پیشنهادهای The_Witcheress (٨٣)
ربوده شدن، دزدیده شدن
رخ دادن
عبور، عبور کردن
به کار رفتن مثال: many of these tablets were repurposed over the centuries, incorporated into walls and buildings in later Roman and medieval periods ...
ترکیب شدن، ادغام شدن
تغییر وضعیت تغییر حالت
به طور عمده، عموماً
مؤلفه ی بازی
نمایش اولیه، اجرای اولیه
به صورت پلمپ شده، به صورت کیپ بدون ورود هوا
حکمفرما شدن
در برخی جملات، مراجعه کردن ممکنه ترجمه ی مناسب تری باشه. مثال: Respond promptly to the scene and establish contact with the person who issued the r ...
سخنوری
جادوگر جنگی
رام کردن، تحت کنترل در آوردن، تحت فرمان در آوردن، تسلیم کردن، مطیع کردن انسان خودخواه و غیرقابل اعتماد، انسان پست و حقیر، انسان نفرت انگیز
رام کردن، تحت کنترل در آوردن، تحت فرمان در آوردن، تسلیم کردن، مطیع کردن
اولیه
منزلت، مقام، جایگاه رفیع
مطلع شدن خبر دار شدن
شفا بخش
به مراتب
صیقل خورده سوهان زده شده ساییده شده تراشیده شده
پاشیدن پخش کردن
کمبود منابع، قحطی
مزه مزه کردن و چشیدن جرعه نوشیدنی الکلی
جدا شده گسسته شده از هم گسیخته بریده شده شکسته دو نیم شده پاره شده
شکستن، دو نیم کردن
پرداخت شده، دباغی شده ( در صنعت چرم )
ساختن، اضافه کردن هم میتونه معنی بده برای مثال: This rare kind of turtle grow a layer to it's protective shell once in every two month. این گونه نا ...
آسمان جو فضا اتر اثیر عنصر آسمانی ریشه ی این واژه از زبان سانسکریت است.
همنوع
تیغه
در زبان فرانسه به معنای: زمین زمین صاف و هموار محوطه زمینه حوزه باند در لاتین به معنای "هوا" است. در انگلیسی، نام رودخانه ایه که در شمال انگلستان ...
بهیموث ( به عبری: בהמות ) ، نام جانوری در عهد عتیق و در کتاب ایوب است که به عنوان جانوری اهریمنی ذکر شده است. بهیموث اغلب شبیه به جانورانی چون فیل ...
در زبان عربی و فارسی همان "عفریت" است.
جوانه زدن ( در گیاه )
سرزمین سوخته منطقه ای که توسط آتش ویران شده
فراخوانی کردن
تهدید آمیز، خطرناک
در دسته های کنسول های بازی، به این دکمه های قابل چرخش به هر جهت و همینطور دارای قابلیت کلیک و فشار Stick گفته میشه. و دو تا هستن: که Right Stick است ...
نفوذ کردن، هک کردن ( یک سیستم ) مثال: Tap into Kia compony system نفوذ کردن/دسترسی غیر مجاز/هک کردن سیستم شرکت کیا
دور شدن، اجتناب کردن، دور زدن چیزی مثال: Maneuver around the electricity از جریان برق دوری کن / جریان برق رو دور بزن
غول
ضربه ی نهایی، ضربه ی آخر مثال: Use Finishers on enemies از ضربات نهایی روی دشمنان استفاده کن
بدل، بدل کار
اپراتور ( در سازمان هایی مانند پلیس، آتش نشانی یا . . . )
آرچیمبولدو نام خانوادگی نقاش ایتالیایی "جوزپه آرچیمبولدو" است؛ که بیشتر برای آفرینش تک چهره های ذهنی تماماً ساخته شده از ترکیب اشیایی مانند میوه ها، ...
face pareidolia یا facial pareidolia به معنای "دیدن چهره ی انسان در پدیده ها و اشیاء" است. و به پدیده ای اطلاق می شود که در آن افراد تصاویر و اشکال ...
پیش حرکتی