پیشنهادهای حمید رضا اثنی عشری (١٧٨)
freaked out by it ازش میترسن
در مبحث جاوااسکریپت و پرامیس ها منظور از تکمیل شدن پرامیس هست. و باید با متد then پرامیس تکمیل شده رو هندل یا مدیریت کنیم.
Collision به عنوان مترادف میتونیم بگیم
مختوم النسل
مفهوم کلوژر داخل جاوااسکریپت به شدت رایج هست و بحثی گیج کننده برای تازه واردها. همینطور که دوستمون در مورد برنامه نویسی اشاره کردن که کانسپت کلوژر د ...
پس از. . . مثلا: going forward from ES6, we can declare variable with let keyword in JavaScript.
در بافت برنامه نویسی سمت کاربر و طراحی وب اپلیکیشن ها اصطلاح فنی یا ترمینالوژی Life Cycle Hooks رو داریم که اشاره به چرخه ی حیات یک کامپوننت یا قسمت ...
تمامی امکانات و قابلیت های یک مجموعه یا نرم افزار. مثلا در متدلوژی چابک توسعه نرم افزار کامپیوتری بعد از اتمام و پیاده سازی تمام امکانات و کاربری ها ...
در مورد کامپایلر های در زمان اجرا یا JIT یعنی اون قسمت کامپایل کد داغ یا گرم که به اون کامپایلر میگن کامپایلر خط مقدم
در مبحث برنامه نویسی وب یعنی گرفتن دیتاها ( اگه موجود بود ) از سرور و اعمال اون دیتاها به تمپلیت های مربوطه ( یا ممکنه به صورت مستقیم به کاربر برسه ن ...
نابغه مادرزاد
دیدگاه من معمولا طرفدار نامزدهای سیاسی ای هستم که دیدگاه های سنتی و طبق عادتی دارن. I tend to support political candidates who favour conventional ...
SYN: leisure times
مسئولیت چیزی رو پذیرفتن
همون محله خودمون. مثلا میخایم بگیم سلانه سلانه ( آروم آروم قدم زدن ) تو محله راه میرم: I go for a stroll down the street
مترادفش میتونیم بگیم: accommodating یعنی مهمون نواز - خوش برخورد - خون گرم و . . .
خودمونی تر: چرا زحمت کشیدی؟
مسخره کردن کسی. مترادف tease you're winding me up
نیتیو ها معنیش میکن: چشمت روشن .
Tree loss درست تره
درون نهرها
division reminder operator در جاوااسکریپت
در برنامه نویسی منظور hard coded هست . یعنی عددی که میخاد بعدا مقدارش عوض شه . پس نباید به صورت مستقیم استفاده بشه . باید براش مثلا یه متغیر درنظر بگ ...
کد زدن سریع با استفاده از یک سری plugin ها ( افزونه ها ) . عموما برای markup هایی مثل HTML, CSS , XML and etc. . . مثلا در VS Code توسط افزونه توکار ...
به معنی فوق العاده بودن . برای تعریف از کسی یا چیزی hey, You Rock Man!
به معنی واردعمل شدن . . مثلا: this is where the lawyer shines اینجاست که وکیل وارد عمل میشه .
bleeding out نشت کردن without bleeding out to the outer world
اگه استرس روی بخش اول باشه در نقش اسم هست اگه روی بخش دوم باشه در نقش فعل