پیشنهادهای Siamack Alinia (٤٨٨)
ارتباط کاری خوبی داشتن با
کاربردهای این ساختار: وجود داشتن موجود بودن رخ دادن اتفاق افتادن برگزار شدن انجام شدن در جریان بودن قرار داشتن حضور داشتن
وجود داشتن موجود بودن رخ دادن اتفاق افتادن برگزار شدن انجام شدن در جریان بودن قرار داشتن حضور داشتن
وجود داشتن موجود بودن رخ دادن اتفاق افتادن برگزار شدن انجام شدن در جریان بودن قرار داشتن حضور داشتن
وجود داشتن موجود بودن رخ دادن اتفاق افتادن برگزار شدن انجام شدن در جریان بودن قرار داشتن حضور داشتن
وجود داشتن موجود بودن رخ دادن اتفاق افتادن برگزار شدن انجام شدن در جریان بودن قرار داشتن حضور داشتن
زمانی استفاده می شه که کسی به کسی دیگه می خواد بگه که بقیه روزش رو خوب سپری کنه. این جمله معمولاً وقتی استفاده می شه که شما یا کسی دیگه از هم جدا می ...
این عبارت یک اصطلاح است یک معنی روانتر رو میشه واسش در نظر گرفت: چقدر همه چیز زود تغییر می کنه! چقدر همه چیز زود عوض میشه!
زن و شوهر بودن زوج بودن Be such a perfect couple زن و شوهر کاملی بودن یک زوج بی نقص و عالی بودن
نقش آفرینی نقش داشتن در یک اثر ایفای نقش پروژه بازیگری Do you have an acting job already آیا تا به حال نقش آفرینی داشتی؟ آیا تا به حال ایفای نقش ...
- در یک پروژه بازیگری مشغول به کار بودن - یه نقش توی یک فیلم یا سریال داشتن
پرکاربردترین معانی: 1. تبریک! 2. عالیه برای تو ( با برات ) / خیلی خوبه واست ( به مفهوم چیزی که به نفعت هست ) 3. خوش به حالت. 4. احسنت! 5. موفق با ...
Get a doctor" به معنای "دکتر بیاور" یا "دکتر بیاورید" است. معمولاً وقتی استفاده می شود که کسی نیاز فوری به مراقبت پزشکی دارد و باید سریعاً یک دکتر ...
صدا زدن او یا فراخواندن او call her= get her یکی از معنی هایget هست. بازم بستگی به شرایط جمله داره چون ممکنه همین معنی بسته به شرایط جمله تغییر کنه ...
- به تنهایی - خودش به تنهایی
تفاوت babysitting با nanny : Babysitting - مراقبت از کودکان برای مدت کوتا شخصی که مراقبت از کودکان دیگران را برای مدتی موقت معمولاً در نبود والدین ...
Hangout with - معنی: گذروندن وقت با کسی. - کاربرد: برای بیان زمانی که با دوستان یا آشنایان می گذرونی. I like to hangout with my friends on week ...
فروشگاه یا مغازه خرده فروشی ( فروشگاهی که جنس رو مستقیم به مصرف کننده می فروشه نه به کسب و کارهای دیگه ) خرده فروشی با دست فروشی تفاوت داره. خرده ...
Take a vacation - مرخصی گرفتن ( جهت استراحت یا تفریح یا بازیابی انرژی ) - رفتن به تعطیلات Go on vacation رفتن به تعطیلات ✅ تو این معنی مترادف ه ...
تفاوت بین humble و modest : Humble: - احساس نسبت به خود: فردی که خود را بالاتر از دیگران نمی بیند و به موفقیت های خود افتخار نمی کند. - نوع رفتار ...
به معنی "تفنگداران دریایی" یا "نیروی دریایی" است.
✅ این اصطلاح به معنای شروع به خوابیدن است، نه لزوماً به رختخواب رفتن یا در خواب بودن
"past" یکی از معانی اش می تونه "رد شدن از" باشه، وقتی به عنوان حرف اضافه استفاده می شه. به معنی عبور کردن از کنار یا جلوی چیزی است. مثال: - We wal ...
مهم ترین معنی های لغت "across" 1. روی سطح چیزی/ بر روی ( سطحی ) : - The cat ran across the table - ( گربه روی میز دوید. ) - Go across the brid ...
- معادل بودن با Her qualifications are equivalent to a master's degree - ( مدارک او معادل با یک مدرک کارشناسی ارشد است. )
فعل ساده Be Eager to - مشتاق بودن به ✅ ( برای بیان احساسی به همراه تمایل و اشتیاق ) He is eager to start his project - ( او مشتاق به شروع پروژه ...
پرکاربردترین معانی: ۱ ) وقوع چیزی / رخ دادن یا در حال اتفاق افتادن ( happening ) : - What's going on here - ( اینجا چه خبره؟ ) - - - - - - ...
1. معامله - "He has been dealing in antiques for years. " - او سال هاست که در خرید و فروش عتیقه جات فعالیت می کند. 2. برخورد، راه انداختن، رسیدگی ...
1. به تأخیر انداختن یا تعویق انداختن: - The committee is sitting on the proposal until next month. ( کمیته پیشنهاد را تا ماه آینده به تعویق انداخت ...
حراجی برگزار کردن برپا کردن یک حراجی
1. تسویه حساب و ترک کردن: - معنی: حساب خود را تسویه کردن و رفتن. - مثال: We need to check out of the hotel by noon ( ما باید تا ظهر از هتل تسوی ...
1. دویدن دور چیزی: به معنای دویدن به دور یک شیء یا مکان. - The children ran round the playground ( بچه ها دور زمین بازی دویدند. ) 2. انجام داد ...
ضربه زدن
Give a blow صحیح هست.
I'm acting on impulse من کارم یهوییه. . . چند معنی مختلف برای عبارت "act on impulse" : 1. **عمل کردن بر اساس انگیزه ناگهانی** 2. **تصمیم گیری بدو ...
- ردی به جا گذاشتن : 1. **ردی فیزیکی به جا گذاشتن**: - مثال: "The hikers left a trail of footprints in the snow. " "کوهنوردان ردی از ردپا در برف ...
- متفاوت بودن ( بین افراد یا اشیا، در ویژگی ها یا خصوصیات، رفتار و عادت ها ) - غیر معمول یا غیر عادی بودن ( رفتار یا ویژگی ها ) کاربردهای “be unl ...
این ساختار برای توصیف فرایند یا تغییرات در حال وقوع است: - در حال گذراندن - در حال تجربه کردن
منحصر به فرد بودن
- فراهم شدن - تامین شدن All necessary materials will be provided ( تمام مواد لازم فراهم خواهد شد. ) Food and shelter will be provided for the r ...
استودیوی فیلم سازی استودیوی فیلمبرداری استودیوی فیلم
- سخت بودن برای جویدن. . . این عبارت معمولاً برای توصیف غذاهایی استفاده می شود که به دلیل سفتی یا بافت خاص، جویدن آن ها دشوار است. - مثال: *This ...
به معنای **کشته شدن** است. ✅ این عبارت معمولاً برای توصیف وضعیتی استفاده می شود که در آن یک فرد یا موجود زنده به دلیل حادثه، خشونت، یا هر علت دیگری ...
به دلیل نامعلوم. . . به دلیل نامشخصی. . .
کلمه "promote" کاربردهای متنوعی دارد. برخی از رایج ترین کاربردهای آن عبارتند از: 1. تبلیغ کردن: برای معرفی و تبلیغ محصولات، خدمات، کتاب ها و آلبوم ...
حالت های دیگر از. . . از شیوه های دیگر. . .
Argued with = had an argument with اصطلاح "argued with" به معنای "بحث کردن با" یا "مشاجره کردن با" است. "had an argument with" به معنای "بحثی داشت ...
در درد ( بودن یا داشتن بستگی به فعل to be داره )
هیچ چیزی نداشتن برای. . .