lechery

/ˈlet͡ʃəri//ˈlet͡ʃəri/

معنی: هرزگی، فحشاء، شهوترانی
معانی دیگر: شهوت پرستی، چشم چرانی، کامجویی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: lecheries
(1) تعریف: an act of or tendency toward excessive sexual indulgence.

(2) تعریف: excessive or vulgar interest in sex; prurience.

- The man's lechery turned criminal when he seduced a sixteen-year-old girl.
[ترجمه گوگل] وقتی این مرد یک دختر شانزده ساله را اغوا کرد، بداخلاقی این مرد تبدیل به جنایت شد
[ترجمه ترگمان] وقتی که اون دختر ۱۶ ساله رو گول زد، اون مرد مجرم رو تبدیل به یه مجرم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. lechery was a blemish on his reputation
شهوت رانی لکه ای بود بر شهرت او.

2. he abandoned himself to lechery
او خود را تسلیم شهوت کرد.

3. His lechery made him the enemy of every self-respecting husband and father in the county.
[ترجمه گوگل]بداخلاقی های او او را دشمن هر شوهر و پدری که به خود احترام می گذارند در شهرستان تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]lechery او را دشمن هر شوهر و شوهر خود در شهرستان نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was a hint of lechery in his eyes.
[ترجمه گوگل]در چشمانش رگه‌ای از خشم بود
[ترجمه ترگمان]در چشمانش نشانی از lechery دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Elmire tries to win a favor from Tartuffe by inflaming his lechery and trapping him in a compromising situation.
[ترجمه گوگل]المایر سعی می‌کند با برافروختن خشم او و به دام انداختن او در موقعیتی سازش‌آمیز، لطفی را از تارتوف به دست آورد
[ترجمه ترگمان]Elmire می کوشد با دامن زدن به فسق و فجور خود به نفع تارتوف دست به دست بزند و او را در وضعیتی به خطر بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sometimes they pipe out a medley, filling the woods with a cacophony of avian lechery.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات آنها با لوله ای مخلوط می کنند و جنگل را با صدای ناخوشایندی از خرچنگ پرندگان پر می کنند
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات آن ها به هم پرخاش می کنند و بیشه ها را با a از هرزگی avian پر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Loving, losing, hot touches, cold kisses, mystery, mistakes, leavings, takings, dreams, desires, laughter, lechery.
[ترجمه گوگل]دوست داشتن، از دست دادن، لمس های گرم، بوسه های سرد، رمز و راز، اشتباهات، ترک ها، گرفتن ها، رویاها، آرزوها، خنده ها، دلتنگی ها
[ترجمه ترگمان]عشق، از دست دادن، لمس کردن، بوسه های سرد، اسرار، اشتباه ات، leavings، takings، آرزوها، آرزوها، خنده ها، عیاشی و هرزگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is the first writer to give a grotesque description of sexual perversion and explore the aestheticism of lechery in Japanese literature and the relations between"m. . . "
[ترجمه گوگل]او اولین نویسنده‌ای است که توصیفی غم‌انگیز از انحراف جنسی ارائه می‌کند و زیبایی‌شناسی لکر در ادبیات ژاپن و روابط بین «م » را بررسی می‌کند
[ترجمه ترگمان]او اولین نویسنده ای است که توصیف مضحکی از انحراف جنسی و کشف the هرزگی در ادبیات ژاپن و روابط بین \" ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Could this Lost Boy even understand the difference between hugging and fondling, affection and assault, generosity and lechery ?
[ترجمه گوگل]آیا این پسر گمشده حتی می تواند تفاوت بین در آغوش گرفتن و نوازش کردن، محبت و حمله، سخاوت و سخاوت را درک کند؟
[ترجمه ترگمان]ایا این پسر گم شده می توانست تفاوت میان بغل کردن و نوازش، محبت و حمله و generosity را درک کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By the time he quit New York for Los Angeles in 192 hoping, like millions of others, to improve his luck in the West, he had $6 and a reputation for lechery that nearly trumped his musical one.
[ترجمه گوگل]زمانی که در سال 192 نیویورک را به مقصد لس آنجلس ترک کرد، به امید اینکه، مانند میلیون ها نفر دیگر، شانس خود را در غرب بهبود بخشد، 6 دلار داشت و شهرتی به خاطر هوسبازی داشت که تقریباً بر موزیکال او غلبه کرد
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که او نیویورک را در ۱۹۲ سالگی ترک کرد، به امید اینکه، مانند میلیون ها نفر دیگر، شانس خود را در غرب بهبود بخشد، ۶ دلار و شهرتی برای هرزگی بود که تقریبا به موسیقی موسیقی اش باخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Count it, if you had above three among those, so congratulations you, you have already become lechery woman of one row.
[ترجمه گوگل]حساب کنید، اگر در بین آن ها بالای سه نفر بودید، پس به شما تبریک می گویم، شما قبلاً زن یک ردیفه شده اید
[ترجمه ترگمان]کنت گفت: کنت، اگر شما از سه نفر بالاتر بودید، پس تبریک می گویم، شما هم اکنون زن یک ردیف شده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When they are idle, they indulge themselves into comfort, lechery, crapulence and gluttony.
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها بیکار هستند، خود را به راحتی، هوسبازی، چرندی و شکم خوری می اندازند
[ترجمه ترگمان]زمانی که بی کار هستند، خود را به راحتی، هرزگی، عیاشی و پرخوری آزار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هرزگی (اسم)
beastliness, ribaldry, debauch, debauchery, lechery, reprobation, depravity, profligacy, harlotry, incontinence, incontinency, prurience, pruriency, libertinage, saturnalia

فحشاء (اسم)
lechery, harlotry, lewdness, obscene act, sculduggery

شهوترانی (اسم)
pleasure, lechery

انگلیسی به انگلیسی

• lewdness, lustfulness, tendency to indulge sexual desires to an excessive degree; lewd or lecherous act
lechery is the behaviour of men who are only interested in women sexually; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

بپرس