تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حضور خواهند داشت. حضور خواهد داشت. موجود خواهد بود. وجود خواهد داشت.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتفاق افتاده است وجود داشته است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روز خوب

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرازیر شدن ریختن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرز راه انداختن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بیان ابراز اظهار توضیح بیشتر: It is the present participle form of the verb 'express', which means to convey or communicate thoughts, feelings, ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نسبتا بزرگ I come from quite a big family من متعلق به یک خانواده نسبتاً بزرگی هستم.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صف طولانی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

از انتها تا انتها انتهایی تا آخر از آخر آخری The one all the way on the right is my dad اون آخری از راست پدر من است. this train doesn't go all the ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درست شبیهِ

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Leave something on قرار دادن چیزی بر روی گذاشتن چیزی بر روی Leave them on the coffee table بزارشون روی میز جلوی مبلی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این ساختار با توجه به جمله مخاطب معنی های متفاوتی می تونه داشته باشه. مثلا: . It will be fine there, thanks اونجا خوبه، ممنون. اونجا بهتره، ممنون.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Tv program guide Or Program guide یک نشریه ( مجله ) ، معمولاً هفتگی، که مخاطب را از طریق برنامه های پخش شده از رادیو و/یا تلویزیون راهنمایی می کند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صرفا به معنی میز شام نیست. به معنی میز غذاخوری هست یا میز صرف غذا. و اینکه ما در ایران بهش اکثرا میز ناهارخوری میگیم.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاید بهتر باشه. ممکنه بهتر باشه.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهتره، بهتره که. . . It will be better این بهتره.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاربرد بهتر یا بیشتر مفیدتر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معنی نظر لطفته معنی دیکری هم میشه برداشت کرد: تشکر کردن بابت کاری. . . Nice of you to come ممنون که اومدی.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوب به نظر رسیدن بهتر به نظر رسیدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Recent اخیر یا جدید Recently اخیراً یا جدیداً On a recent visit to the city, we saw a play ما در بازدید اخیر از شهر یک نمایش جدید دیدیم. I ha ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آنقدر که باید. . . I don't do it as much as I should من آنقدر که باید این کار را انجام نمی دهم.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جلسه برگزار کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بعضی چیزها بعضی کار ها

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشاینده. . . لذت بخشه. . . قشنگه. . . معکرست. . . جذابه. . . عالیه. . . خوبه. . . It's nice to talk and look at the flowers and trees خوشای ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Take a short walk قدم زنی کوتاه ( مدت )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرایط خوب ( بدنی یا اندام ) فرم مناسب ( بدن از نظر تناسب اندام و هیکل )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حدودِ For about two hours در حدودِ دو ساعت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Get a table گرفتن میز ( در رستوران )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برگزاری حراجی بر پا کردن حراجی . They are having once a year sale آنها سالی یکبار حراجی دارند. ( برگزار می کنند )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Everything is sparkling clean همه چیز تمیز و درخشان است. Sparkling صفت هست نه فعل استمراری.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمیز و براق تمیز و درخشان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای مدت طولانی مدت زیادی خیلی وقته مترادف For a long time In ages

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وسیله یا وسایلی از. . . وسیله یا وسایلی برای. . . . I haven't got any means of getting to London من هیچ وسیله ای برای رفتن به لندن در اختیار ندارم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پا پرانتزی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هدف اصلی این اصطلاح ابراز تردید یا امتناع در پاسخ به یک درخواست یا پیشنهاد است. چه سودی داره، چه سودی میبرم! چه نفعی داره!

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به تفاهم رسیدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

رفتن تا انتها انجام کاری به صورت تمام و کمال This train doesn't go all the way downtown این قطار تا انتهای شهر نمی رود. After years of hard work, ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوبت داشتن It is a common phrase used to invite someone to take a turn or try something. Example: "It's your turn to play the game. Have a turn and ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه نگاهی انداختن مثلا وقتی ما میخوایم نظر کسی رو یه لحظه جلب کنیم و بگیم که: اینو ببین، ببینش, یه لحظه به این دقت کن، یه لحظه اینو ببین، یه لحظه نگا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با دانستن اینکه. . . بابت اینکه. . . The peace of mind knowing you did the right thing آرامش ذهنی بابت انجام کار درست. یا آرامش خاطر با دانستن ای ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راهی را پیش گرفتن راهی را رفتن Take a different road راه دیگری را در پیش بگیرید

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بودن به عنوان یک. . . Being a noun Being a salesperson به عنوان یک فروشنده بودن به عنوان یک متصدی فروشنده بودن

پیشنهاد
٠

ایجاد کردن تنوع زیاد ( در جهان ) People make all the difference in the job مردم تنوع زیادی را در کار ایجاد می کنند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیر نظر داشتن کسی یا چیزی برای یادگیری آن کار

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هماهنگی داشتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

این اصطلاح به عنوان یک یادآوری مودبانه یا هشدار به کسی که مراقب اعمال خود باشد. مثل نوع حرف زدن، نوع رفتار ، نوع عکس العل و. . .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تولد برگزار کردن تولد گرفتن ?Haven't you had your birthday yet آیا هنوز تولدت را برگزار نکرده ای؟ آیا هنوز تولدت را نگرفته ای؟

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I forgot all about it کلا فراموشش کردم، پاک فراموشش کردم، به کل فراموشش کردم. دوست عزیزی گفته بودند که فراموشش کرده بودم که اشتباه در اصل معنی رو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرار، تصمیم. . . . قرار است که. . . have arranged قرار بود که. . . Had arranged I have arranged to do it قرار است که من آن کار را نجام بدم I hav ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهتره زودتر همدیگرو ببینیم.