obstreperous

/əbˈstrepərəs//əbˈstrepərəs/

معنی: دعوایی، پر سر و صدا، لجوج، پر هیاهو، غوغایی
معانی دیگر: (مقاوم و پر سر و صدا) گردن کش، جنجالی و ستیزگر، بد قلق

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: obstreperously (adv.), obstreperousness (n.)
(1) تعریف: hard to control, as children resisting adult discipline; unruly.
مترادف: disorderly, rambunctious, rebellious, restive, undisciplined, unruly, wild
متضاد: restrained
مشابه: contumacious, insubordinate, intractable, mutinous, problem, recalcitrant, refractory, riotous, rowdy, turbulent, unbridled

- Obstreperous children were sometimes thrashed with a cane in the old days.
[ترجمه گوگل] در قدیم گاهی اوقات بچه های مزاحم را با عصا می کوبیدند
[ترجمه ترگمان] بعضی از بچه ها گاهی با عصای خیزران خود را شلاق می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: purposely noisy and boisterous.
مترادف: boisterous, raucous, roisterous, rowdy
متضاد: quiet
مشابه: clamorous, loud, noisy, rackety, tumultuous, vociferous

- She refused to baby-sit for these obstreperous boys ever again.
[ترجمه گوگل] او هرگز از بچه نشینی برای این پسرهای مزاحم امتناع کرد
[ترجمه ترگمان] او از بچه به مراقبت از بچه خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an obstreperous elephant
یک فیل چموش

2. the obstreperous crew of that ship
جاشویان گردن کش آن کشتی

3. He becomes obstreperous when he's had a few drinks.
[ترجمه گوگل]او وقتی چند نوشیدنی می نوشد، بداخلاق می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی چند تا نوشیدنی می خورد پر سر و صدا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Out of power, he has been just as obstreperous, if somewhat less visible.
[ترجمه گوگل]خارج از قدرت، او به همان اندازه پرخاشگر بوده است، اگر تا حدودی کمتر دیده شود
[ترجمه ترگمان]او همیشه به همان اندازه پر سر و صدا و پر سر و صدا و پر سر و صدا و پر سر و صدا بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the class that day was an obstreperous man who was creating turmoil.
[ترجمه گوگل]آن روز در کلاس، مردی پرخاشگر بود که آشفتگی ایجاد می کرد
[ترجمه ترگمان]در کلاس آن روز مردی obstreperous بود که آشوب برپا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You know I have no intention of being awkward and obstreperous.
[ترجمه گوگل]می دانی که من قصدی ندارم که بی دست و پا باشم
[ترجمه ترگمان]می دانید که من به هیچ وجه قصد آزار و بی دست و پا چلفتی بودن را ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some children placed on the drug became more subdued, less obstreperous.
[ترجمه گوگل]برخی از کودکانی که از این دارو استفاده می‌کردند، آرام‌تر و کمتر مزاحم شدند
[ترجمه ترگمان]برخی از کودکانی که در این مواد مخدر قرار داشتند، آرام تر و obstreperous شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. "Grown Woman" is one of her best collaborations with a rapper—Ludacris—and easily one of her most obstreperous, even though the song's theme is simply the fact that Blige is an adult.
[ترجمه گوگل]«زن بزرگ شده» یکی از بهترین همکاری‌های او با یک خواننده رپ - لوداکریس - و به راحتی یکی از سخت‌گیرترین اوست، حتی اگر موضوع آهنگ صرفاً این واقعیت است که بلیج یک بزرگسال است
[ترجمه ترگمان]\"زن Grown\" یکی از بهترین هم کاری های خود با یک خواننده رپ است - Ludacris - و به راحتی یکی از most او، اگرچه تم این ترانه به سادگی این واقعیت است که Blige یک فرد بالغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Master held up a hand for silence, and called the most obstreperous of the neophytes who had mocked forward, to where he and the end user sat.
[ترجمه گوگل]استاد دستی را برای سکوت دراز کرد، و بدجنس ترین نوزادان را که مسخره کرده بودند، به جایی که او و کاربر نهایی نشسته بودند، فرا خواند
[ترجمه ترگمان]استاد دستش را برای سکوت بالا نگه داشت و the obstreperous را که جلو تمسخر گرفته بودند، به جایی که او و کاربر نهایی نشسته بودند، خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Yetthechief victim of North Korea's nuclear shenanigans appeared to be China, obstreperous country 's socialist ally and long-time big brother.
[ترجمه گوگل]با این حال، به نظر می‌رسد که قربانی اصلی جنجال‌های هسته‌ای کره شمالی، چین، متحد سوسیالیست و برادر بزرگ دیرینه این کشور است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که قربانی قابلیت های هسته ای کره شمالی، متحد سوسیالیست obstreperous و برادر بزرگ زمان درازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And they are humbled by the task of transforming so many ambitious individuals and obstreperous regions into a harmonious but innovative whole.
[ترجمه گوگل]و آنها در برابر وظیفه تبدیل افراد جاه طلب و مناطق سختگیر به یک کل هماهنگ اما نوآورانه متواضع هستند
[ترجمه ترگمان]و آن ها با این وظیفه تبدیل به بسیاری از افراد جاه طلب و مناطق obstreperous به یک کل منسجم اما نوآور شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mr Ban could do the same—especially if, as he claims, he wants to win the trust of the increasingly assertive and obstreperous group of developing countries known as the G7
[ترجمه گوگل]آقای بان می‌تواند همین کار را انجام دهد، به‌ویژه اگر، همانطور که ادعا می‌کند، بخواهد اعتماد گروهی از کشورهای در حال توسعه را که به‌طور فزاینده‌ای قاطع و سرسخت هستند، موسوم به G7 را جلب کند
[ترجمه ترگمان]آقای بان می تواند همین کار را انجام دهد - به خصوص اگر همانطور که او ادعا می کند، او می خواهد به گروهی از کشورهای در حال توسعه که به گروه G۷ معروف هستند، اعتماد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How does one deal with such a difficult yet weighty neighbor, a neighbor who can cause no end of mischief if it becomes truly obstreperous?
[ترجمه گوگل]چگونه می توان با چنین همسایه ای سخت و در عین حال سنگین برخورد کرد، همسایه ای که اگر واقعاً مزاحم شود، نمی تواند باعث بدبختی شود؟
[ترجمه ترگمان]چطور ممکن است کسی با چنین همسایه مشکل و دشواری روبرو شود که اگر پر سر و صدا و پر سر و صدا باشد، کسی از او سر در نمی آورد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دعوایی (صفت)
bellicose, contentious, litigious, obstreperous

پر سر و صدا (صفت)
loud, tumultuous, blatant, obstreperous, noisy, piercing, deafening, unquiet, clamorous, vociferous, earsplitting, uproarious

لجوج (صفت)
persistent, opinionated, dogged, obstinate, set, stubborn, stuffy, intractable, obstreperous, pertinacious, mulish, obdurate, dour, irrefragable, waspish

پر هیاهو (صفت)
loud, rackety, obstreperous, noisy, rampageous

غوغایی (صفت)
obstreperous

انگلیسی به انگلیسی

• noisy; loud; undisciplined; wild
someone who is obstreperous is noisy and difficult to control.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : obstreperousness
✅️ صفت ( adjective ) : obstreperous
✅️ قید ( adverb ) : obstreperously

بپرس