پیشنهادهای سید وحید طباطباییان (٩٣٣)
فیلم نگاشت یادداشت های سینمایی
پیرنگ، طرح ( در ادبیات داستانی )
بی همتا بی رقیب بلامنازع
پیشکشنامه ( صفحه تقدیمی ابتدای کتاب ها )
فعالیت پرتنش عواطف پرشور احساسات تنش آمیز
دستورالعمل - راز کار - راز موفقیت ( درست است که این واژه به معنای شیوه آشپزی و روش پخت و پز و. . . است ولی در برخی متون ممکن است برای زمینه هایی دی ...
در روند کار در عمل عملاً کمابیش کاربردی در کاربرد به شیوه کاربردی
توفان از ریشه توفیدن همان واژه هندواروپایی است که به معنای درهم پیچیدن و غریدن و صدا کردن است. و در لاتین به typhoon تبدیل شده و به عربی رفته و با ط ...
ناگزیر پرهیزناپذیر اجتناب ناپذیر غیرمنعطف سخت
در برخی متون به معنای: مبهوت، افسون شده، بهت زده
موسیقی تالاری موسیقی تماشاخانه ای موسیقی میخانه ای
چکمه هایی نمدین چکمه های نمدی
همبنیان گذار ( مانند همکار، همکلاس، همسایه، . . ) از بنیانگذاران. . .
شکست خوردن، ناموفق بودن، بنیانی ضعیف داشتن His grandiose plans to step up film production and create a Soviet Hollywood foundered miserably. طرح های ...
افسارگسیخته، بی پروا
بازدارنده ، دست و پا گیر، مهارکننده
جمله واره گزاره
گزاره ای جمله واره ای
زمین گیر ازپاافتاده بستری
پیشگام پیشرو
خوانش همگانی خوانش پراحساس خوانش پرشور و خروش
شاعرانگی زدایی شده شعرزدایی شده
, شعرزدایی شاعرانگی زدایی
سهم ( دین ) خود را به کسی ادا کردن
سهم خود را ادا کردن
شخصیت زدایی ( این صنعت ادبی وارونه صنعت جاندارپنداری یا جانبخشی به اشیا است. ) مثال: خمپاره ها مسجد تاریخی شهر را ویران کردند. بمباران ده ها کودک ...
همسان پنداری همسان پنداری سازی همذات پنداری
ریگ به کفش داشتن کاسه ای زیر نیم کاسه بودن بوی خیانت آمدن
طبیعت - خدا باوری همه - خداباوری هَماخداباوری
اندام وارگرایی اندام وارپنداری جاندارپنداری
دانشواژه مدت، زمان، دوره نام نهادن
دانشواژه شناسی
ریختارگرا - ریختارگرایانه
ریختارگرایی
همداستانگرا ( پیرو مکتب ادبی همداستانگرایی - برای توضیحات این مکتب به مدخل Unanimism یا همان همداستانگرایی مراجعه کنید. )
هم داستانگرایی یا همان اونانیمیسم، یک جنبش ادبی فرانسوی سده بیستمی است که از سوی ژل رومن شاعر و نویسنده پایه گذاری گردید. این جنبش مبتنی بر روانشناسی ...
رشته پیوند نخ اتصال نخ تسبیح
برشنامه، تقطیع ( معادل انگلیسی کلمه فرانسوی دکوپاژ است. )
کسی را منصرف کردن
دورافتادن ( از چیزی یا کاری ) فاصله گرفتن ( از چیزی یا کاری )
( در برخی متن ها ) یک بسته اسکناس
( با صدای ) تالاپی انداختن
و چه و چه. . . وغیره و مانند اینها. . . و از این قبیل. . .
بازگشت پذیر، برگشتنی، تواب ( در مسایل سیاسی، کسی که از اهداف حزب جدا شده )
به زور جا شدن زورچپان شدن ( عامیانه )
روستایی شبانی چوپانی ساده و بی پیرایه بی پیرایه و بی آلایش ساده و صمیمی
این اصطلاح زمانی به کار می رود که موقعیتی که داشتن یا انجام دادن چیزی ( با وجود خطا ) بهتر از نداشتن یا انجام ندادن آن باشد. Less is better than not ...
اکنون که به آن می اندیشم. . . جوری که به یاد می آورم. . . حالا که به یاد می آورم. . . حالا که فکرش را می کنم. . .
فرجام گرایی پیامدگرایی نتیجه کرایی