پیشنهادهای Siamack Alinia (٤٨٨)
- پیوست ها The book's inserts consisted of two maps and a folded picture - پیوست های کتاب عبارت بودند از: دو نقشه و یک تصویر تاشده.
1. وارد شده 2. گذاشته شده 3. تعبیه شده 4. افزوده شده 5. گنجانده شده 6. فرو رفته 7. تعبیر شده 8. تزریق شده 9. اعمال شده 10. تعبیه شده
- پرداخت ها را انجام دادن این اصطلاح در زبان رسمی به کار می رود و به معنای انجام یک سری پرداخت های مالی است، مانند اقساط وام یا صورتحساب ها. - To ...
شرایط جوی ( سخت ) 👈اسم
دریافت کردن تماس های تلفنی
طبق کتاب English conversation از Jean yates : Other ways to indicate nonstop activity are ✅ nonstop scheduled ✅ twenty - four - seven ✅ around - ...
- چادر زدن - اردوگاه زدن - برپا کردن چادر - برپا کردن اردوگاه - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - Pitch a tent چا ...
- رزرو کردن بلیط از قبل Do you have to reserve tickets in advance آیا باید از قبل بلیط رزرو کنی؟
- با هم فرق داشتن - با یکدیگر فرق داشتن - متغیر بودن ( در یک بازه )
خانم نیلو به درستی یکی از معنی های این واژه رو بیان کردن. متشکریم بابت تبادل اطلاعاتشون. برای درک بهتر این معنی یک مثال می زنم: Ex: "Tell me abou ...
در این مثال معنی: - نه اینکه داده. به این مثال توجه کنید: When a specific time or place is included in the question, the answer refers to how p ...
کامیون باربری
✅ بهترین معنی دفتردار مدرسه است. خانم نیکا ، حیطه کاری دفتردار مدرسه با معاون مدرسه فرق داره. دفتردار مسئول امور اداری و دفتری هست ولی معاون دارا ...
به تنهایی
✅ عشق مهمونی someone who spends a lot of time with friends or acquaintances for entertainment either at home or public places کسی که وقت زیادی رو ...
✅حرف اضافه: برای اشاره به عبور یا حرکت از یک طرف به طرف دیگر عبورِ چیزی از درون یا میان چیز دیگری اشاره به یک بازه زمانی - از طریق - از میان - ...
- نوار ( ضبط صوت یا ویدیو ) 👈 اسم - نوارچسب 👈 اسم - ضبط کردن ( روی نوار ) 👈 فعل
- قرص خوردن - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - Take a pill 👈 قرص خوردن - Take a tablet: 👈 قرص خوردن ( معمو ...
- تغییر دادن ( مکان یا موضع و غیره ) 👈 فعل - کلید ( به کلیدهای برقی اشاره دارد ) - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - کلید ( برق ) ...
در حالت صفت: - دارای حس همدردی ( فکری و منطقی ) 👈 توجه شود که این حس، احساسی و غیر عقلانی نیست ) - فهمیده، فهیم My parents are very understand ...
تفاوت دو واژه: 1️⃣ Understanding 👈 اسم درک عمیق و کامل 2️⃣ Conception 👈 اسم درک اولیه و سطحی
- متعلق به This house is owned by my parents ( این خانه متعلق به والدین من است. )
امتیاز کسب کردن امتیاز به دست آوردن
به عنوان فعل یکی از معنی های پرکاربرد در ورزش تیمی مثل فوتبال : - مساوی کردن - برابر کردن 1️⃣ The penalty in the last minute of the game leveled t ...
✅As a result ✅
To have been off ✅ به معنی اینه که در یک بازه زمانی مشخص چیزی یا کسی در حالت عادی خودش نبوده. - عادی نبودن - مثل قبل نبودن - مثل همیشه نبودن ...
✅ به معنی اینه که در یک بازه زمانی مشخص چیزی یا کسی در حالت عادی خودش نبوده. - عادی نبودن - مثل قبل نبودن - مثل همیشه نبودن - She seems to hav ...
- چالش بر انگیز - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - Tricky transition تغییرِ/ تحولِ چالش بر انگیز
- رسیدن = ( arrive ) 👈 که معمولاً برای فرم زمانی گذشته استفاده میشه. - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - ...
- عبارت رایج - اصطلاح رایج
- تاکیدی کردن چیزی - برجسته کردن چیزی
- تاکیدی کردن - برجسته کردن
در دستور زبان انگلیسی یعنی "پرسش ضمیمه" هست. ✅ ( tag ) جملات کوتاهی هستند که به انتهای جمله اصلی اضافه می شوند تا تاکید یا تأیید بیشتری ایجاد کنن.
- تاکیدی بر - برای تاکیدی بر
- جایزه بزرگ لاتاری ✅ این اصطلاح به بزرگ ترین جایزه ای اشاره می کنه که در یک قرعه کشی یا لاتاری به برنده تعلق می گیره. معمولاً منظورشون پول زیادیه ک ...
طیِ یک دست دادن
برنامه روزانه بدون استراحت
شادی بخشیدن به کسی. . . Their children give them so much joy فرزندانشان به آنها شادی زیادی می بخشند. ( می دهند )
- به پشت دراز کشیدن - به پشت خوابیدن The baby was lying on its back نوزاد روی پشتش قرار داشت. نوزاد به پشتش دراز کشیده بود.
یک اصطلاح محاوره ای و رایج به معنی "فرصت داشتن" یا "داشتن یک فرصت کاری" هست. این عبارت خیلی رایجه و به راحتی در مکالمات روزمره قابل استفاده هست. مث ...
- جلو در خونه - پله وروردی خونه ✅ به این مفهوم که مثلاً اگه ما رو جلو در خونت دیدی غافلگیر نشو. یا مثلاً: - He left a package on the doorstep ...
- بی صبرانه یا مشتاقانه منتظر چیزی یا کسی بودن ✅ بعد از حرف اضافه to فعل به صورت استمراری ظاهر میشه. ⁰ ( To be looking forward to verb ( ing - ...
- لحظات خوبی رو برای کسی رقم زدن - به کسی خوش گذراندن
معنی های محاوره ای و روانتر که خودمون خیلی استفاده میکنیم : - اگه بشه - امیدوارم که
- جاذبه های بومی یا محلی - فضای بومی یا محلی - شرایط بومی یا محلی - وضعیت بومی یا محلی ✅ هر گونه فعالیت، رویداد و فرهنگ محلی و بومی مثل: گروه ها ...
- بار و بنه، اسباب سفر . . . غیر قابل شمارش ✅ به کلیه وسایلی که در یک سفر به همراه داریم گفته میشه. شامل لباس ها، لوازم بهداشتی، مدارک، تجهیزات الک ...
✅ در فرم فعل: - خوش گذرانی کردن - مهمونی برگزار کردن - جشن گرفتن - تفریح کردن
اگر در وسط جمله بیاید: - شبیهِ آنچه که - به مانند اونچه که
- رسیدن I just got in last night من تازه دیشب رسیدم.
دوست نداشتن 👈 verb بد آمدن 👈 verb تنفر 👈 noun I dislike being the center of attention - من بدم می آید که مرکز توجه باشم. - من دوست ندارم که ...