تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- پیوست ها The book's inserts consisted of two maps and a folded picture - پیوست های کتاب عبارت بودند از: دو نقشه و یک تصویر تاشده.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. وارد شده 2. گذاشته شده 3. تعبیه شده 4. افزوده شده 5. گنجانده شده 6. فرو رفته 7. تعبیر شده 8. تزریق شده 9. اعمال شده 10. تعبیه شده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

- پرداخت ها را انجام دادن این اصطلاح در زبان رسمی به کار می رود و به معنای انجام یک سری پرداخت های مالی است، مانند اقساط وام یا صورتحساب ها. - To ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

شرایط جوی ( سخت ) 👈اسم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دریافت کردن تماس های تلفنی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

طبق کتاب English conversation از Jean yates : Other ways to indicate nonstop activity are ✅ nonstop scheduled ✅ twenty - four - seven ✅ around - ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- چادر زدن - اردوگاه زدن - برپا کردن چادر - برپا کردن اردوگاه - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - Pitch a tent چا ...

پیشنهاد
٠

- رزرو کردن بلیط از قبل Do you have to reserve tickets in advance آیا باید از قبل بلیط رزرو کنی؟

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- با هم فرق داشتن - با یکدیگر فرق داشتن - متغیر بودن ( در یک بازه )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانم نیلو به درستی یکی از معنی های این واژه رو بیان کردن. متشکریم بابت تبادل اطلاعاتشون. برای درک بهتر این معنی یک مثال می زنم: Ex: "Tell me abou ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در این مثال معنی: - نه اینکه داده. به این مثال توجه کنید: When a specific time or place is included in the question, the answer refers to how p ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کامیون باربری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

✅ بهترین معنی دفتردار مدرسه است. خانم نیکا ، حیطه کاری دفتردار مدرسه با معاون مدرسه فرق داره. دفتردار مسئول امور اداری و دفتری هست ولی معاون دارا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به تنهایی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

✅ عشق مهمونی someone who spends a lot of time with friends or acquaintances for entertainment either at home or public places کسی که وقت زیادی رو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

✅حرف اضافه: برای اشاره به عبور یا حرکت از یک طرف به طرف دیگر عبورِ چیزی از درون یا میان چیز دیگری اشاره به یک بازه زمانی - از طریق - از میان - ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

- نوار ( ضبط صوت یا ویدیو ) 👈 اسم - نوارچسب 👈 اسم - ضبط کردن ( روی نوار ) 👈 فعل

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- قرص خوردن - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - Take a pill 👈 قرص خوردن - Take a tablet: 👈 قرص خوردن ( معمو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

- تغییر دادن ( مکان یا موضع و غیره ) 👈 فعل - کلید ( به کلیدهای برقی اشاره دارد ) - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - کلید ( برق ) ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در حالت صفت: - دارای حس همدردی ( فکری و منطقی ) 👈 توجه شود که این حس، احساسی و غیر عقلانی نیست ) - فهمیده، فهیم My parents are very understand ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تفاوت دو واژه: 1️⃣ Understanding 👈 اسم درک عمیق و کامل 2️⃣ Conception 👈 اسم درک اولیه و سطحی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- متعلق به This house is owned by my parents ( این خانه متعلق به والدین من است. )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امتیاز کسب کردن امتیاز به دست آوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان فعل یکی از معنی های پرکاربرد در ورزش تیمی مثل فوتبال : - مساوی کردن - برابر کردن 1️⃣ The penalty in the last minute of the game leveled t ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

✅As a result ✅

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

To have been off ✅ به معنی اینه که در یک بازه زمانی مشخص چیزی یا کسی در حالت عادی خودش نبوده. - عادی نبودن - مثل قبل نبودن - مثل همیشه نبودن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

✅ به معنی اینه که در یک بازه زمانی مشخص چیزی یا کسی در حالت عادی خودش نبوده. - عادی نبودن - مثل قبل نبودن - مثل همیشه نبودن - She seems to hav ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

- چالش بر انگیز - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - Tricky transition تغییرِ/ تحولِ چالش بر انگیز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

- رسیدن = ( arrive ) 👈 که معمولاً برای فرم زمانی گذشته استفاده میشه. - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- عبارت رایج - اصطلاح رایج

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- تاکیدی کردن چیزی - برجسته کردن چیزی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- تاکیدی کردن - برجسته کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در دستور زبان انگلیسی یعنی "پرسش ضمیمه" هست. ✅ ( tag ) جملات کوتاهی هستند که به انتهای جمله اصلی اضافه می شوند تا تاکید یا تأیید بیشتری ایجاد کنن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- تاکیدی بر - برای تاکیدی بر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- جایزه بزرگ لاتاری ✅ این اصطلاح به بزرگ ترین جایزه ای اشاره می کنه که در یک قرعه کشی یا لاتاری به برنده تعلق می گیره. معمولاً منظورشون پول زیادیه ک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طیِ یک دست دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برنامه روزانه بدون استراحت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شادی بخشیدن به کسی. . . Their children give them so much joy فرزندانشان به آنها شادی زیادی می بخشند. ( می دهند )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- به پشت دراز کشیدن - به پشت خوابیدن The baby was lying on its back نوزاد روی پشتش قرار داشت. نوزاد به پشتش دراز کشیده بود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک اصطلاح محاوره ای و رایج به معنی "فرصت داشتن" یا "داشتن یک فرصت کاری" هست. این عبارت خیلی رایجه و به راحتی در مکالمات روزمره قابل استفاده هست. مث ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- جلو در خونه - پله وروردی خونه ✅ به این مفهوم که مثلاً اگه ما رو جلو در خونت دیدی غافلگیر نشو. یا مثلاً: - He left a package on the doorstep ...

پیشنهاد
٠

- بی صبرانه یا مشتاقانه منتظر چیزی یا کسی بودن ✅ بعد از حرف اضافه to فعل به صورت استمراری ظاهر میشه. ⁰ ( To be looking forward to verb ( ing - ...

پیشنهاد
٠

- لحظات خوبی رو برای کسی رقم زدن - به کسی خوش گذراندن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنی های محاوره ای و روانتر که خودمون خیلی استفاده میکنیم : - اگه بشه - امیدوارم که

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- جاذبه های بومی یا محلی - فضای بومی یا محلی - شرایط بومی یا محلی - وضعیت بومی یا محلی ✅ هر گونه فعالیت، رویداد و فرهنگ محلی و بومی مثل: گروه ها ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- بار و بنه، اسباب سفر . . . غیر قابل شمارش ✅ به کلیه وسایلی که در یک سفر به همراه داریم گفته میشه. شامل لباس ها، لوازم بهداشتی، مدارک، تجهیزات الک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

✅ در فرم فعل: - خوش گذرانی کردن - مهمونی برگزار کردن - جشن گرفتن - تفریح کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر در وسط جمله بیاید: - شبیهِ آنچه که - به مانند اونچه که

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- رسیدن I just got in last night من تازه دیشب رسیدم.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوست نداشتن 👈 verb بد آمدن 👈 verb تنفر 👈 noun I dislike being the center of attention - من بدم می آید که مرکز توجه باشم. - من دوست ندارم که ...