ravel

/ˈrævəl//ˈrævəl/

معنی: چیز در هم پیچیده، نخ گوریده، گوریدگی، شانه مخصوص جدا کردن تارهای نخ، از هم جدا کردن الیاف، دام بلا، پیچ انداختن در، گره دار کردن
معانی دیگر: (در اصل) گوراندن، گوریده کردن، درهم و برهم کردن، پیچیده کردن، از گوریدگی در آوردن، واگوراندن، (مثلا گیسو) شانه و مرتب کردن، جدا و مرتب کردن، واچیدن، (به ویژه چیز بافته) ازهم باز شدن، وا رفتن، ریش شدن (مثل کناره های فرش پاخورده)، واچیده شدن، وا بافته شدن، (قدیمی) گوریده شدن، درهم و برهم شدن، پیچیده شدن، درهم پیچیدگی، گره خوردگی، گرفتاری، پیچیدگی، موریس راول (آهنگساز فرانسوی)، دربافندگی شانه مخصوص جداکردن تارهای ن، ن  گوریده

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: ravels, raveling, raveled
(1) تعریف: to cause to be tangled or unclear.
مشابه: tangle

(2) تعریف: to cause to be untangled or clear; unravel.
مشابه: fray
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: of thread, rope, cloth, or the like, to become loose or undone; unravel.
اسم ( noun )
مشتقات: ravelly (adj.), raveler (n.)
• : تعریف: a difficulty such as a snag, snarl, or loose end.

جمله های نمونه

1. I can not ravel this piece of string,it's all in knots.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم این تکه ریسمان را بچرخانم، همه آن گره است
[ترجمه ترگمان]من که نمی توانم این تکه نخ را ببندم، همه اش گره گره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Our temporary difficulties will soon ravel out.
[ترجمه گوگل]مشکلات موقتی ما به زودی از بین خواهند رفت
[ترجمه ترگمان]مشکلات موقت ما بزودی از بین خواهند رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This kind of carpet will never ravel.
[ترجمه گوگل]این نوع فرش هرگز پریشان نمی شود
[ترجمه ترگمان]این نوع قالی هرگز ravel نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You had better ravel a bit of the left-over cloth to mend the tear in your trousers.
[ترجمه گوگل]بهتر است مقداری از پارچه باقیمانده را بپوشی تا پارگی شلوارت را ترمیم کنی
[ترجمه ترگمان]بهتر است که یک تکه پارچه کهنه را برای اصلاح شلوار خود ravel
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We have to ravel the matter out.
[ترجمه گوگل]ما باید موضوع را حل کنیم
[ترجمه ترگمان]باید به این موضوع پی ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ravel even decreed from his deathbed that Adler should not pay royalties for playing Bolero.
[ترجمه گوگل]راول حتی از بستر مرگش دستور داد که آدلر نباید برای بازی در نقش بولرو حق امتیاز پرداخت کند
[ترجمه ترگمان]حتی در بس تر مرگ نیز مقرر داشت که آدلر حق تالیف Bolero را پرداخت نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Ravel was made by the composer in 192 and was, in fact, first heard in this arrangement.
[ترجمه گوگل]راول توسط این آهنگساز در سال 192 ساخته شد و در واقع اولین بار در این تنظیم شنیده شد
[ترجمه ترگمان]Ravel در سال ۱۹۲ توسط آهنگ ساز ساخته شد و در واقع اولین بار در این ترتیب شنیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Marielle is still worrying at her Ravel.
[ترجمه گوگل]ماریل همچنان نگران راول خود است
[ترجمه ترگمان] Marielle \"هنوز داره از\" Ravel \"نگران میشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The floor was littered with ravel ( l ) ings.
[ترجمه گوگل]کف پر از راول ( l ) بود
[ترجمه ترگمان]کف اتاق پر از ravel بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You mean Debussy, Ravel, and those composers?
[ترجمه گوگل]منظورتان دبوسی، راول و آن آهنگسازان است؟
[ترجمه ترگمان]منظورت دبوسی، Ravel و composers؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I've got to ravel this matter out.
[ترجمه گوگل]من باید این موضوع را حل کنم
[ترجمه ترگمان]باید این موضوع را حل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ravel a bit of the leftover cloth to mend the tear in your dress.
[ترجمه گوگل]برای ترمیم پارگی لباستان، مقداری از پارچه باقیمانده را راول کنید
[ترجمه ترگمان]یک تکه از آن پارچه ای را که باید پاره کرد تا قطره اشکی را که در لباس شما بود مرمت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's a piece by Maurice Ravel called Bolero.
[ترجمه گوگل]این قطعه ای از موریس راول به نام بولرو است
[ترجمه ترگمان]این یک قطعه توسط موریس Ravel به نام Bolero است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Don't ravel out the rope's end.
[ترجمه گوگل]انتهای طناب را به هم نریزید
[ترجمه ترگمان]از طناب به بیرون نگاه نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چیز در هم پیچیده (اسم)
ravel

نخ گوریده (اسم)
ravel, sleave

گوریدگی (اسم)
snarl, ravel, tanglement

شانه مخصوص جدا کردن تارهای نخ (اسم)
ravel

از هم جدا کردن الیاف (اسم)
ravel

دام بلا (اسم)
ravel, rattrap

پیچ انداختن در (فعل)
ravel

گره دار کردن (فعل)
gnarl, ravel

تخصصی

[نساجی] قفسه - نوعی شانه یا ریل چوبی با دندانه های جلو آمده برای جدا کردن و راهنمای نخ های چله - نخ کش شدن - در رفتگی نخ - ریش شده پارچه - پیچ انداختن در - گره دار کردن

انگلیسی به انگلیسی

• unravel, unwind a rope or thread; confuse, perplex, bewilder

پیشنهاد کاربران

بپرس