پیشنهادهای Miss SMD (٧٣)
از مد افتاده، قدیمی، هنرپیشه ای که دورانش به سر آمده است
گنگ، بی تفاوت، سرد، بی احساس، خود دار، آرام
ناراحت کردن، ترساندن، متعجب کردن، حیرت زده کردن
finding fault; انتقاد، عیب جویی
to strip a priest or minister of church authority; خلع لباس کردن
immature; خام، نا بالغ، نارس، رشد نیافته
لئامت، تنگ چشمی، خست
کوفتگی، خستگی، رخوت، بی حالی، سستی، بی حوصلگی
ناملموس، نامحسوس
باده نوشی، میگساری، شاد خوری
خالصانه، بی غل و غش، واقعی، حقیقی
maker of a will; وصیت کننده
ریش ریش شدن، باز شدن، شکافته شدن، در رفتن
پر هیاهو، پر سر و صدا، خود سر، سرکش
موزاییکی، معرق، کاشی کاری شده
stamp out; thwart; hinder; خاتمه دادن به، مانع شدن، به شکست کشاندن، مانع پذیرش شدن
برگ زدایی کردن، برگ ها را کندن
موهبت، رحمت، برکت، دعای خیر
young wolf, dog, tiger, etc توله ( سگ، شیر و غیره )
تزلزل ناپذیر، مطمئن، راسخ، محکم
بی عیب، مقبول، کاملا رضایت بخش
ذره ای، یک جو، سر سوزنی، کمترین
بی تحرکی، سکون، ثابت بودن