variation

/ˌveriˈeɪʃn̩//ˌveərɪˈeɪʃn̩/

معنی: تغییر، دگرگونی، اختلاف، ناپایداری، بی ثباتی، تغییر پذیری
معانی دیگر: دگرسانی، وابر، جزانی، دگرش، تنوع، گوناگونی، (ریاضی) وردش، میزان تغییر، (عقربه ی قطب نما) چامگوشه (رجوع شود به: declination)، نوع متفاوت، دگرسانه، (نجوم) زاویه ی انحراف، انحراف از مدار، پرگاره گریزی، (رقص باله) رقص انفرادی، تک رقص، تک وشت، (زیست شناسی) وردایی، وردش، ناهمدیسی، (زیست شناسی) سازواره ی ناهمدیس، ورداواره، (موسیقی - تکرار آهنگ با تغییرات جزئی) دگرآوایی، وابسته به تغییر و دگرگونی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: variational (adj.)
(1) تعریف: the act or process of varying, or the state or condition of being varied; change; changeability.
مترادف: change, changeability, vicissitude
مشابه: alteration, amendment, change, fluctuation, variance, variety

- During the spring, there is a great deal of variation in the temperature.
[ترجمه شقایق بستوه] در فصل بهار، تغییرات زیادی در دما وجود دارد
|
[ترجمه گوگل] در فصل بهار، تغییرات دما بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان] در طول بهار، تنوع زیادی در دما وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a slightly different form or version of something, such as an artistic work.
مترادف: adaptation
مشابه: alteration, conversion, modification, variant, version

- This story is a variation of a well-known folk tale.
[ترجمه گوگل] این داستان نسخه ای از یک داستان عامیانه شناخته شده است
[ترجمه ترگمان] این داستان یک تغییر از یک داستان معروف محلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the degree to which something varies; amount of change or difference.

جمله های نمونه

1. variation of curve
وردش منحنی

2. the limits of barometric variation
حدود دگرسانی بارومتری

3. The businesses showed a dramatic variation in how they treated their staff.
[ترجمه گوگل]کسب‌وکارها تفاوت چشمگیری در نحوه برخورد با کارکنان خود نشان دادند
[ترجمه ترگمان]کسب و کارها تغییرات چشمگیری در نحوه برخورد آن ها با کارکنان خود نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The prices for food are subject to variation.
[ترجمه گوگل]قیمت مواد غذایی در معرض تغییر است
[ترجمه ترگمان]قیمت مواد غذایی متغیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This delicious variation on an omelette is quick and easy to prepare.
[ترجمه گوگل]این تنوع خوشمزه روی املت سریع و آسان آماده می شود
[ترجمه ترگمان]این تغییر خوش مزه روی املت خیلی سریع و آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The regulation allows of no variation.
[ترجمه گوگل]مقررات اجازه هیچ گونه تغییری را نمی دهد
[ترجمه ترگمان]این مقررات هیچ تغییری را مجاز نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Currency exchange rates are always subject to variation.
[ترجمه گوگل]نرخ تبدیل ارز همیشه در معرض تغییر است
[ترجمه ترگمان]نرخ تبدیل ارز همواره تابع تغییرات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is considerable variation in ability across the range.
[ترجمه گوگل]تنوع قابل توجهی در توانایی در سراسر محدوده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تنوع قابل توجهی در توانایی در محدوده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She is studying language variation across the social range.
[ترجمه گوگل]او در حال مطالعه تنوع زبان در طیف اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]او در حال مطالعه تنوع زبانی در گستره اجتماعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Variation among humans is limited to the possible permutations of our genes.
[ترجمه گوگل]تنوع در بین انسان ها به جایگشت های احتمالی ژن های ما محدود می شود
[ترجمه ترگمان]تنوع در انسان ها محدود به جایگشت ممکن ژن های ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is very little melodic variation in the piece.
[ترجمه گوگل]تنوع ملودیک بسیار کمی در قطعه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تنوع بسیار کمی در این قطعه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The survey found a wide variation in the prices charged for canteen food.
[ترجمه گوگل]این نظرسنجی تفاوت گسترده ای در قیمت های دریافت شده برای غذای غذاخوری نشان داد
[ترجمه ترگمان]این نظرسنجی، تنوع گسترده ای را در قیمت غذا برای غذا به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is little variation by sex or social class in these attitudes.
[ترجمه گوگل]در این نگرش ها از نظر جنسیت یا طبقه اجتماعی تفاوت کمی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تغییر کمی در رفتار جنس یا اجتماعی در این نگرش ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is a great deal of variation among the responses.
[ترجمه گوگل]تفاوت زیادی بین پاسخ ها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تنوع زیادی در پاسخ ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There may be a variation of plus or minus 5% in the prices that are quoted.
[ترجمه گوگل]ممکن است تغییرات مثبت یا منفی 5٪ در قیمت های ذکر شده وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است تغییرات مثبت یا منفی ۵ % در قیمت نقل شده وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تغییر (اسم)
change, shift, alteration, conversion, variation, mutation, commutation, fluctuation, innovation, vicissitude

دگرگونی (اسم)
change, alteration, variation, mutation, transformation, metamorphosis, catabolism, vicissitude, contrariety, metabolism, shakeup

اختلاف (اسم)
friction, quarrel, cross, discord, division, variation, disagreement, difference, schism, schismatism, scissoring, variance, disparity, discrepancy, dissension, versatility, inequality, mean square deviation

ناپایداری (اسم)
transience, variation, evanescence, inconstancy

بی ثباتی (اسم)
tergiversation, transience, variation, fluctuation, inconsistency, mutability, inconstancy, instability

تغییر پذیری (اسم)
variation, pliancy, mutability, variability

تخصصی

[حسابداری] تغییر
[برق و الکترونیک] تغییر
[مهندسی گاز] تغییر، اختلاف، انحراف
[زمین شناسی] وردش، تغییر، گوناگونی - واگرایی یا دگرسانی در خصوصیات ساختمانی یا عملکردی یک زیستمند از آنهایی که به عنوان مخصوص یا ویژه گروهی در نظر گرفته می شود که به آن متعلق است. نیز ببینید: وردا یا متغیر.
[صنعت] تغییرات
[نساجی] تفاوت - تغییر
[ریاضیات] تغییر
[آمار] تغییر

انگلیسی به انگلیسی

• act or instance of varying; degree of diversity; change; modified version (as of a musical piece); deviation
a variation on something is the same thing presented in a slightly different form.
a variation is also a change or slight difference in a level, amount, or quantity.

پیشنهاد کاربران

انحراف
تناقض
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : vary
✅️ اسم ( noun ) : variety / variability / variable / variance / variant / variation / variableness / variousness / varietal / variate
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : variable / variant / various / varied / varying / varietal / variational
✅️ قید ( adverb ) : variably / variously / variedly / varyingly

نسخه تغییر یافته
تغییر
fluctuation
شکل دیگر، نوع دیگر چیزی
variation ( موسیقی )
واژه مصوب: دگرش
تعریف: فن تغییر یک ایدۀ موسیقایی که معمولاً پس از ظهور اولیۀ آن ایده اعمال میشود
گستره
در زبان پارسی میانه، کارواژه های ( وَشتن، وَردیدن ) با بُن کنونیِ ( وَرد ) را داشته ایم.
همچنین در زبان پارسی میانه، کارواژه ( وَردینیدن ) را که همان ( ورداندن ) در پارسیِ کنونی می باشد، داشته ایم ( متعدی ) .
...
[مشاهده متن کامل]

وَشتن، وردیدن به معنایِ ( تغییر یافتن، گردیدن ) است.
وَردینیدن ( پارسی میانه ) یا وَرداندن ( پارسی کنونی ) به معنای ( تغییر دادن، گرداندن، چرخاندن ) می باشد.
variant = وَردا ( وَرد ( بُن کنونیِ وَردیدن ) /آ ( پسوند صفت فاعلی ساز )
پسوندِ آ به بُن کنونی می چسبد و صفت فاعلی می سازد بمانند جویا، کوشا، بینا، شنوا، وَردا
invariant = ناوَردا
variation = وَردِش
invariance = ناوَردایی
و. . .

variation ( noun ) = اختلاف/تغییر، نوسان، گوناگونی/گونه، نوع، شکل/موسیقی واریاسیون ( تکرار یک ملودی ساده به صورت متفاوت و پیچیده ) /
Definition = تغییر در مقدار یا سطح یا کیفیت/چیزی که با فرم یا آرایش معمول کمی متفاوت باشد/یکی از چندین آهنگ کوتاه که بر اساس همان آهنگ ساده ساخته شده اند ، اما با آن و سایر آهنگ ها متفاوت هستند/یک تغییر نیز یک تفاوت است ، یا چیزی که با نوع دیگر آن کمی متفاوت است/
...
[مشاهده متن کامل]

Piano/ Orchestral variations = واریاسیونهای پیانو/اکستری
Clear variation = تفاوت آشکار
Be subject to variation = دستخوش نوسان بودن
examples :
1 - Prices have not shown much variation this year
امسال قیمت ها نوسان ( تغییر ) زیادی نداشته اند
2 - Currency exchange rates are always subject to variation
نرخ ارز همیشه دستخوش نوسان است
3 - The dial records very slight variations in pressure
عقربه مقدار فشار را در حد نوسانات بسیار ناچیز ثبت می کند.
4 - Picasso painted several variations on this theme
پیکاسو اشکال متفاوتی از این موضوع را به تصویر کشیده است
5 - A set of variations on a theme by Mozart
مجموعه ای از واریاسیونهای موزارت در مورد یک موضوع
6 - Unemployment rates among white - collar workers show much less regional variation than corresponding rates among blue - collar workers.
نرخ بیکاری در بین کارگران یقه سفید اختلاف منطقه ای بسیار کمتری نسبت به نرخ های مربوط به کارگران یقه آبی نشان می دهد.
7 - The medical tests showed some variation in the baby's heart rate.
آزمایش های پزشکی برخی از تغییرات را در ضربان قلب کودک نشان داد.
8 - There are wide variations in the way pensioners have benefited
در نحوه بهره مندی مستمری بگیران از سیستم نوسانات زیادی وجود دارد.
9 - Her movies are all variations on the same theme.
فیلم های او همه در یک موضوع متفاوت هستند.
10 - Unemployment rates for individual counties are not adjusted for seasonal variations.
نرخ بیکاری برای هر شهرستان برای تغییرات فصلی اصلاح نمی گردد.

اختلاف - تغییر - گردش - گونه
تغییریافته
متغیرها
وَردِش، گردش - فارسی میانه ( پارسیک یا پارسیگ ) -
variation از فارسی گرفته شده است!
از مصدر وَردیدَن
معنی: دگرگون، تغییر، دگرش - چگونگی، حالت
مانند: وَردِش های واژه!
واریانس
variation
این واژه ایرانوویچی یا هندواروپایی است :
آلمانی : werden = شُدَن
پارسی : گَردِش
گردِش در پارسی میانه وَردِش لفزیده میشده است.
گردش از هالت و گونه گی به هالت و گونه ای دیگری درآمدن است.
نوع، گونه، شکل متفاوت
تغییرات تغییر =change
شکرآب
تفاوت
تغیّر
Plastic has many natural variations and the first artificial plastic developed in England
پلاستیک ها تغییرات طبیعی زیادی دارند. اولین پلاستیک مصنوعی در کشور انگلستان تولید شده بود.
اقتباس
تفاوت

انواع
تنوع گوناگونی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس