تورا نام خود نمود. هم نیز تو را به آهنگ مهر خود بسود* مانند گل بوی تو را می توان فشاند. چون آینه روی تو را می توان نمود* بنگر نسیم ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

روزگاری همه خوبی و سرور. روزگاری از همه غمها دور* روزگاری آنچه هست نیکی هست. روزگاری هر چه بودی خود جور* مهر یزدان روز وشب با ما هست. آفرینش هست س ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

باغ رویایی غزلهای من است. آنچنان رویا فرا جان و تن است. * در بهشت آرزو م و آرمان. ساز و آوازی به کوی گلشن است *. راستی باید چنین گفت و شنفت. کاخ ر ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

دلا بنگر تو هم دیده که تا همراز هم باشیم. به آیین اهورایی چو نول وفاز هم باشیم* گهی بالا نشینیم و گهی بالا نشینند هم. که تا در خانه سازیمان تراز نا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

زمین شد لاله از خون شهیدان. زمان آلاله از خون شهیدان. خدایا این گواهان توهستند. تو خونخواهی و هم خون شهیدان. بیایید یاوران تا پیش باشیم روند ره ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

ای بوستان رویت گلزار باغ کاری. وی گلستان کویت آیین خود نگاری* مهر رخت درخشان خوشتر زمهر جوشان. مه از رخ تو گیرد پندار یار غاری* گلهای زرد و قرمز بن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غنچه های نو شکفته را مانی. سخنان ناب گفته را مانی* همچو خواب سپیدهء نازی. گوهر پاک سفته را مانی* نزد من خوبتر زتو نبود . راز داری آشفته را مانی* د ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گلستان اردیبهشت و سبزه خط و جوی سبز. عشق می داند پری با خط سبز و خوی سبز* پهنه اش گیتی بهشتی آسمان وکهکشان. این همه از خوبی آن دیده و ابروی سبز* نی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوگند به شکنجهای گیسویت . سوگند به سبزه های در کویت* سوگند به کوی و به نسیم صبح. سوگند به کمانه های ابرویت*. سوگند به آسمان و آبی آن. سوگند به خل ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلا می بین و خود را جاودان بین. نمود خود به پیدا ونهان بین* فراز خود فراز آسمان بین. درون خود فرای این وآن بین* میان ماه خود تا ماه گردون. نگر برت ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با نیسم سحر این نکته نما دیگر هیچ. نکتهء بسته بگو یا دگرا دیگر هیچ* تا به کوی یار رفتی خبری از وی آر. خبری خوش که بیاری تو بیا دیگر هیچ* گل وگلزار ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الا ای آشنای کوی هستی. دل انگیزی فزایی بوی هستی* بیا تا بخردان سرمست گردند. ز کویت تا که داری روی هستی* چو خورشیدی درخشان می نمایی. به مهرابی که د ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آید ز کوی سپیده نسیم بهار خوش. خوش باد بزم بلبل و هم کار وبا خوش* نور خدا به دل چونان فراز چرخ. تا روشنت شود که چه باشد نگار خوش* زیگار چرخ کالبدش ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

من واله هندوی توام ای ساقی. دل بستهء گیسوی توام ای ساقی* شیداییم از نرگس میگونت بین. شیدای می وجوی توام ای ساقی* بی خود ز خمار و می نرگس بودم. از ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امروز تویی تماشایی به کوی باغ. از روی تو ای بتم سرشار بوی باغ* در استش زندگی در باورم تویی. آیینهء شادمانم جان و پوی باغ* چون با تو به شهر باغم جاو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ای حجت حق ای دما وند . باحق نموده ای تو پیوند* زآغازهء فرودین و جشنش. تا سوری شهروند آوند* پیروز و خجسته مردمانند. هر دیو تو کرده ایش پابند. * در ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آن یار که بودی که خوش روی نمودی. وآن مهر چه بودی که بنمود به رودی* گر یار نبودی و غم یار نبودی. این جام صنوبری چه سرمایه ربودی* ور دوست نبودی و به ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در نگاهت فرای پندار است. گفته هایت فرای گفتار است* هر چه با شد فرا ترین فراست. آنچه در نزدتان کرداراست. * مهر را گرمی از مهرتان باشد. زندگی به دار ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ز یاد دوستان ما را همی سود است و آزادی. به پاس خوبی ایشان کنم از خویشتن یادی* اگر چه در همه زیگار بسی یاران همی جویم. بجویم دوستانی را که باشد سختی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیا ببین تو هستی اگر که یار منی. هوا به رنگ چه زیبا گلش چه یاسمنی* به کوی عشق که پیرایه برو نبست کس. به هر طرف که رخ آری نگر که بر چمنی* نه نامه ای ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" انجامگری ( ها ) " :عملیاتی.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

" رزمایش ":عملیات.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این سخن در گوش کن چون در الفبا حرف گاف. گر چه از یا تا الف باشد سخن آنگاه کاف* چار وناچارت ز نادانی و آن را چاره هست. ای گرامی گر خرد ورزی به یزدان ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به سبک مردم عاشق کند سر را گران نرگس. کران اندر کران بینی چو خورشیدی عیان نرگس* به یاد کس نمی آید چنین زیبا خرامانی. خوشا آن سرو وآن بالا ز ناز خود ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کجا تا شهره ای در شهر قاموس. نمی یابد تو را صدچشم جاسوس* فرا پرواز وهم برتخت گاهی. نگاهت بر نمی افتد به کاووس* تو خود را بهتر از هر چیز یابی. نمی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرمهء دیدهء هستی خاکت و می نالی. مردم دیدهء هستی گاهت و بی حالی* گوهر عشق تو گویی خانهء مستی شد. بر سر کوی توشد هر که پی آمالی* در شب و روزنمایی اخ ...