تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

✅ فرق 1 ) fall on 2 ) fall over 3 ) fall off در معنی افتادن : 1 - افتادن بر روی است و معمولا به حالتی اشاره دارد که چیزی یا کسی روی سطحی می افتد. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

✅ دیگر معنی های این لغت: - مورد مطالعه قرار دادن👈فعل - تحقیق، بررسی، نظر سنجی، ارزیابی، نقشه برداری 👈اسم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

- تقسیم شدن به

پیشنهاد
٢

- تقسیم کردن چیزی به ✅معمولاً برای تقسیم یک چیز به چند بخش یا گروه مختلف استفاده می شود. We need to divide up the students into smaller groups ما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

- اثر کردن - به اجرا در آمدن ✅ این عبارت معمولاً در زمینه هایی استفاده می شه که یک قانون، دارو، تصمیم یا سیاست بخواد شروع به اثرگذاری کنه. ⬇️ مثا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

- تصمیمت چیه؟ یا - قراره چی بشه؟ ✅ این عبارت معمولاً برای گرفتن تصمیم یا جواب نهایی به کار می ره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

- قبل از - پیش از ⬇️ مثال: ⬇️ در زمان: This event goes before the main ceremony این رویداد قبل از مراسم اصلی برگزار می شود. در مکان: You can ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تکمیل کننده ٔ لباس ها و استایل شما هستن، اما خودشون لباس به حساب نمیان. مثل شال گردن، کلاه، کمربند، کیف، ساعت، کفش، جوراب، عینک، دستکش، جواهرات، انگش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

- شام خوردن 👈 ( در انگلیسی بریتانیایی ) - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - Have dinner 👈 ( در انگلیسی آمریکایی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

- مبتلا شدن - آلوده شدن - عفونی شدن ⬇️⬇️⬇️ ✅ My tooth is infected. دندونم عفونی شده. ✅ The water was infected with bacteria. آب باکتری داشت و آ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تیز بین هم معنی میده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در کتاب English conversation از Jean yates مترادف رو Expert گفته. و همچنین در توضیحات اشاره کرده وقتی که بخواهیم یک جمله ای رو به صورت اغراق آمیز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

- داشتن برنامه برای کسی To have in store for = To have plans for someone

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

✅ یعنی سوالاتی که در ادامه متن آمده - سوالات زیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

✅ در دستور زبان انگلیسی به معنی: - پرسش کوتاه tag answer - پاسخ کوتاه You’re coming, ( aren’t you? ) 👉👉👉 ( tag question ) Yes, I am. ) 👉� ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

- توانایی داشتن برای - قادر بودن برای - قدرت داشتن برای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مترادف هستند: to be looking forward to = can't wait to

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق کتاب English conversation از Jean Yates ⬇️ To be in good shape means to be fit financially or situationally - - - - - - - - - - - - - - - - - ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. سالم و تندرست بودن 2. آماده بودن ( برای فعالیت فیزیکی ) 3. مناسب بودن ( برای یک موقعیت یا وظیفه ) 4. تطابق داشتن ( با شرایط یا الزامات ) 5. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

- تو عزیز دلی - تو خیلی مهربونی این اصطلاح به صورت محبت آمیز و دوستانه برای تعریف و قدردانی از کسی استفاده می شود. این عبارت بسیار غیر رسمی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

- تو خیلی مهربانی - تو فوق العاده ای این اصطلاح اغلب برای تشکر و قدردانی از کسی به خاطر رفتار خوب یا کمکشان به کار می رود. همچنین یک عبارت بسیار غ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

- مورد خطاب قرار دادن - نامیدن - صدا زدن - حرفه و شغل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. درج ها 2. اضافه شده ها 3. آیتم های تعبیه شده 4 - پیوست ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. وارد شده 2. گذاشته شده 3. تعبیه شده 4. افزوده شده 5. گنجانده شده 6. فرو رفته 7. تعبیر شده 8. تزریق شده 9. اعمال شده 10. تعبیه شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

- پرداخت ها را انجام دادن این اصطلاح در زبان رسمی به کار می رود و به معنای انجام یک سری پرداخت های مالی است، مانند اقساط وام یا صورتحساب ها. - To ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

شرایط جوی ( سخت ) 👈اسم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دریافت کردن تماس های تلفنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق کتاب English conversation از Jean yates : Other ways to indicate nonstop activity are ✅ nonstop scheduled ✅ twenty - four - seven ✅ around - ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

- چادر زدن - اردوگاه زدن - برپا کردن چادر - برپا کردن اردوگاه - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - Pitch a tent چا ...

پیشنهاد
٠

- رزرو کردن بلیط از قبل Do you have to reserve tickets in advance آیا باید از قبل بلیط رزرو کنی؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

- با هم فرق داشتن - با یکدیگر فرق داشتن - متغیر بودن ( در یک بازه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خانم نیلو به درستی یکی از معنی های این واژه رو بیان کردن. متشکریم بابت تبادل اطلاعاتشون. برای درک بهتر این معنی یک مثال می زنم: Ex: "Tell me abou ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در این مثال معنی: - نه اینکه ، نه صرفاً داده. به این مثال توجه کنید: When a specific time or place is included in the question, the answer refe ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کامیون باربری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

✅ بهترین معنی دفتردار مدرسه است. خانم نیکا ، حیطه کاری دفتردار مدرسه با معاون مدرسه فرق داره. دفتردار مسئول امور اداری و دفتری هست ولی معاون دارا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به تنهایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

✅ عشق مهمونی someone who spends a lot of time with friends or acquaintances for entertainment either at home or public places کسی که وقت زیادی رو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

✅حرف اضافه: برای اشاره به عبور یا حرکت از یک طرف به طرف دیگر عبورِ چیزی از درون یا میان چیز دیگری اشاره به یک بازه زمانی - از طریق - از میان - ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

- نوار ( ضبط صوت یا ویدیو ) 👈 اسم - نوارچسب 👈 اسم - ضبط کردن ( روی نوار ) 👈 فعل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

- قرص خوردن - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - Take a pill 👈 قرص خوردن - Take a tablet: 👈 قرص خوردن ( معمو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

- تغییر دادن ( مکان یا موضع و غیره ) 👈 فعل - کلید👈 ( به کلیدهای برقی اشاره دارد ) - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - کلید ( برق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در حالت صفت: - دارای حس همدردی ( فکری و منطقی ) 👈 توجه شود که این حس، احساسی و غیر عقلانی نیست ) - فهمیده، فهیم My parents are very understand ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تفاوت دو واژه: 1️⃣ Understanding 👈 اسم درک عمیق و کامل 2️⃣ Conception 👈 اسم درک اولیه و سطحی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

- متعلق به This house is owned by my parents ( این خانه متعلق به والدین من است. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

امتیاز کسب کردن امتیاز به دست آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان فعل یکی از معنی های پرکاربرد در ورزش تیمی مثل فوتبال : - مساوی کردن - برابر کردن 1️⃣ The penalty in the last minute of the game leveled t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

✅As a result ✅

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

To have been off ✅ به معنی اینه که در یک بازه زمانی مشخص چیزی یا کسی در حالت عادی خودش نبوده. - عادی نبودن - مثل قبل نبودن - مثل همیشه نبودن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

✅ به معنی اینه که در یک بازه زمانی مشخص چیزی یا کسی در حالت عادی خودش نبوده. - عادی نبودن - مثل قبل نبودن - مثل همیشه نبودن - She seems to hav ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

- چالش بر انگیز - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - Tricky transition تغییرِ/ تحولِ چالش بر انگیز